شنبه 22 دی 1403 - 03:40

کد خبر 707091

چهارشنبه 30 آبان 1403 - 20:45:00


زنان میان‌سال در غبار وظیفه‌های مادرانه گم شده‌اند


شهربانو/ معمول است که از مادران انتظار می‌رود فرزندان خود را درک کرده و احساس تعلق و دوست داشته شدن را بدون قید و شرط به آنان اهدا کنند تا عزت نفس و اعتماد به نفس فرزند به‌درستی شکل بگیرد و شخصیت سالم پرورش یابد، زیرا نسل سالم با توجه مناسب مادران پرورش می‌یابد و جامعه سالم را شکل می‌بخشد، اما در این میانه انتظارات از مادران، آنچه شایسته است تا خانواده به مادر اهدا کند مغفول مانده است. حال آنکه روان‌های مستأصل شده مادران و احساس جداافتادگی و تنهایی از محیط خانواده که در روایت شرح حال زندگی خانوادگی‌شان گزارش می‌کنند، مؤید آن است که خانواده ارتباط مؤثری با مادران برقرار نکرده و نیاز مادران به احساس تعلق از سوی خانواده‌شان پاسخ داده نشده است.

علت درد تنهایی را ریشه‌کاوی کنید
با مادران بسیاری روبه‌رو شده‌ام که احساس می‌کرده‌اند در زندگی خانوادگی‌شان حل شده‌اند. اگرچه به‌ظاهر یا در روز مادر با هدیه‌ای گرامی داشته می‌شوند، احساس مورد توجه قرار گرفتن واقعی و صادقانه را از عزیزانشان دریافت نمی‌کردند. جداماندگی از خانواده در عین قرار داشتن در مرکز آن، رخدادی است که بیشتر مادرانی که اکنون در دوره میان‌سالی یعنی سنین بین ۴۵ تا ۶۵ سال هستند تجربه می‌کنند. گذشته از اینکه هم‌زمان شاغل و خانه‌دار باشند یا تنها خانه‌دار، با چالش رفتار غیرمتقابل در زندگی خانوادگی دست‌به‌گریبان‌اند، چالشی که آنان را از نظر روانی دچار استیصال احساس تنهایی کرده و پیامدهایی، چون افسردگی پنهان برای آنان در پی داشته است. این حس تنهایی که غالبا آن را در ذهن خود پنهان می‌کنند از کجا آمده است؟ جامعه برای مادران وظایفی نقشی تعریف می‌کند که وظایف مادرانه شناخته می‌شوند. عموما این انتظارات عرفی هستند و در جایی قانونی یا مکتوب ثبت نشده‌اند. آنان در برآوردن نیاز‌های سایر اعضای خانواده از خانواده پدری گرفته تا خانواده همسر، همسر و فرزندان غرق می‌شوند و نیاز‌های آنان در میان نیاز‌های سایر اعضای خانواده گم یا در بهترین حالت کم‌رنگ می‌شود و چندان که بایسته و شایسته است مورد توجه قرار نمی‌گیرند.

انتظار‌های اجتماعی از نقش مادری را متعادل کنید
زنان در خانواده پدری و از مادران خود می‌آموزند که چگونه و به چه میزان از انتظاراتی که خانواده به عنوان مادر از آنان دارد پاسخ بدهند. غالبا به جای برقراری تعادل و درخواست رفتار متقابل از سوی فرزند و همسر، به سوی تأمین حداکثری انتظارات اجتماعی از نقش مادرانه خود پیش می‌روند و وقتی به طور متقابل، توجه و دوست داشتن ناب را دریافت نمی‌کنند، دچار سرخوردگی پنهان می‌شوند. از آنجا که آموخته‌اند باید مطابق انتظارات جامعه ایفای نقش کنند، میان آنچه خانواده از آنان انتظار دارد و آنچه آنان از خانواده انتظار دارند دچار تعارضی ذهنی می‌شوند که چرا به عنوان یک مادر، تمام‌وقت در اختیار خانواده هستند حال‌آنکه زمانی که به توجه روانی و عاطفی و حمایت خانواده نیاز دارند، توجهی متناسب با توجهی که عرضه می‌کنند دریافت نمی‌کنند. اینجاست که از خود می‌پرسند تا چه میزان باید به انتظارات اجتماعی از نقش مادری پاسخ دهند در حالی که طبق تجربه روزانه‌شان در زندگی خانوادگی، این‌طور ارزیابی می‌کنند که به یک خدمتکار تمام‌وقت تبدیل شده‌اند که علاوه بر کار بیرون، در منزل نیز باید خدمات‌رسانی کنند. این در حالی است که در کنار همه اینها سایر اعضای خانواده این خدمات‌رسانی بیست‌وچهارساعته را وظیفه بی‌قیدوشرط مادران می‌دانند، زیرا از نظر فرهنگی آموخته‌اند مادر باید ایثارگر باشد و ایثار به معنای ازخودگذشتگی تحت هر شرایطی است. این انتظار غیرمنصفانه و نابرابر فرهنگی در بلندمدت روان آنان را دستخوش آسیب ناشی از حذف هویت فردی مادران در کانون خانواده کرده است.

نویسنده: مهتاب علی نژاد، جامعه شناس


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط