چهارشنبه 07 آذر 1403 - 23:30

کد خبر 710272

شنبه 03 آذر 1403 - 21:55:00


ائتلاف ناپایدار لیبرترینیسم و ناسیونالیسم


دنیای اقتصاد/متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

 ایلان ماسک اکنون در حلقه نزدیکان رئیس‌جمهور منتخب آمریکا قرار دارد. اتحاد سیاستمدار اول دنیا با ثروتمندترین مرد جهان، تمرکز قدرتی را که هر دو برای تحقق اهدافی مانند کاهش بوروکراسی، برهم زدن سنت‌های لیبرال و مقررات‌زدایی نیاز دارند، ایجاد می‌کند. از منظر اکونومیست، ترامپ اختیار لازم را برای مختل کردن نظم موجود دارد. به‌رغم توانمندی اقتصادی آمریکا، بخش‌های مختلف اقتصاد این کشور از ناکارآمدی و ولخرجی‌های دولت سرخورده شده‌اند. آنها حق دارند و نظام حکمرانی قطعا نیاز به بازسازی اساسی دارد. با وجود این، انجام اصلاحات به رهبری ماسک می‌تواند مشکل جدیدی برای آمریکا ایجاد کند: ظهور یک الیگارشی فاسد و شکننده.
 
چند هفته بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات، ماسک در کانون قدرت قرار گرفته است. او اکنون رئیس یک نهاد مشاوره‌ای جدید به نام «وزارت کارآمدی» است که وظیفه دارد هزینه‌های دولت را کاهش دهد. او با رهبران جهان در ارتباط است و در انتصابات کابینه دخالت دارد. این اولین‌بار نیست که سرمایه‌داران بزرگ نفوذ بالایی در دولت آمریکا یافته‌اند؛ اما فرق ماسک با الیگارش‌های قرن نوزدهم و بیستم آن است که شرکت‌های او جهانی‌تر هستند و سهم درآمد آنها از تولید ناخالص داخلی کمتر است. شرکت‌های ماسک مانند تسلا، اسپیس‌ایکس و شبکه اجتماعی ایکس معادل ۲درصد از ارزش بورس آمریکا را تشکیل می‌دهند. سهم بازار این شرکت‌ها کمتر از ۳۰درصد است و با رقبای جدی مواجه هستند.

شخصیت ماسک نیز متفاوت هست و او شخصی است که نظم موجود را به چالش می‌کشد. به جای استفاده از انحصارها برای افزایش قیمت‌ها و حمایت از نظام بانکی باثبات به‌عنوان اساس تامین ‌مالی، او برای کاهش هزینه‌ها در بازارهای رقابتی، به فناوری تکیه می‌کند. او سخت معتقد است که می‌توان با نوآوری بر چالش‌های دشوار فائق آمد. علاقه او برای آزادی عمل بیشتر، تنفر او از رویه‌های سنتی را توضیح می‌دهد. او به بوروکرات‌هایی که به شرکت‌های دفاعی اجازه دادند که بازار پرتاب‌های فضایی را در اختیار خود بگیرند و بازرسانی که بر اجرای مقررات در کارخانه‌های تسلا نظارت می‌کنند، نگاه منفی دارد و حکومت را مانعی برای رشد می‌بیند.

ترامپ و ماسک علاقه دارند که نظم دولت فدرال را مختل کنند. ماسک اعلام کرده است که وزارت کارآمدی کاهش ۲تریلیون دلاری بودجه سالانه فدرال را هدف‌گذاری کرده است و قصد دارد بسیاری از آژانس‌های دولتی را منحل کند. ممکن است این اهداف ناشیانه به نظر برسد؛ اما کسری بودجه معادل ۶درصد تولید ناخالص داخلی و بدهی دولتی معادل GDP قطعا باید اصلاح شود. ماشین کهنه پنتاگون توان تطبیق خود با عصر پهپادها و هوش مصنوعی را ندارد. اگر ماسک تنها بخشی از اهداف آزادسازی خود را محقق کند، این امر دستاورد بزرگی برای آمریکا خواهد بود.

پس مخاطرات کدامند؟ جواب فساد و باندبازی است. رئیس‌جمهور منتخب یک ملی‌گرای اقتصادی است و صنایعی که ماسک در آنها منافع دارد به دلایلی مانند رقابت با چین، اهمیت راهبردی پیدا کرده‌اند. نزدیکی به قدرت به ماسک اجازه می‌دهد مقررات و تعرفه‌ها را به نفع خود هدایت کند و رقبا را در حوزه‌هایی همچون خودروسازی، رمزارزها و هوش مصنوعی زمین‌گیر کند. از آغاز ماه سپتامبر، ارزش کسب‌وکارهای مرتبط با ماسک ۵۰درصد افزایش یافته و به رقم ۱.۴تریلیون دلار رسیده است و سرمایه‌گذاران تصور می‌کنند که او خواهد توانست از رانت‌های استثنایی به دلیل دوستی‌اش با رئیس‌جمهور بهره‌مند شود.

در همین حال، ماسک ممکن است دچار اشتباه شود، به‌ویژه در بخش‌هایی که تخصص ندارد. او نشان داده است که قضاوت درستی در امور خارجی ندارد. شیفتگی او به جلب‌توجه، تئوری توطئه و شبکه‌های اجتماعی نگران‌کننده است. حدود ۵۰میلیارد دلار از ثروت او به چین گره خورده است؛ کشوری که میزبان نیمی از تولید تسلا است و واضح است که او می‌تواند در این رابطه هدف سوء‌استفاده قرار گیرد. شکست او می‌تواند حتی پیش از آغاز کار او رخ دهد؛ زیرا ترکیب ترامپ و ماسک شکننده به نظر می‌رسد. رئیس‌جمهور بعدی عاشق استخدام و سپس اخراج افراد است. امتزاج ایده‌های لیبرترین و آزادی‌خواهانه ماسک و نگرش ملی‌گرایانه ترامپ نیز ذاتا ناپایدار است. اصلاح دولت نیازمند صبر و دیپلماسی است که هیچ‌کدام از نقاط قوت ماسک نیستند.

کوتاه بودن دوران فعالیت سیاسی ماسک نیز دو اثر ماندگار و مخرب خواهد داشت. اول آنکه سیاستمداران از انجام اصلاحات گریزان خواهند شد. با انتصاب ماسک در دولت، انجام اصلاحات در دولت توجهات را به خود جلب کرد. اما اگر او برنامه خود را به‌طور نسنجیده پیش ببرد و با شکست چشم‌گیری مواجه شود، تحقق هدف اصلاح دولت را سال‌ها به عقب خواهند انداخت. اثر دیگر عادی‌سازی تبانی میان سیاستمداران و سرمایه‌داران بزرگ خواهد بود. با ورود حکومت به حوزه‌های تجارت، سیاست صنعتی و فناوری، انگیزه برای در اختیار گرفتن حکومت بیشتر می‌شود. در عین حال، روش ترامپ مبتنی بر تضعیف نهادها و رویه‌هایی است که قرار است از تضاد منافع جلوگیری کنند. اگر قرار باشد دست الیگارش‌ها و صاحب‌‌نفوذان حوزه کسب‌وکار در دست سیاستمدارن غالب باشد، این آمریکا است که متضرر خواهد شد. این اتفاق پیش‌تر غیرقابل‌تصور بود؛ اما دیگر این‌گونه نیست.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط