جمعه 30 شهریور 1403 - 10:09

کد خبر 7194

چهارشنبه 09 فروردین 1402 - 22:00:00


داستانک/ "دسته‌گلی زیبا" از پائولو کوئلیو


آخرین خبر/ روزی، اتوبوس خلوتی در حال حرکت بود. پیرمردی با دسته‌گلی زیبا روی یکی از صندلی‏‌ها نشسته بود. مقابل او دخترکی جوان قرار داشت که بی ‌نهایت شیفته‌ی زیبایی و شکوه دسته‌گل شده بود و لحظه‌‏ای از آن چشم برنمی‌داشت. 
زمان پیاده شدن پیرمرد فرارسید. قبل از توقف اتوبوس در ایستگاه، پیرمرد از جا برخواست، به سوی دخترک رفت و دسته‌گل را به او داد و گفت: «متوجه شدم که تو عاشق این گل‌ها شده‏‌ای. آن‌ها را برای همسرم خریده بودم و اکنون مطمئنم که او از این که آن‌ها را به تو بدهم، خوشحال‌‏تر خواهد شد.» دخترک با خوشحالی دسته‌گل را پذیرفت و با چشمانش پیرمرد را که از اتوبوس پایین می‏‌رفت، بدرقه کرد و با تعجب دید که پیرمرد به سوی دروازه‌ی آرامگاه خصوصی آن ‏سوی خیابان رفت و کنار در ورودی نشست.

پائولو کوئلیو


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط