یک‌شنبه 08 مهر 1403 - 10:56

کد خبر 72297

یک‌شنبه 07 خرداد 1402 - 18:45:00


قند پارسی/ حکایتی از بهارستان جامی 


آخرین خبر/ گویند انوشیروان روز نوروز مجلس عام داشت. دید که یکی از حاضران پنهانی جامی زرین در بغل نهاد. چشم پوشید و چیزی نگفت. چون مجلس تمام شد شراب دار گفت:هیچ کس بیرون نرود تا تجسس کنم که یک جام زر ناب گم شده... انوشیروان گفت: بگذار که آن کس که گرفت باز نخواهد داد و آنکس که دید سخن چینی نکند.
بعد از چند روز آن شخص پیش نوشیروان آمد. جامه های نو پوشیده بود و کفشی نو در پای داشت.نوشیروان اشاره به جامه های وی کرد که اینها از آن است؟مرد دامن از روی کفش برداشت و گفت این نیز از آن میباشد.نوشیروان بخندید و دانست که او به ضرورت گرفته است و پس بفرمود تا هزار مثقال زر به وی دادند....

منبع بهارستان جامی 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط