پنج‌شنبه 06 دی 1403 - 19:59

کد خبر 744755

سه‌شنبه 04 دی 1403 - 11:20:00


کیهان به هاشمی: مردم و رهبری نگذاشتند ایران را مثل لیبی و سوریه کنید


کیهان/متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

محسن‌هاشمی به بهانه حوادث سوریه به تجلیل از پدر خود مرحوم‌هاشمی رفسنجانی پرداخت.

رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران، در روزنامه سازندگی نوشت: «با آغاز بهار عربی در ۱۵ سال قبل، مواضع مختلفی در کشور نسبت به این موضوع گرفته شد که بی‌تاثیر از حوادث سال ۱۳۸۸ نبود. برخی از افراد و شخصیت‌ها، بدون در نظر گرفتن نظر مردم صرفاً براساس مواضع و روابط از برخی از این انقلاب‌ها حمایت و برخی را محکوم می‌کردند و بر این اساس از انقلاب مصر و سقوط حسنی‌مبارک استقبال، و با تلاش‌ها در سوریه مخالفت می‌کردند. اما برخی دیگر از شخصیت‌ها، بدون در نظر گرفتن مواضع و منافع، به طور اصولی از مردم‌سالاری در کشورهای اسلامی استقبال می‌کردند و آن را برآمده از روح اسلام و انقلاب اسلامی می‌دانستند.


اصل حق تعیین سرنوشت هر کشور توسط مردم آن کشور موضوعی نیست که قابل جدایی از انقلاب اسلامی باشد و بارها مورد تاکید امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب قرار گرفته است. اما بعضی اظهارنظرهای اصولی و دلسوزانه آیت‌الله‌ هاشمی با تخریب افراطیون مواجه شد. در این میان، سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس که از زمان دفاع مقدس روابط نزدیکی با آیت‌الله ‌هاشمی به ‌عنوان فرمانده جنگ داشت و از سوی رهبر انقلاب نیز ماموریت داشت تا نظرات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را در حوزه فعالیت‌های برون‌مرزی اخذ و ایشان را در جریان تحولات قرار دهد، جلسات خصوصی با آیت‌الله ‌هاشمی‌ داشت و ایشان نیز با استدلال، لزوم توجه به نظرات مردم سوریه را به ایشان یادآور می‌شدند و سردار سلیمانی نیز با توجه به ارادت قلبی خود به فرمانده جنگ، این سخنان را می‌شنید و تا حد امکان به مسئولان دولت سوریه و سایر مقامات منعکس می‌کرد. البته در این مقطع هنوز داعش تشکیل نشده بود و حدود دو سال بعد داعش با نقش و دخالت مثلث غربی، عبری و عربی تشکیل شد.


یکی دیگر از ریشه‌های اصلی سقوط در سوریه، فقر و فلاکت عمومی مردم سوریه حتی در میان نیروهای نظامی و امنیتی این کشور ناشی از هجمه دشمنان و سیاست‌های غلط حکمرانی بود، ناترازی‌ها که مترادف محترمانه کسری بودجه و ورشکستگی اقتصاد ملی است، حکومت سوریه را از پا درآورد و متاسفانه امروز همین ناترازی‌ها، اقتصاد ملی ایران را تهدید می‌کند و متاسفانه سه قوه به ‌عنوان نهادهای اجرائی، قانونگذار و ناظر حاضر به پذیرش مسئولیت تغییر سیاست‌های نادرست خارجی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور نیستند. اگر امروز آیت‌الله‌ هاشمی زنده بود حتماً به مسئولان سه قوه و سایر ارکان کشور توصیه می‌کرد به نظرات مردم برای اداره کشور توجه شود و با فکر آینده ایران و نسل‌های بعد، از اقداماتی که منافع ملی و آینده کشور را به خطر می‌اندازد براساس آرمان‌ها و شعارهای غیرقابل اجرا و متناقض با واقعیات امروز جامعه پرهیز شود».


الیته آقای محسن‌ هاشمی عادت دارد هر اتفاقی را بهانه کند و به تحسین مرحوم پدر بپردازد. این اقدام اگر مبتنی بر واقعیات و حقایق باشد اقدام پسندیده‌ای است اما در غیر این صورت، صرفا رفتاری سیاست‌بازانه ارزیابی می‌شود.


اولا مرحوم‌ هاشمی در فتنه آمریکایی- انگلیسی- و صهیونیستی سال 1388 متاسفانه در همان زمینی نقش‌آفرینی کرد که نقشه و طراحی دشمن بود و در این مسیر مشخصا موسوی و برخی اطرافیانش از قبل هماهنگ شده بودند. مرحوم‌هاشمی آن روز به جای این که کنار اکثریت بایستند و از جمهوریت و اسلامیت در برابر دیکتاتورهای اشرافی غربگرا پاسداری کند، بازیچه شبکه القا‌کننده تقلب شد و حال آن که به اذعان کسانی حتی مثل خاتمی و تاجزاده و عطریانفر و ده‌ها نفر دیگر از مدعیان اعتدال و اصلاحات، تقلب آن هم در حد یازده میلیون رای امکان نداشت. بدتر این که به فاصله یکی دو ماه معلوم شد «انتخابات بهانه است/ اصل نظام نشانه است». اما برخی اطرافیان ناصالح مرحوم‌هاشمی نگذاشتند او مستقلا تصمیم بگیرد، صف خود را از جریان انگلیسی- آمریکایی و صهیونیستی جدا کند و به جبران مافات بپردازد. بنابراین ماجرای 88 هیچ افتخاری برای بازیگران و بازیچگان فتنه ندارد. در واقع، رهبری و مردم نگذاشتند ایران مقتدر، تبدیل به کشوری جنگزده و بی‌ثبات و نا امن مثل لیبی و سوریه و عراق و افغانستان و... شود.


ثانیا ماجرای سوریه با ماجرای مصر و بحرین و تونس کاملا متفاوت بود. اگر در سه کشور اخیر خود مردم این کشور به اعتراض علیه دولت‌های آمریکایی برخاسته بودند و توسط آمریکا و غرب هم سرکوب شدند، در سوریه گروه‌های تروریستی (و نه مردم) میداندار بودند که وابستگی مطلق به سرویس‌های متخاصم خارجی داشتند و بخش مهمی از اعضای آنها نیز نه سوری، بلکه تروریست‌های وارداتی از دیگر کشورها محسوب می‌شوند. 


ثالثا شهید سلیمانی به مرحوم ‌هاشمی احترام می‌گذاشت اما ارزیابی و عملکردش درباره مقاومت منطقه و از جمله سوریه، کاملا با نگاه مرحوم‌هاشمی که متاثر از برخی مشاوران غربگرا بود، تفاوت داشت. امثال آن شهید البته طبیعی بود که از دولت سوریه بخواهند هوای مردمش را داشته باشد اما نقشه صهیونیستی آمریکایی را به نقش مردم سوریه اشتباه نمی‌گرفتند.


رابعا عملکرد دولت‌های موسوم به سازندگی و اصلاحات و اعتدال (برجام) که به مدت 24 سال زیر نظر مستقیم مرحوم‌هاشمی یا با حمایت ویژه او تشکیل شدند، در حوزه اقتصادی غالبا عملکری منفی و توام با تشدید شکاف طبقاتی و نارضایتی عمومی از شکل‌گیری اشرافیت اقتصادی- سیاسی بوده و حزب کارگزاران، مجسمه این کارکرد است. بر خلاف این روند، هر گاه بعد از دولت مورد حمایت مرحوم‌هاشمی، دولتی دیگر روی کار آمد (دولت‌های احمدی‌نژاد و شهید رئیسی) ضریب جینی به عنوان نشانگر کاهش یا افزایش شکاف طبقاتی، به شکل چشمگیری کاهشی شد.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط