دوشنبه 10 دی 1403 - 22:56

کد خبر 750518

یک‌شنبه 09 دی 1403 - 08:30:00


سرمقاله دنیای اقتصاد/ خطای هزینه ازدست‌‌‌رفته یا ماندن در گذشته


دنیای اقتصاد/ «خطای هزینه ازدست‌‌‌رفته یا ماندن در گذشته» عنوان یادداشت روز در روزنامه دنیای اقتصاد به قلم جعفر خیرخواهان است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

یک اصطلاح مهم اقتصادی «هزینه ازدست‌‌‌رفته» (Sunk Cost) است؛ یعنی هزینه‌‌‌هایی که فرد یا سازمان در زمان گذشته پذیرفته و متحمل شده و عملا از دست‌‌‌رفته است و به‌‌‌هیچ وجه بازگشت‌‌‌پذیر نیست.
 
در این خصوص احتمال زیادی می‌رود که دچار خطای هزینه ازدست‌‌‌رفته (Sunk Cost Fallacy) شویم. این خطایی است که هرکس در هر موقعیتی، چه در تصمیمات شخصی زندگی یا مدیر شرکت یا حاکم یک کشور احتمال دارد به آن دچار شود؛ خطایی که به بیان ساده به معنای عدم‌تمایل به عبور از زیان‌‌‌های قبلی در تصمیم‌‌‌های آینده است، به طوری که حاضر به رها کردن هزینه‌‌‌های ریخته یا جبران‌‌‌نشدنی و بازگشت‌‌‌ناپذیر در گذشته نیستیم. پافشاری بر این خطا در همه عرصه‌‌‌های ‌‌‌زندگی ما وجود دارد. یک مثال روشن آن دانشجویی است که در رشته‌‌‌ای شروع به تحصیل می‌کند و خیلی زود متوجه می‌شود علاقه‌‌‌ای به آن رشته ندارد و نمی‌‌‌خواهد به‌عنوان شغل آینده آن را دنبال کند، اما تا پایان دوره تحصیلی خود تغییر رشته نمی‌‌‌دهد. وقوع این رفتار یعنی اجازه می‌‌‌دهیم زیان‌‌‌های جبران‌‌‌ناپذیر گذشته، هم حال و هم آینده ما را تباه کند.

یکی از علل تسلیم‌‌‌شدن در برابر خطای هزینه ازدست‌‌‌رفته در مقیاس سازمانی و کلان این است که کشف و برملا شدن تخصیص نامناسب منابع محدود که اینک به هزینه ازدست‌‌‌رفته تبدیل شده، واقعا دردناک است، چون اگر مشخص شود فلان شخص یا سازمان تصمیمات اشتباهی گرفته و منابع را بد تخصیص داده است، اعتبار حرفه‌‌‌ای و شغلی‌اش به خطر می‌‌‌افتد و زیر سوال می‌رود. به این ترتیب وسوسه متعهد کردن بیشتر خود به آن اشتباه و سرمایه‌گذاری بیشتر به امید جبران هزینه ازدست‌‌‌رفته افزایش می‌‌‌یابد و تلاش برای درگیر کردن سایر افراد و نهادها تا در این شکست سهیم و شریک شوند تشدید می‌‌شود.

این نوع رفتار دقیقا مانند قمارباز ناامید و مستاصلی است که تلاش می‌کند پول باخته در قمارهای قبلی را با بیشتر قمار کردن به دست آورد، اما کاملا مشخص است پول بی‌‌‌زبان بیشتر را صرف تصمیم اشتباه کردن، نتیجه‌‌‌ای نمی‌‌‌دهد به‌جز این نتیجه که زیان روی زیان انباشته کند.

برای جلوگیری از ادامه خطای هزینه ازدست‌‌‌رفته و توقف این مسیر اشتباه چه کار می‌‌‌توان کرد؟ چگونه موانع سیاسی و حیثیتی برای کشف و ریشه کردن خطای هزینه‌‌‌های ازدست‌‌‌رفته را از بین ببریم؟

بخش مهمی از این مساله به شرایط نهادی و فرهنگ محیطی و سازمانی وابسته است. آیا اشخاص از جنبه ذهنی و روانی به اندازه کافی احساس امنیت می‌کنند که اشتباهات خود را بپذیرند؟ آیا محیط و زمین بازی که ایجاد کردیم موفقیت‌‌‌ها و شکست‌‌‌ها را نتیجه تلاش‌‌‌های فردی القا می‌کند یا محصول کار گروهی و تصمیمات جمعی و با رای و نظر همگانی؟ آیا بازیگران در آن محیط و فرهنگ خاص ایجادشده منافع جمعی و سازمانی را بر منافع شخصی خود ترجیح می‌دهند؟ پاسخ مثبت یا منفی به این پرسش‌‌‌ها مشخص می‌کند که آیا امکان توقف هرچه زودتر خطای هزینه ازدست‌‌‌رفته وجود دارد یا خیر.

همچنین وجود و تشویق محیط آزاد و پذیرا برای بحث و مناظره و اظهارنظر مخالفان و منتقدان و کشف ایرادات و خطاها شرایطی ایجاد می‌کند که با کمترین احساس شرم یا پشیمانی بتوان در زمان مناسب جلوی تداوم تصمیمات اشتباه و زیان‌‌‌های وارده را گرفت و خطای هزینه ازدست‌‌‌رفته را متوقف کرد. حضور افراد بی‌‌‌طرف و منصف که به منافع عمومی و خیر عامه به جای منافع محدود گروه‌‌‌های خاص توجه دارند نیز به شکل تلنگرهایی عمل می‌کند که برای گذشتن از گذشته (منظور گذشته تاکنون اشتباه) به آنها نیاز است.

دنیا صحنه و عرصه آزمایش‌‌‌ها و آزمون‌‌‌های بسیار و ریسک و قمار کردن و کسب تجربه و به طور طبیعی مرتکب خطا و اشتباه شدن است. اما ویژگی مهم افراد، سازمان‌ها و کشورهایی که در مجموع موفق و موفق‌‌‌تر هستند این است که از خطاها درس می‌‌‌گیرند. همچنین هر چقدر افراد بیشتری در آزمایش و خطا کردن‌‌‌ها حضور و مشارکت داشته باشند و این درس گرفتن‌‌‌ها جمعی‌‌‌تر و مشارکتی‌‌‌تر و فراگیرتر باشد بهتر است. پس اگر می‌‌‌خواهیم آینده بهتری تضمین شود، لازمه آن اجازه آزمون و خطا به همه دادن و پرهیز از تصمیمات شخصی و محدود و پشت درهای بسته است. به جای بدون خطا نشان‌دادن تصمیمات افراد و تنها زبان به تحسین و ستایش از آنها گشودن‌‌‌، به‌ویژه در عصر جدید با انبوهی از انواع التهابات و آشفتگی‌‌‌‎ها و پیچیدگی‌‌‌ها، باید به افکار و ایده‌‌‌های گوناگون فرصت ابراز وجود و آزمون داد، به نحوی که بتوان شکست‌‌‌ها و موفقیت‌‌‌ها را به‌عینه دید و همه را در نتایج خوب و بد آنها واقعا سهیم و شریک کرد. یکی از عوامل اقناع مردم و قدرت‌‌‌یابی و توانمندسازی همزمان جامعه و حکومت این‌گونه است.

این نکته کاملا بدیهی است که کاهش زیان‌‌‌ها عملی بسیار بهتر از کاهش ندادن آنهاست یا هر زمان جلوی زیان را بگیرید سود کردید. پس خیلی بهتر است که زودتر تصمیم زیان‌‌‌بار را ترک کنیم، زمانی که هزینه فرصت هنوز کم است. البته تبلیغ و ترویج چنین روحیه‌‌‌ای منافاتی با ویژگی بسیار تمجیدشده سرسختی و ایستادگی بر سر اصول ندارد. البته می‌‌‌توان برای هدفی مقدس و فی‌‌‌نفسه مهم جنگید و تسلیم نشد. اما باید امکانات و تجهیزات لازم و قدرت و توان فردی و ملی برای آن هدف فراهم باشد. سرسختی به معنای پافشاری بر چیزی بی‌‌‌حاصل نیست؛ بلکه در واقع به معنای تاب‌‌‌آوری احساسی و عاطفی برای ترک زودهنگام اقدامی اشتباه به‌منظور دوباره شروع کردن است؛ شکست خوردن در نبردهای کوچک برای پیروزی در جنگ اصلی.

ایران در متر و معیار جهانی، کشوری نه بزرگ و نه کوچک است، اما فرهنگی اصیل و باقدمت‌‌‌ دارد که می‌‌‌تواند پهنه گسترده‌‌‌ای از کره زمین را تغذیه فکری و معنوی کند و تاثیرگذار باشد. به آن منظور ابتدا ضرورت دارد مزیت‌‌‌ها و برتری‌‌‌های اقتصادی خود را بشناسیم و آنها را توسعه دهیم و جهانی کنیم و با خلق ثروت و کسب درآمد از آنها به سایر اهداف و آمال معنوی و فکری برسیم و الگو شویم تا دیگران از هر جای جهان داوطلبانه به سوی ما بشتابند. همچنین با مردم بودن و مردم را داشتن و توفیق در اقدام جمعی یا آن‌طور که آلبرت هیرشمن می‌‌‌گوید «پیش رفتن با جمع» و نیز یادمان نرود که محیط و بستر و فرهنگ نهادی را برای پرهیز از وقوع و تداوم خطای هزینه‌‌‌های ازدست‌‌‌رفته فراهم سازیم.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط