یک‌شنبه 16 دی 1403 - 16:54

کد خبر 757253

جمعه 14 دی 1403 - 17:23:48


ماجرای نامه‌های شهید سلیمانی برای دخترهایش


جماران/ فرزند شهید سلیمانی گفت: ایشان معتقد بود که نباید در اصول اختلاف کنیم. خب اصول هم مشخص است. لذا حاج قاسم هر جا احساس می‌کرد به کسی اجحافی شده و یا دلی شکسته شده، خودشان پیش قدم می‌شد. حتی شاید به ایشان ارتباط هم نداشت اما پیشقدم می‌شد؛ چون ایشان می‌گفتند این‌ها بچه‌های انقلاب و بچه‌های جنگ هستند و سعی می‌کردند دل اشخاص را به دست بیاروند و دل‌ها را به هم نزدیک کنند. ایشان سعی می‌کرد روابط انسان‌ها را با هم درست کند و واقعا حاج قاسم اگرچه آدم سیاسی نبود، اما واقعا سیاستمدار بود.

در فصل جدید مجموعه برنامه «حضور»، به مناسبت سالروز شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، در محل حسینیه جماران، میزبان خانم نرگس سلیمانی فرزند ارشد شهید سلیمانی و عضو شورای شهر تهران بودیم. در این برنامه که اجرای آن را «محمدحسین رنجبران» برعهده داشت، خانم سلیمانی به بررسی خاطرات و ابعاد شخصیتی پدر بزرگوارشان و نظرات وی درباره امام خمینی (ره) و همچنین دیدگاه شهید سلیمانی درخصوص مسائل روز پرداخت.

نرگس سلیمانی با اشاره به نخستین و تنها دیدارش با امام خمینی (ره) در سال ۱۳۶۵ گفت: سه ساله بودم که به همراه پدر و مادرم به حسینیه جماران آمدیم. پدرم مرا روی شانه بلند کرد و حضرت امام با دست پر مهرشان سر مرا نوازش کردند.

روایت اولین آشنایی شهید سلیمانی با امام خمینی(ره)
وی افزود: ایشان بعد از اینکه به کرمان آمدند، در سن ۱۳ ـ ۱۴ سالگی به پیشنهاد یکی از اقوامشان، در جلسات تفسیر قرآن مرحوم حاج‌آقای حقیقی که از روحانیون معتمد و محبوب شهر کرمان بودند، شرکت کردند و با مفاهیم انقلاب آشنا شدند. در سفری که به مشهد داشتند، این آشنایی بیشتر می‌شود و عکسی از امام به دست ایشان می‌رسد؛ تعبیری که ایشان از این لحظه دارند این است که گفتند، «این عکس را به سینه‌ام فشردم و حس کردم که باید از این عکس مراقبت کنم.» در بازگشت به کرمان و به روستای زادگاهشان، اولین سخنرانی خود را در مورد حضرت امام در مدرسه روستا انجام می‌دهند.
سلیمانی با اشاره به علاقه عمیق پدر به امام خمینی (ره) گفت: احساس حاج قاسم نسبت به امام، مانند آن مرد سیل‌زده خوزستانی بود که عکس امام را به سینه فشرده بود. حاج قاسم با همان حس به سوی او رفت و در آغوشش گرفت. این همان احساسی بود که پدرم در نوجوانی با نخستین آشنایی‌اش با امام تجربه کرد.

نظر شهید سلیمانی درباره نقش امام در انقلاب اسلامی
وی ادامه داد: شهید سلیمانی تعابیر زیادی درخصوص حضرت امام دارد، ولی یکی از تعابیری که من بسیار جذب آن شدم و فکر می‌کنم که این تعبیر شهید سلیمانی برگرفته از سخنان حضرت آقا هست، اینطور می‌‌گویند: من فکر می‌کنم که خون شهدای ما با برکت‌ترین بود و حس می‌کنم که اصلاً اراده الهی بر این است که این انقلاب و این جمهوری اسلامی در همه صحنه‌ها پیروز شود و عزیز بماند و دلیل اساسی آن هم حضرت امام (ره) بود.
سلیمانی خاطرنشان کرد: به تعبیر مقام معظم رهبری که به نظر من بالاترین تعبیر را به کار برده‌اند و کس دیگری هم جرأتش را ندارد که اینطور تعبیر کند، فرمودند که بعد از معصومین، امام (ره) بی‌نظیر بود. بعد از معصومین ما بسیاری از اصحاب و امامزادگان و شخصیت‌ها و وابستگان به ائمه را داریم، اما به نظر من حقیقی‌ترین ادعایی است که یک فقیه و یک کسی که با امام نیز زندگی و ایشان را خوب درک کرده است، نسبت به امام ابراز کردند؛ بنابراین ما در پایه‌گذاری یک طهارتی داشتیم و آن امام بود. امام یک شخصیتی بود که این طهارت را در همه فکر و افکار خودش و در مبارزات خودش داشت و در آن هیچ کجا العیاذبالله جهلی، خودخواهی، منیتی، نفسانیتی وجود نداشت. من فکر می‌کنم که منظور حاج قاسم، از این طهارت در منش، بینش و روش حضرت امام در رهبری انقلاب بود که به نظر می‌رسد در ذهن حاج قاسم جزو بالاترین تعابیر مطرح شده است.

احساس حاج قاسم نسبت به شهید یوسف الهی
ایشان شهید یوسف الهی را خیلی دوست داشتند. ایشان جوان بودند که به شهادت رسیدند و آنطور که حاج قاسم تعریف می‌کرد، جوان صاحب کرامتی بودند و در واقع خیلی در جبهه حضور معنوی ایشان موثر بود. بابا خیلی با ایشان احساس نزدیکی و از حضورشان احساس آرامش می‌کردند. من هم ایشان را چندین بار دیده بودم؛ خیلی مهربان و دوست داشتنی بودند و عکس‌های زیادی با ایشان دارم. این سعادتی بود که در آن دوره نصیب من شد.

من از ۴۰ روزگی در اهواز و در جنگ زندگی کردم
وی گفت: من تقریباً از ۴۰ روزگی آن طور که می‌گویند تا پایان جنگ در اهواز زندگی کردم و خاطرات زیادی از آن دوران داریم. شاید این اولین بار باشد که می‌گویم؛ ما آنجا در یک هتلی زندگی می‌کردیم که خیلی از بچه‌های سپاه هم آنجا زندگی می‌کردند. یک هتلی که محل اقامت خانواده‌ها بود؛ یک اتاق بود با یک گاز و یخچال و یک تلویزیون کوچک. خاطرم هست یک زمان ما جابجا شده بودیم و در یک شهرکی مستقر بودیم که دم‌دمای صبح و نزدیک اذان، بمباران شد و منزل ما هم جزو جاهایی بود که مورد ترکش قرار گرفت و مادرم، من و دایی من که آنجا بود، مجروح شدیم و ما را منتقل کردند اما این باعث نشد که ما از اهواز برگردیم.

در کودکی به حاج قاسم «عمو» می‌گفتم
فرزند شهید سلیمانی بیان داشت: حاج قاسم خیلی دیر به دیر می‌آمدند و من هم خیلی بچه بودم. عموهای زیادی اطراف ما بودند منظورم دوستان بابا هست و از طرف دیگر، ایشان را هم دیر به دیر می‌دیدیم. وقتی من به ایشان می‌گفتم عمو، ایشان ناراحت می‌شد و برای اینکه جبران کند، زمانی که در باید در محدوده خارج از خط مقدم حضور پیدا می‌کردند، من را با خودشان به پادگان می‌بردند و من در یک اتاقی در کنار ایشان می‌ماندم تا ایشان به کارهای‌شان می‌پرداختند و آخر شب برمی‌گشتیم و برای اینکه مرا خوشحال نگه دارد و راضی شوم دوباره با او به پادگان بروم، دور یک میدانی که یک آبنمای رنگی داشت، چندین بار با ماشین می‌چرخید تا من این آبنمای رنگی را ببینم. بعد پیاده می‌شدیم و در آن فضای پارک قدم می‌زدیم و با هم را می‌گذراندیم که مثلاً این جذابیت باعث شود که من دوباره فردا با او بروم و خسته نشوم.

امثال حاج قاسم در دریای وجود امام رشد کردند و در ساحل ولایت حضرت آقا به آرامش رسیدند
وی در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر اینکه حاج قاسم سرباز ولایت بود، تصریح کرد: امام همچون دریا، آرام و صاحب امواج خروشان انقلاب بود که امثال حاج قاسم و دوستان حاج قاسم در این دریا رشد کردند و به ساحل آرامش ولایتِ بعدی یعنی حضرت آقا، رسیدند. وجود و سلوک حضرت امام در زندگی حاج قاسم به عنوان یک سرباز ولایت تاثیر زیادی داشت. ایشان نکات زیادی را در مورد حضرت امام می‌گفتند. در ارتباط با شجاعت حضرت امام،  درایت و اخلاص حضرت امام و من فکر می‌کنم بالاترین تعبیر همین تعبیری بود که درباره منش و بینش و روش حضرت امام (ره) بیان کردند که برگرفته از صحبت حضرت آقا بود. فکر می‌کنم این اوج نگاه حاج قاسم به مسأله به حضرت امام و روش ایشان بود.

چرا حاج قاسم، جمهوری اسلامی را حرم می‌دانست
فرزند شهید سلیمانی با اشاره به دیدگاه پدر درخصوص این بیان حضرت امام که حفظ جمهوری اسلامی را از اوجب واجبات دانستند، گفت: ایشان در تحلیل این بیان حضرت امام، در وصیت‌نامه خود خطاب به خواهران و برادران مجاهد یعنی همه زنان و مردان آزادیخواه و آزاداندیش نوشته است: «ای خواهران و برادران مجاهد من در این عالم! ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده‌اند! جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق بازی به شوق فروش آمده‌اید! عنایت کنید جمهوری اسلامی مرکز اسلام و تشیع است؛ امروز قرارگاه حسین ابن علی (ع)، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند دیگر حرم‌ها می‌ماند؛ اگر دشمن این حرم را از بین ببرد حرمی باقی نمی‌ماند؛ نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمدی؛ برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منسوب و شرعی و فقهی به معصوم؛ خوب می‌دانید منزه‌ترین عالم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد یعنی خمینی بزرگ و پاک، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد.»
وی افزود: این توصیف‌های بسیار زیبا و مهمی است که حاج قاسم در مورد حضرت امام می‌فرمایید و ادامه می‌دهند «لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید باید به دوراز هرگونه اختلاف برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید؛ خیمه خیمه رسول الله است، اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی آتش زدن و ویران کردن این خیمه است؛ دور آن بچرخید؛ والله والله این خیمه اگر آسیب دید بیت‌الله الحرام، مدینه، حرم مطهر حضرت رسول و نجف، کربلا، کاظمین و سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند. قرآن آسیب می‌بیند».
سلیمانی خاطرنشان کرد: مسئولیت جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که حاکمیت دینی در آن وجود دارد، نشر اخلاق باید باشد و هست؛ لذا حرم خوانده شدن آن به معنای حرمت داشتن نظام است و امروز اگر این حرمت حفظ شود، سایر حرم‌ها نیز حفظ می‌شود. منظور از حرم ابراهیمی، ادیان ابراهیمی هم هست؛ منظور فقط کعبه نیست. جهانبینی او بسیار وسیع‌تر از این‌ها بود؛ حتی در نگاه جهادی هم جهان بینی او متفاوت و خیلی گسترده بود که حالا اگر فرصتی شود عرض می‌کنم.

ماجرای نامه‌های حاج قاسم برای دخترهایش
فرزند ارشد شهید سلیمانی در بخش دیگری از سخنانش درمورد اعتراض به پدر در حضور بیش از اندازه در جبهه سوریه و عراق بیان داشت: شهید سلیمانی اگرچه بدو ورودش به منطقه برای مبارزه با سرطانی مانند داعش پایه‌های اعتقادی داشت، اما رفته رفته مسائل دیگری هم در او شکل گرفت. وقتی قضیه ایزدی‌ها پیش آمد که شما می‌دانید ایزدی‌ها در منطقه به نام دیگری هم شناخته می‌شوند، و آن فجایع غم‌انگیز و دردمنشانه رقم خورد و تصاویر وحشیانه‌ای که به دنیا مخابره می‌شد، خب این ما را خیلی نگران‌تر از پیش می‌کرد و ما به ایشان اعتراض کردیم.
وی ادامه داد: ما گریه می‌کردیم و می‌گفتیم چرا شما باید بروید؟ و چرا کسی دیگری نمی‌رود؟ ایشان گفتند که من اگر می‌روم، برای آزادی انسان‌ها می‌ورم و بعد وقتی که به سفر رفت، آنجا یک نامه‌ای نوشت. حاج قاسم نوشتن را خیلی دوست داشت و چون کم با خانواده بود اما کیفیت روابطش با خانواده خیلی خوب بود. وقتی نبود هم، هر یک از ما دخترها دفتری داشتیم که با خودش می‌برد و در اون بحبوحه نبرد و در آن شلوغی‌ها و حوادث، لحظه‌ای را که خلوت می‌کرد، برای داشتن ارتباط با خانواده، برای ما می‌نوشت.
سلیمانی افزود: هر بار که می‌رفت دفتر یکی از دخترها را با خودش می‌برد. آن بار، دفتر فاطمه خانم را با خودش برده بود و برای او نوشته بود. نامه خیلی زیبایی نوشته بود و آن سوالی که قبل از رفتنش از ایشان پرسیده بودیم، آنجا که رسیده بود، فراغتی پیدا کرده بود و در آن فاصله چند ساعته، نوشته بود.
وی اضافه کرد: پدر در بخشی از آن نامه نوشته بودند: «عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد تا دیگران در آرامش بخوابند؛ بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود؛ دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می‌کنید؛ چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و برای آن طفل گریان که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است؛ پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید؛ بگذارید بروم. چگونه می‌توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است. من جا مانده‌ام. دخترم خیلی خسته‌ام. ۳۰ سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی‌توانم؛ نمی‌خواهم بخوابم؛ من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرات بر هم آمدن نداشته باشد؛ تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند؛ وقتی فکر می‌کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس است، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است، حسینم یا رضایم است، از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم؟ بی‌خیال باشم؟ تاجر باشم؟ نه من نمی‌توانم این‌گونه زندگی بکنم.»

در بیان رشادت رزمندگان‌مان در دفاع از ایزدی‌ها کم‌کاری شده است
عضو شورای شهر تهران با بیان اینکه در ارتباط با نبرد رزمندگان ایرانی در دفاع از ایزدی‌ها واقعا کم کاری شده، اظهار داشت: ما درباره اینکه نشان بدهیم که چقدر بچه‌های ما آنجا تلاش کردند، کم‌کاری کردیم. ایزدی‌ها نه مسلمان بودند و نه مسیحی؛ نه شیعه بودند و نه سنی؛ ولی انسان بودند و آن اتفاقات وحشتناک درباره آنها اتفاق افتاد.
وی اضافه کرد: شهید سلیمانی می‌گفتند وقتی ما برای آزادی مردم می‌رفتیم، آمریکایی‌ها وقتی می‌دیدند ما داریم پیروز می‌شویم، برای داعش خط آتش درست می‌کردند که او بتواند از فرصت استفاده کند و به حملاتش ادامه دهد؛ خب ما در این حوزه کم کار کردیم. ما باید نشان می‌دادیم که حضور ما در منطقه برای حفظ و نجات شرافت و انسانیت بود و این به لحاظ فرهنگی، جای کار کردن دارد.

اساسی‌ترین مسأله حضور مردم و عدم فاصله‌گرفتن از اصول است
نرگس سلیمانی با اشاره به این سخن حاج قاسم که حفظ جمهوری اسلامی را از اوجب واجبات دانست، بیان داشت: فکر می‌کنم از اساسی‌ترین مسائلی را که باید به آن دقت داشته باشیم، نیروی حضور مردم و عدم فاصله گرفتن از اصول اولیه انقلاب است. اول در مورد حضور مردم صحبت می‌کنم. هرجا مردم ما حضور پیدا کردند، ما با قدرت بیشتر توانستیم فعالیت کنیم. انقلاب با حضور میلیونی مردم به سرانجام رسید؛ در زمانی که جنگ به ما تحمیل شد و در دفاع مقدس این حضور میلیونی مردم بود که در قالب بسیج توانست آن رشادت‌ها را رقم بزند. پس بحث توان و نیروی مردمی از موضوعات اصلی است. نکته دوم، دور نشدن از اصول است؛ خب اصول ما چیست؟ اصول ما استقلال آزادی جمهوری اسلامی است. اصول ما ولایت فقیه است و ما باید امروز به این مسئله دقت داشته باشیم؛ ما هرجا از اصول فاصله بگیریم، دچار آفت و خسران و مشکل می‌شویم که ان‌شاءالله یک چنین چیزی اتفاق نیفتد.

اخلاص در مردمداری؛ دلیل محبوبیت حاج قاسم در میان مردم
فرزند شهید سلیمانی دلیل محبوبیت پدرش در میان مردم را پاکبازی و راستبازی او دانست و توضیح داد: حاج قاسم خصوصیات اخلاقی زیادی داشت اما مهمترین خصلت او اخلاص او در همه مسائل بود. اخلاص او در مردمداری او بود؛ اخلاص او در روش و منش و رفتارش بود؛ او به معنای واقعی کلمه اخلاص داشت؛ در مکتب حاج قاسم مسائلی هست که روش و زندگی او بود و ما این را در تربیت خودمان هم می‌دیدیم؛ یعنی به کار می‌برد. من فکر می‌کنم که آن صحبت حاج قاسم که این دختر کم حجاب هم دختر من است، اینها جامعه من هستند، از روی اخلاص صحبت می‌کرد؛ بدون سیاسی‌کاری؛ او از ته دل صحبت می‌کرد؛ کما اینکه در تربیت‌شان هم اینطور بودند.
وی با ذکر خاطره‌ای ادامه داد: در سفری به شمال، در یک جایی برای استراحت ایستادیم و از قضا آنجا لوکیشن یک فیلم بود؛ خب من خیلی کوچک بودم و آن موقع حجابم، حجاب کاملی بود. فکر می‌کنم هفت ساله بودم. برای تجدید وضو با مادرم رفتم و آنجا دو تا از خانم‌های بازیگر من را دیدند و خیلی به من ابراز محبت کردند و نوازش کردند. من در عالم کودکی خودم احساس می‌کردم نسبت به آنها برتری خاصی دارم چون از نظر خودم حجابم با آنها متفاوت بود. به همین دلیل، صورت خوبی نشان ندادم و شاید اخم کردم
سلیمانی افزود: مادرم این را در بازگشت، برای پدرم تعریف کرد. ایشان به من چیزی نگفتند و من را توبیخ نکردند. خیلی ساده و آرام بلند شدند جعبه شیرینی که آنجا بود را برداشتند و گفتند با من بیا و مرا با خودشان نزدیک چادری که بازیگرها آنجا بودند، برد و به من گفتند برو این شیرینی را به خانم‌های بازیگر تعارف کن. من آن روز منظور پدرم نشدم اما می‌خواهم بگویم که اصل تربیتی بود. یعنی حاج قاسم در آنچه که می‌گفت اخلاص داشت. واقعاً اخلاص داشت و این را در وجود خودش تربیت کرده بود و به وجود آورده بود.  من به جرأت می‌توانم قسم بخورم که همین سال‌های آخر می‌شد این را به وضوح دید که نَفس، در دست حاج قاسم اسیر است. حاج قاسم اسیر نفس نبود. از هرچه که ظواهر دنیا بود، دوری می‌کرد. از هر چیزی که او را از اساسی که ۴۰ سال واقعاً برای آن زحمت کشیده بود، ۴۰ سال خودسازی کرده بود، دوری می‌کرد.

حاج قاسم واقعا برای وصل کردن آمده بود
فرزند شهید سلیمانی درخصوص تلاش ایشان برای ایجاد «وفاق» بیان داشت: حاج قاسم واقعا برای وصل کردن آمده بود. برای نقطه اتصال شدن و در نامه خودش هم خطاب به سیاسیون همین را می‌گوید که فارغ از نگاه سیاسی و علایق سیاسی، باید در مورد یک مسئله اتفاق نظر داشته باشیم و آن اصل ولایت فقیه است که همان اهداف اصلی انقلاب اسلامی است.
حاج قاسم هر جا احساس می‌کرد به کسی اجحافی شده و یا دلی شکسته شده، برای دلجویی پیش قدم می‌شد
وی افزود: ایشان معتقد بود که نباید در اصول اختلاف کنیم. خب اصول هم مشخص است. لذا حاج قاسم هر جا احساس می‌کرد به کسی اجحافی شده و یا دلی شکسته شده، خودشان پیش قدم می‌شد. حتی شاید به ایشان ارتباط هم نداشت اما پیشقدم می‌شد؛ چون ایشان می‌گفتند این‌ها بچه‌های انقلاب و بچه‌های جنگ هستند و سعی می‌کردند دل اشخاص را به دست بیاروند و دل‌ها را به هم نزدیک کنند. ایشان سعی می‌کرد روابط انسان‌ها را با هم درست کند و واقعا حاج قاسم اگرچه آدم سیاسی نبود، اما واقعا سیاستمدار بود.
سلیمانی خاطرنشان کرد: حاج قاسم فارغ از مسائل، سیاسی کاری نمی‌کرد اما سیاست را می‌شناخت؛ و حقیقت رفتارش حقیقت وصل بود؛ همین بحثی که شما می‌کنید به اسم وفاق، واقعا همینطور است؛ ایشان بین عزیزانی که بنا به هر دلیلی به هر صورت درگیر امتحانی شدند یا در حقشان کم لطفی شده بود، نقطه اتصال می‌شد و سعی می‌کرد از دلشان در بیاورد و با آنها ارتباط می‌گرفت. خیلی هم به ایشان ایراد می‌گرفتند. اینطور نبود که اگر کاری انجام می‌داد مورد شماتت برخی قرار نگیرد؛ اما معتقد بود هر کس که برای این نظام و برای انقلاب و برای این کشور کاری انجام بدهد، من دست او را می‌بوسم.

ماجرای تماس حاج قاسم با خانم بازیگری که در خارج از ایران برای او مشکلی ایجاد شده بود
یک خانم بازیگر که الان خارج از ایران زندگی می‌کند، پیغام داده بود که من آقای سلیمانی را به عنوان یک قهرمان ملی دوست دارم؛ این را به ایشان اطلاع داده بودند. ایشان گفته بود که با او تماس بگیرید من صحبت می‌کنم با این خانم و به ایشان اینطور گفته بودند که مادر هر جا که هستید، پرچم کشورت را بالا نگه دار و برای وطنت تلاش کن. نگاه حاج قاسم این بود هر کس برای این کشور و برای این نظام و برای این مملکت، هر قدمی که برمی‌دارد، دستش را باید بوسید و این نگاه، نگاه ارزشمندی است.
عضو شورای شهر تهران بااشاره تأکید شهید سلیمانی بر پیاده‌سازی دیدگاه رهبر انقلاب مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی گفت: ما باید کار را ریشه‌ای و درست انجام بدهیم. ما باید کار را با همان نگاه جذب انجام بدهیم. واقعا باید سرباز بود و پشت ولی فقیه بود؛ یعنی نباید جلوتر از ولی فقیه رفتار کنیم. باید پرچم را نگاه کنیم و ببینیم امروز پرچم ولی فقیه کجا را نشان می‌دهد و ما به همان سمت باید برویم. واقعاً حاج قاسم سرباز ولایت بود و کاری که انجام می‌داد را سعی می‌کرد بر اساس منافع کشور و منافع ملت و جامعه باشد. او در این راه خیلی خوب تلاش می‌کرد؛ کما اینکه در بدرقه‌ای هم که انجام شد، همه مردم از همه اقشار جامعه حضور داشتند و واقعاً ایشان را دوست داشتند.

هر وقت از سوی نَفس احساس خطر می‌کرد، به دیدن خانواده شهدا می‌رفت
وی با اشاره به محبوبیت حاج قاسم در میان مردم و توجه ایشان به مراقبت از هوای نفس در این خصوص اذعان کرد: گاهی اوقات که مثلاً فراغتی برای ایشان پیش آمد و در شهر می‌ماندند، بیقرار می‌شدند؛ پشت میزنشینی ایشان را بی‌قرار می‌کرد و خودشان را به دیدار خانواده شهدا می‌رساندند تا نفسشان را در دست داشته باشند و اخلاصشان را کنترل کنند. فردی در این سطح از مقام و منصب و محبوبیت، احتمال لغزش و امتحان بسیار دارد. زمانی که احساس خطر می‌کرد، اولین کاری که می‌کرد به دیدن خانواده شهدا می‌رفت.

پدرم ما را از هیچ فعالیتی منع نکردند
نرگس سلیمانی با بیان اینکه پدرم هرگز ما را از هیچ فعالیتی منع نکردند، گفت: ما بنا به اقتضای شرایط شغلی ایشان مراعات می‌کردیم و هیچ یک از ما مناصب دولتی نداشتیم اما همه ما فعالیت‌های اجتماعی خودمان را داشتیم. نکته‌ای که داشت این بود که چون ایشان به هر صورت، کارش مسئله مهمی بود، درگیری‌های ذهنی‌اش خیلی زیاد بود و احتمال خدایی نکرده سوء استفاده از حضور فرزندانش در مناصب دولتی زیاد بود، بنابراین ما خودمان سعی می‌کردیم مسئله را به عنوان حمایت از شغل پدرم و از حریم ایشان رعایت بکنیم و هیچ وقت به دنبال این مسئله در زمان حیات ایشان نبودیم، برای اینکه ایشان آسیبی نبیند و بتواند به راحتی فعالیتشان را انجام بدهد؛ وگرنه ایشان خودشان هیچ وقت ما را منع نکردند.

حاج قاسم شجاعت را در مکتب امام یاد گرفته و در مکتب حضرت آقا به اوج رسانده بود
وی با اشاره به این ویژگی شخصیت حاج قاسم که در مقام یک فرمانده میدان همواره شجاعانه در خط مقدم و جلوتر از همرزمانش حضور می‌یافت، اظهار داشت: این شجاعت چیزی بود که ایشان در مکتب امام یاد گرفته و در مکتب حضرت آقا به اوج خودش رسانده بود و اساساً یک مسلمان شیعه حضرت علی (ع) باید همینطور باشد. باید شجاعت داشته باشد. اگر شما جایی صدای مظلومی را شنیدید و به آن صدا پاسخ ندادید، حالا اینکه آن مظلوم مسلمان باشد یا هر دین و آیین دیگری داشته باشد، اصلا موضوعیت ندارد؛ بحث سر مظلومیت است؛ اگر شما صدای مظلومی را شنیده باشید و به آن صدا پاسخ ندهید، آن وقت است که باید در دین شما و در نگاه شما نسبت به اخلاقیات تردید کرد و حاج قاسم جزو شاگردان خوب این مکتب بودند.

اقتصاد و معیشت مسأله روز جامعه است
این عضو شورای شهر تهران، مهم‌ترین مسأله امروز مردم را مسئله اقتصاد و معیشت دانست و افزود: ما کشوری غنی از منابع ارزشمند داریم اما چه اتفاقی می‌افتد که امروز مردم درگیر مسائل معیشتی هستند؟ ما در کنار دستاوردهای ارزشمندی که داشتیم اما با برخی از آرمان‌های اصلی انقلاب هنوز فاصله داریم که یکی از آنها بحث عدالت در تخصیص و مدیریت منابع و مواهب است. بحث استفاده از اشخاص نُخبه به جای اشخاص نَخبه است؛ اشخاصی که وقتی به آنها ایرادی هم گرفته بشود، سرنخش جای دیگری را به صدا در می‌آورد و نگران می‌کند. این عدم نخبه‌گرایی‌ها و سوء مدیریت که متأسفانه در بخش‌هایی پیش می‌آید، باعث می‌شود امروز وضعیت معیشت مردم ما به این شکل بشود.

نباید از مدیریت جهادی و نگاه جهادی فاصله بگیریم
وی تأکید کرد: این کشور صاحب ثروت‌های زیادی است اما چرا ما امروز درگیر مسائل انرژی هستیم؟ یکی از مسائلی که باید به آن دقت کنیم، بیرون آمدن از توجه به یکی از انواع انرژی است که می‌تواند به حل مسئله امروز ما کمک کند. ما مواهب زیادی داریم. ما یک کشوری هستیم که بیشتر جغرافیای آن را بیابان در بر گرفته اما آیا واقعا این بیابان‌ها تهدید است؟ من فکر می‌کنم اینها خودشان فرصت هستند. فرصت‌هایی برای اینکه انرژی‌های پاک و تجدیدپذیر را به چرخه درمی‌آورد. پس باید از نگاه تک بعدی به استفاده از انرژی‌های فسیلی خارج بشود و مواهبمان بین مردم به عدالت تخصیص پیدا کند. باید نخبگان در جامعه به کار گرفته شوند به جای اشخاص نَخبه. ما نباید از مدیریت جهادی و نگاه جهادی فاصله بگیریم تا ان‌شاءالله بتوانیم مسائل مختلف را حل کنیم.

شهید سلیمانی فقر را دلیل ایجاد و رشد ناامنی در برخی مناطق کشور می‌دانست
سلیمانی با اشاره به تلاش‌های حاج قاسم در برقراری امنیت در شرق کشور بیان داشت: ایشان معتقد بود چرا در یک جامعه‌ای این اتفاق می‌افتد؟ چرا اشرار در یک بخش از کشور بیشتر می‌توانند به وجود بیایند و رشد کنند؟ یکی از دلایلی که ایشان معتقد بود، وجود فقر است. ایشان معتقد بود که باید بحث زندگی و معیشت مردم را اصلاح کند و کمک کند به این موضوع و برای همین هر وقت آنجا عملیاتی انجام می‌داد، یکی از چیزهایی که بررسی می‌کرد، این بود که مردم آنجا چه نیازهایی دارند. این مردم معمولا مسائلشان مناطق روستایی و عشایری بود. اگر مشکل آب داشتند، کمک می‌کرد که حل شود؛ اگر بحث زمین داشتند، کمکشان می‌کرد؛ لذا اینطور نگاه می‌کرد که باید ریشه‌ای به مسائل نگاه کرد و حل کرد. اینطوری هم عمل می‌کردند.

عشایری که برای تشکر از برقراری امنیت‌شان، به مراسم ختم مادر حاج قاسم آمدند
وی اضافه کرد: من خاطرم هست زمانی که مادربزرگم، مادر ایشان فوت کرده بودند، در جلسه مراسم ایشان، دیدم خارج از مهمان‌ها کسانی آمدند که لباس‌های محلی متفاوتی دارند و با زبان و گویش دیگری صحبت می‌کنند. وقتی که سوال کردیم که اینا چه کسانی هستند، گفتند عشایر آن قبایلی هستند که حاج قاسم به آنها کمک کرده و مشکل زندگی و معیشت‌شان را حل کرده بود و آن محل را از اشرار پاک کرده و امنیت‌شان را برگردانده بود. این نشان می‌داد که اگر کاری را ریشه‌ای انجام بدهیم چقدر می‌تواند در زندگی مردم اثرگذار باشد.

حاج قاسم تکلیف محور بود
فرزند شهید سلیمانی در خصوص نگاه ایشان به شکست و پیروزی نیز گفت: شخصیت حاج قاسم تکلیف محور بود و توکل زیادی هم داشتند. واقعا انسان متوکلی بودند. معتقد بودند آنچه که پیش بیاید خیر است. یک جمله مشهور داشتند که می‌گفتند "یقیناً کلهم خیر" هرچه که پیش بیاید خیر است. درگیر شکست و پیروزی نبودند و از شکست‌ها ناامید نمی‌شد. از شکست‌ها پلی برای پیروزی می‌ساختند و نگاهشان واقعاً نگاه تکلیف محوری بود. نگاهشان این بود که اگر تکلیفی به ایشان محول شده، به چه شکل بتوانند به خوبی انجامش بدهند و خودشان را وقف آن تکلیف می‌کردند. من فکر می‌کنم این جز خصوصیات بارز شخصیت حاج قاسم بود.

در تبیین ارزش‌ها و آرمان‌ها به کار فرهنگی عمیق نیاز داریم
نرگس سلیمانی با اشاره به دغدغه‌های فرهنگی پدر اظهار داشت: پدرم نظرشان این بود که در مورد دفاع مقدس واقعا کارهای ویژه‌ای انجام شده و جا دارد که بیشتر انجام شود و هر وقت یک فیلم، یک سریال یا مستندی در مورد مسائل انقلاب و دفاع مقدس تولید می‌شد، خیلی علاقه‌مند بود و تا جایی که می‌شد پیگیری می‌کرد. فکر می‌کنم فیلم پیامبر بود که من خاطرم هست به لوکیشن فیلم هم رفتیم و در اکران‌هایی که دعوت که می‌کردند، حتما شرکت می‌کرد.
وی خاطرنشان کرد: فرهنگ برای ایشان حوزه بسیار مهمی بود به لحاظ اینکه فرهنگ با روح جامعه ما آمیخته است و ما اگر بخواهیم کاری را عمیق در جامعه‌ انجام بدهیم و اگر بخواهیم مردم را با ارزش‌ها و باورهای‌مان آشنا کنیم، کار فرهنگی قوی بهترین وسیله برای انجام آن است. چه در مسائل روز مثل حجاب که قطعاً کار فرهنگی قوی می‌تواند بسیار اثرگذار باشد و چه مسائل مختلف دیگری که تبیین مکتب بزرگان و تبیین مکتب حضرت امام هست، حضرت آقا، شهدای والامقام ما و خود شهید سلیمانی، قطعاً مسائل فرهنگی می‌تواند اثرگذار باشد.

اگر از اصل مدیریت و کار جهادی فاصله بگیریم، دچار آفت می‌شویم
عضو شورای شهر تهران در پاسخ به این سوال که در این ۴۵ سال چقدر در مسیر مکتب امام، شهدا و رهبری حرکت کردیم؟ گفت: انقلاب ما از زمان حیاتش مانند همه نظام‌های سیاسی دیگر، فراز و فرودهای مختلفی را تجربه کرده است؛ نه هر فرازی به منزله موفقیت کامل هست و نه هر فرودی خدایی نکرده به منزله شکست است. ما بعد از انقلاب ۸ سال جنگ تحمیلی و دفاع مقدس‌ را داشتیم. بعد از آن سخت‌ترین و شدیدترین تحریم‌ها را داشتیم. به هر حال یک نکته را حضرت آقا در بیانیه گام دوم می‌فرمایند که آفت جامعه اسلامی تحجر و دور شدن از اهداف و اصول است. هر وقت اگر ما خدایی نکرده از اصولمان کمی فاصله بگیریم، دچار آفت می‌‌شویم. اگر ما از اصل مدیریت و کار جهادی فاصله بگیریم، دچار آفت می‌شویم. اگر ما از اصول‌مان فاصله بگیریم دچار آفت می‌شویم و من فکر می‌کنم که علاوه با اینکه ما دستاوردهای زیادی داشتیم در طول انقلاب، اما هنوز برای رسیدن به افقی که حضرت امام در انقلاب در نظر داشت، راه داریم که ان‌شاءالله بتوانیم با حل مسائل و مشکلات به آن دست پیدا بکنیم.

روایت علاقه عمیق حاج قاسم به شهید کاظمی/ شوخی همسایه دیوار با دیوار با عطسه‌کردن شهید سلیمانی
وی با اشاره به علاقه عمیق حاج قاسم به شهید کاظمی گفت: شهید کاظمی ارتباط عاطفی خیلی قوی با حاج قاسم داشتند. مانند دوتا برادر و دو دوست نزدیکتر از برادر بودند. ما خیلی خاطرات مشترکی با هم داریم و خیلی سفرها را معمولاً ایشان تنها انجام نمی‌داد و اگر جایی می‌خواستیم برویم و مسافرتی پیش می‌آمد، حتما خانواده شهید کاظمی هم بودند و دوستان دیگری که می‌آمدند. ارتباط خیلی نزدیکی داشتیم و همسایه دیوار به دیوار بودیم. حاج قاسم صدای عطسه خیلی بلندی داشت و وقتی عطسه می‌زد، یک وقت‌هایی شهید کاظمی -خدا رحمتش کند - اگر در حیاط نشسته بود، عافیت را از تو حیاط می‌گفت. خیلی ارتباط عاطفی نزدیکی داشتند و واقعا بعد از شهادت ایشان خیلی غصه‌دار شدند.

حاج قاسم در روزهای آخر خودش را از علایق دنیا دور می‌کرد
نرگس سلیمانی با اشاره به علاقه زیاد حاج قاسم به نوه‌هایش گفت: پدرم قبل از شهادتشان، تمام چیزهایی که ایشان را به دنیا متصل می‌کرد را دور کردند. من خاطرم هست روزهای آخری که ایشان در سفر بودند و قبل از شهادتشان، ایشان هر وقت تماس می‌گرفتند، حال بچه‌ها و نوه‌ها را حتماً می‌پرسیدند اما در آن روزهای آخر دیگر در مورد بچه‌ها صحبت نمی‌کردند و هرچند ما سعی می‌کردیم تعریف کنیم که بچه‌ها دارند چکار می‌کنند، می‌دیدیم که ایشان دائماً ذکر می‌گویند و لا اله الا الله و الله اکبر می‌گفتند.
وی افزود: انگار نمی‌خواست خدایی نکرده به نظر خودش در آن لحظه که باید اینجا باشد، احساس کند که ای کاش من جای دیگری بودم و این واقعاً خیلی کار سختی است. اینکه آدم در حالی قرار بگیرد که تصمیم بگیرد واقعا همه آنچه را که دارد برای هدفی که هدف والایی است و آن، هدف انسانیت است و ارزش آن هدف، شرف و آزادگی انسان‌ها است، پشت سر بگذارد. من فکر می‌کنم که ایشان در مکتب انقلاب خوب تربیت شده بود.

از عظمت حضور کرمانی‌ها در وداع با شهید سلیمانی متحیر شدیم
فرزند ارشد شهید سلیمانی درخصوص وداع باشکوه مردم کرمان با نگین سلیمانی خود و عشق و علاقه آنها به شهید سلیمانی بیان داشت: وقتی ما به گلزار شهدای کرمان رسیدیم، مردم در کوه‌ها اتراق کرده بودند و کرمان که جای خودش، از همه جا آمده بودند؛ جوری که کرمان دیگر اصلا ظرفیت جمعیت را نداشت. ما وقتی مردم را در کوه‌ها می‌دیدیم که ایستادند و در کوه‌های صاحب‌الزمان جمع شدند و کرمان مملو از مردم است، مردمی که برای بدرقه آخر آمدند، واقعاً یک لحظه از حال خودمان خارج می‌شدیم و واقعا متحیر می‌شدیم که چطور می‌تواند یک انسان، آنقدر خودش را بسازد و در دل‌های مردمش محبوب شود و آنقدر در رفتار و منش اخلاص داشته باشد که مردم را از اقصی نقاط کشور جذب خودش کند و مردم اینطور در سرمای دی ماه و در سرمای کویر در کوه‌ها منتظر بمانند تا آخرین وداع خودشان را با حاج قاسم انجام بدهند. این برای ما هم واقعاً افتخار است و البته دین بزرگی به گردن ما است که ان‌شاءالله بتوانیم اگر در جایی هستیم و می‌خواهیم کاری انجام بدهیم، به درستی و به خوبی و همانطور که لیاقت محبت این مردم است، انجام دهیم.

اگر حاج قاسم امروز در میان ما بود مهمترین توصیه‌اش به «وحدت» بود
عضو شورای شهر تهران، «وحدت» را مهمترین توصیه حاج قاسم در زمان کنونی دانست و تأکید کرد: حاج قاسم اگر امروز حضور داشت، مهم‌ترین دغدغه‌اش «وحدت» در جامعه بود. چه جامعه‌ اسلامی و چه جامعه خودمان. وحدت حول ارزش‌ها و باورها و حول محور ولایت فقیه، چیزی است که توصیه می‌کردند. ما امروز درگیر غم لبنان و فلسطین هستیم چرا امروز این اتفاق‌ها در حوزه مقاومت افتاده است؛ همه اینها ناشی از این است که مهمترین نیاز امروز جامعه اسلامی و نیاز کشور ما، «وحدت» است. باید برای وحدت در جامعه تلاش کرد. هر تلاشی که باید صورت بگیرد، نباید دریغ کرد.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط