سه‌شنبه 18 دی 1403 - 20:55

کد خبر 760284

دوشنبه 17 دی 1403 - 12:30:00


سرمقاله شرق/ این طرف میز


شرق/ «این طرف میز» عنوان یادداشت روز در روزنامه شرق به قلم حمزه نوذری است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

در جامعه ایران میز نمادی است از داشتن پایگاه. این طرف میز و آن طرف میز حکایت از دو پایگاه و جایگاه اجتماعی متفاوت دارد. رفتار، ژست، نحوه  سخن گفتن فردی که در پایگاه متفاوت یا بالاتری (آن طرف میز) قرار می‌گیرد، تغییر می‌کند؛ یعنی ممکن است فردی زمانی که فاقد یک پایگاه (جایگاه اجتماعی) مشخص بود، منش و رفتار دیگری داشته باشد و اکنون با به‌دست‌آوردن پایگاه اجتماعی جدید، گونه دیگری رفتار کند. این تفاوت فقط به دلیل منفعت متفاوت نیست، بلکه موقعیت و پایگاه اجتماعی، دیدگاه‌های متفاوتی درباره واقعیت را به ذهن افراد القا می‌کند. به‌عنوان مثال، ورزشکاری که قهرمانی‌های زیادی داشته است، در دوران ورزشی مدام از کمبود امکانات و مسابقات گله داشت و حق هم با او بود. چنین ورزشکاری امکانات و شرایط ورزشی خود را با رقبا می‌سنجد و از اینکه فدراسیون مربوطه نتوانسته است شرایط بهتری برایش فراهم کند، گله‌مند است و ممکن است نقدهای خود از شرایط را رسانه‌ای کند که اغلب با واکنش تند مسئولان فدراسیون مواجه می‌شود. اما همین ورزشکار سابق امروز پایگاه و جایگاه اجتماعی متفاوتی به دست آورده؛ مثلا رئیس فدراسیون شده است. وقتی با ورزشکاری در فدراسیون خود مواجه می‌شود که مانند گذشته خود او از کمبود امکانات گله می‌کند، با او برخورد می‌کند؛ مثلا حق تمرین‌کردن را از او می‌گیرد و اجازه اعزام به مسابقات را به او نمی‌‌دهد، مگر اینکه ورزشکار منتقد حرف‌های انتقادی‌اش را پس بگیرد. گویی کسانی که در دو طرف میز قرار دارند، واقعیت‌های متفاوتی را می‌بینند. ورزشکار سابقی که امروز رئیس فدراسیون شده است، دیدگاه جدیدی در مواجهه با واقعیت پیدا می‌کند و بیشتر کسانی را که به او پایگاه داده‌اند، دوست دارد و با دهنده پایگاه احساس همبستگی می‌کند و از ورزشکار منتقد دورتر می‌شود. هرچه ورزشکار از پایگاه اجتماعی رئیس فدراسیون بیشتر سپاسگزاری و قدردانی کند، بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. چنین وضعیتی در فدراسیون‌هایی که کمتر محل توجه رسانه‌ها و مردم هستند، بیشتر به چشم می‌خورد.

این مسئله فقط در ورزش ایران مصداق ندارد؛ بلکه در سیاست‌ورزی در ایران نیز به چشم می‌خورد. سیاست‌مداری که تا قبل از به دست آوردن پایگاه سیاسی جدید، منتقد شرایط بود و افزایش قیمت دلار را به خاطر تصمیم‌های نادرست اشغال‌کنندگان پایگاه و جایگاه مدیریت اقتصاد کلان می‌دانست، امروز که آن پایگاه و جایگاه را به دست آورده است، همان رفتار، منش و سخنان مدیران قبلی را تکرار می‌کند. او زمانی که این طرف میز بود، تحلیل‌ها و توضیحات مدیران قبلی را نابسنده و گمراه‌کننده می‌دانست و از آنها می‌خواست به جای تحلیل، عمل کنند. اما امروز که آن طرف میز است و پایگاه مدیریت اقتصاد را برعهده دارد، همان تحلیل‌ها و تفسیرها را بیان می‌کند؛ گویی دیگر مسائل مانند زمانی که این طرف میز بود، چندان ساده نیست و هر عاملی در افزایش قمیت دلار تأثیر دارد، به جز پایگاهی که او اشغال کرده است.

این دو مثال نشان می‌دهد رفتار و کنش انسان‌ها در اغلب موارد جانب‌دارانه و هوادارانه است. وقتی پایگاه فرد تغییری می‌کند، نقش متفاوتی از او انتظار می‌رود و فرد براساس پایگاه و انتظار نقشی متناسب با پایگاه، عمل می‌کند. افراد در پایگاه‌ها و نقش‌های متفاوت، رفتارها و کنش‌های متفاوتی دارند. افراد در پایگاه جدید با واقعیت‌ها و شرایطی مواجه می‌شوند که از آن طرف میز قابل درک و فهم نبود و حالا با چشم‌انداز جدید روبه‌رو می‌شوند که بیشتر هوادار ساختاردهنده پست است تا ورزشکار منتقد. یا درباره سیاست‌مدار نمی‌تواند واقعیت ساختاری را که به او پایگاه داده، برملا کند و بیشتر سعی می‌کند به توضیحات کلی بپردازد. اما آیا ممکن است فردی که در پایگاه و جایگاه بالایی قرار دارد، رفتار و کنش منتقدان و معترضان را با تصمیم‌های نادرست پاسخ ندهد، مثلا ورزشکار منتقد را از تمرین‌کردن محروم نکند؟


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط