برترین ها/ مریم ریاضی یکی از گویندگان خبر تلویزیون در سال‌های قبل از انقلاب بود که بعد از انقلاب با حمایت بنیان‌گذار انقلاب توانست کارش را در صداوسیما ادامه دهد اما با اینکه حمایت رهبر ایران را با خود داشت، ناگهان محو شد و سرنوشت عجیبی پیدا کرد.
با اینکه او یکی از بهترین و توانمندترین گوینده‌های آن زمان صداوسیما بود اما عده‌ای از تندروها انتقاد کردند که چرا یک زن باید در تلویزیون گوینده اخبار باشد؟
این موضوع به قدری بالا گرفت که محمد هاشمی رئیس وقت صداوسیما نزد امام رفت و مساله را مطرح و کسب تکلیف کرد. امام سکوت کرد و چیزی نگفت.
دو هفته بعد مرحوم حاج سید احمد آقا با محمد هاشمی تماس گرفت و پرسید شیفت کاری مریم ریاضی چه روزی است؟ امام گفته‌اند می‌خواهم پیام من را خانم ریاضی بخواند. 
خانم ریاضی پیام را بدون کوچک‌ترین تپق و اشتباه لفظی خواند.
ظاهراً امام پیگیر وضعیت ایشان می‌شود و وقتی متوجه می‌شود خانم ریاضی در خانه استیجاری زندگی می‌کند، دستور می‌دهد تا برای او خانه‌ای فرهم شود.
اما مدتی بعد ناگهان مریم ریاضی از تلویزیون محو و ناپدید می‌شود و هیچ رد و نشانی از او نمی‌ماند.
ظاهراً بعد از مدتی خانم ریاضی با یک استاد دانشگاه ازدواج می‌کند. همسرش بعد از ازدواج گفته بود من دوست ندارم زنم در تلویزیون اخبار بگوید. به ناچار وی را به رادیو فرستادند اما بعد از مدتی دوباره همسرش بهانه گرفت که دوست ندارم صدای زنم از رادیو پخش شود.
خانم ریاضی به بخش ادیت می‌رود اما بهانه‌جویی‌ها ادامه پیدا می‌کند و در نهایت یک روز یک ماشین در میدان ونک به عمد به خانم ریاضی می‌زند و فرار می‌کند. او دچار خونریزی مغزی می‌شود و فراموشی می‌گیرد و همسر بهانه‌گیرش نیز او را رها می‌کند.