جمعه 30 شهریور 1403 - 06:12

کد خبر 7806

پنج‌شنبه 10 فروردین 1402 - 17:00:00


شاعرانه/ گفتم این عید به دیدار خودم هم بروم....


آخرین خبر/ سایه سنگ بر آینه خورشید چرا؟
خودمانیم، بگو این همه تردید چرا؟ 

نیست چون چشم مرا تاب دمی خیره شدن
طعن و تردید به سرچشمه خورشید چرا؟

طنز تلخی است به خود تهمت هستی بستن
آن که خندید چرا، آن که نخندید چرا؟

طالع تیره ام از روز ازل روشن بود
فال کولی به کفم خط خطا دید چرا؟

من که دریا دریا غرق کف دستم بود
حالیا حسرت یک قطره که خشکید چرا؟

گفتم این عید به دیدار خودم هم بروم
دلم از دیدن این آینه ترسید چرا؟

آمدم یک دم مهمان دل خود باشم
ناگهان سوگ شد این سور شب عید چرا؟

قیصر امین‌پور


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط