دوشنبه 08 بهمن 1403 - 11:26

کد خبر 785239

یک‌شنبه 07 بهمن 1403 - 16:40:00


خاطرات افسر اطلاعاتی ایرانی چاپ دومی شد


مهر/ کتاب «من اطلاعاتی بودم» نوشته مرضیه ولدبیگی به تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ دوم رسیده است. این کتاب دربرگیرنده خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی از تعقیب و مراقبت سپاه و کشف کودتاها تا ورود به وزارت اطلاعات است.

«من اطلاعاتی بودم» خاطرات یکی از این سربازان گمنام است. خاطرات شفاهی یکی از افسران اطلاعاتی ایران و شامل روایت‌هایی در خصوص زندگی و کار پرتنش این مأمور در سال های ۵۸ تا ۹۲ است که ابتدا در واحد تعقیب و مراقبت سپاه فعالیت می‌کرده و سپس بعد از تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۶۳ وارد وزارت اطلاعات می‌شود. این اولین‌بار است که یک افسر اطلاعاتی در ایران، خاطراتش را تعریف می‌کند و اسراری را برملا می‌کند که شوکه‌کننده است. شخصیت اصلی کتاب «من اطلاعاتی بودم»، از میان فرفه‌ها و گروهک‌های مختلف اوایل انقلاب، راه دیگری را انتخاب می‌کند و می‌شود بازوی قدرتمندی برای حراست از نظام نوپا و آسیب‌پذیری که از هزاران طرف برای دریدن و نابود کردنش، چنگ و دندان تیز کرده‌اند.

راوی کتاب، در جوانی وارد سپاه می‌شود و سختی‌های نظام تازه رسیده را به جان می‌خرد تا زحمات دوستان شهیدش هدر نرود. این کتاب مخصوصاً با جریاناتی که در پاییز سال ۱۴۰۱ تجربه کردیم، می‌شود عمق پیچیدگی دشمنی با جمهوری اسلامی و اهمیت و ارزش دفاع از آن را نشان می‌دهد. مهدوی پس از ورود به سازمان اطلاعات، در خصوص فعالیت‌های انجمن حجتیه مشکوک بوده، گزارشاتی را به دست می‌آورد که باعث می‌شود واحدی اختصاصی برای پیگیری این پرونده تشکیل و خود این فرد نیز مسئول میز انجمن حجتیه در وزارت اطلاعات می‌شود.

هرچند به دلایل ملاحظات اخلاقی و امنیتی بخش‌هایی از این حقایق و مستندات تاریخی منتشر نشده؛ ولی بازهم ناگفته‌های زیادی از پشت پرده این انجمن نقل شده است. چرا که پای خیلی از حتی بزرگان در این خصوص به میان می‌آمد و حتی شاید منجر به دادگاهی شدن برخی افراد می‌شد.

در بخشی از این کتاب آمده است:

ما به عنوان سیستم اطلاعاتی وظیفه داشتیم اشراف اطلاعاتی روی تمام جریان‌های سیاسی کشور داشته باشیم. در تمام کشورها رسم همین است. جنبش‌هایی که معاند و مخالف هستند، جریان می‌سازند و جامعه را آشفته می‌کنند؛ در اولویت بالاتری قرار دارند. لذا روی روی جبهه ملی کار می‌شد، ولی وقتی به مرحله علنی موضع‌گیری علیه نظام رسیدند، شرایط جدی‌تر شد. یعنی برای آن‌ها وقت بیشتری می‌گذاشتیم. یک قسمت به اسم ملی‌گریان ابراز وجود کرده و چون حساسیت‌هایی درباره آن‌ها پیش آمده بود، تمرکز ما روی این جریان بیشتر شد. جنگ شدت گرفته بود و دشمن با سلاح‌های مختلف و تمام توانش با ما می‌جنگید. جامعه به شدت درگیر و خسته‌ی جنگ بود و این جریانات هم از داخل، اوضاع را ملتهب می‌کردند و دائم اغتشاش به پا می‌کردند.

چاپ مجموعه دوجلدی این‌کتاب به‌تازگی با مجموع صفحات ۶۲۱ صفحه به بازار نشر عرضه شده است.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط