سه‌شنبه 16 بهمن 1403 - 11:30

کد خبر 795540

سه‌شنبه 16 بهمن 1403 - 10:30:00


سرمقاله اعتماد/ جای خالی احزاب در ارکان سیاسی


اعتماد/ «جای خالی احزاب در ارکان سیاسی» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم اسماعیل گرامی مقدم است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

 در بررسی علل و عوامل توسعه کشورهای مطرح جهان، نهاد حزب مهم‌ترین علت و ریشه است. حزب‌گرایی و تحزب به عنوان یک پدیده مدرن در نظام‌های سیاسی باعث پاسخگویی و شفاف‌سازی شده و نظام حکمرانی قوام یافته‌تری ایجاد کنند. در بطن رقابت‌های سیاسی است که احزاب سیاسی می‌توانند قدرتمند شده و بازدهی بیشتری به نفع جامعه ایجاد کنند. هرچند کشورهایی مانند چین و روسیه را نمی‌توان ذیل عنوان کشورهای دموکراتیک و مردم سالار برشمرد اما نمی‌توان انکار کرد که همین کشورها نیز احزاب تاثیرگذاری دارند که از آنها در مسیر سازندگی کشور بهره برده می‌شود. در کشورهای توسعه یافته، اصلی‌ترین پایه پیشرفت رقابت است، و ایجاد رقابت‌هاست که منابع انسانی را ارتقا می‌دهد. در ایران شاهد وجود احزاب بسیاری هستیم. در اغلب کشورهای جهان 2الی‌3 و نهایتا 5حزب حضور جدی دارند اما در ایران تعداد احزاب از نظر کمی بالاست.  به ‌رغم این رشد کمی، احزاب ایرانی از نظر کیفی با رشد مد نظر فاصله دارند. یکی از دلایل اصل این مشکل فقدان نقشه راه قانونی مناسب برای احزاب است. در کنار این گزاره، 2نکته دیگر هم وجود دارد که می‌توان آنها را به عنوان ریشه‌های اصلی مشکلات رشد احزاب در ایران در نظر گرفت.
1) احزاب در همه نقاط جهان در پارلمان‌ها و دولت‌ها رشد می‌کنند و به بالندگی می‌رسند. در پارلمان‌هاست که احزاب نیروی انسانی و کادر مورد نظر خود را ساماندهی می‌کنند، کمیته‌های بانوان، جوانان و ... خود را شکل می‌دهند و سایر ساختارسازی‌های لازم را برنامه‌ریزی می‌کنند. اما در ایران به دلیل نظارت استصوابی زمانی که احزاب با نامزد خاص خود ورود می‌کنند با سد و مانع ردصلاحیت روبه‌رو می‌شوند. این ردصلاحیت‌های گسترده، باعث می‌شود احزاب نتوانند در رقابت‌های پارلمانی با نامزد اختصاصی خود حضور پیدا کنند. این روند باعث می‌شود، جوانان و زنان و حقوقدانان و... این پرسش را از خود مطرح کنند که چرا باید جذب احزاب شده و به حوزه‌ای ورود کنند که به دلیل ردصلاحیت‌ها سرانجام روشنی ندارد؟ بنابراین یکی از دلایل اصلی عدم رشد احزاب، فقدان امکان حضور در رقابت‌های پارلمانی است. 
2) دومین پایه ناکامی احزاب در ایران در حوزه دولت‌ها شکل می‌گیرد. احزاب سیاسی در دولت‌های مختلف تلاش می‌کنند از نامزدی حمایت کرده و دولت جدیدی را شکل دهند. اما چه در طیف اصولگرایان و چه در طیف اصلاح‌طلبان زمانی که نامزدی به کرسی ریاست‌جمهوری می‌رسد، خود را غیر حزبی قلمداد کرده و ارتباط خود با احزاب را یکسره منکر می‌شود! بسیاری از وزرای ایرانی وقتی به کرسی وزارت می‌رسند، با افتخار اعلام می‌کنند که حزبی نبوده‌اند. این روند در دولت محمود احمدی‌نژاد نمود پیدا کرد، سپس در دولت حسن روحانی تداوم پیدا کرد و در دولت‌های رییسی و پزشکیان هم ادامه یافت. در واقع غیر حزبی بودن وجهه ممتازی بین مدیران ایرانی است. با این وضعیت چه انتظاری می‌توان داشت که نیروی انسانی جوان و متخصص به احزاب اقبال نشان دهند و به کنگره‌های احزاب ورود کنند. وقتی دولت‌ها به قدرت می‌رسند، احزاب را پشت در دولت نگه داشته و تابلوی ایست مقابل آنها قرار می‌دهند. فعالیت احزاب تا نقطه‌ای است که رییس دولت را حمایت و پشتیابی کرده و برای او رای جمع کنند. پس از آن اما اجازه ورود به دولت به احزاب داده نمی‌شود. این در حالی است که در همه دنیا و تئوری‌های اندیشمندان علم سیاست، تئوری مشارکت و نحوه حضور مردم از مسیر احزاب سیاسی تعریف می‌شود. احزاب سیاسی هستند که مردم را دعوت به مشارکت می‌کنند. از جانب آنها و به نمایندگی آنها در قدرت قرار گرفته و راهبری می‌کنند. حق آنهاست که در مدیریت کشور در پست‌های مدیریتی کشور، حضور داشته باشند و بخشی از مردم را که به آنها رای داده‌اند را پشتیبانی کنند. اما در ایران به این مهم توجه نمی‌شود. اینکه در دولت‌ها به احزاب نقشی داده نمی‌شود و بعد برخی انتظار رشد، پویایی و قوام فعالیت‌های حزبی را دارند یک تناقض جدی است. در جهان مدیران میانی همگی از احزاب انتخاب می‌شوند. از 100سال گذشته تا به امروز همه دغدغه مدیران حزبی کردن مردم و ارتقای سطح مهارت‌های سیاسی آنها بوده است. در واقع احزاب صدای مردم هستند و آنها را نمایندگی می‌کنند. رقابت سیاسی و پاسخگویی‌ها و شفافیت‌ها از طریق احزاب عینیت پیدا می‌کند. برای درک وضعیت احزاب در ایران باید توجه داشت که در دولت چهاردهم نهایتا 2نفر از اعضای کابینه عضو احزاب رسمی هستند که حدود 1درصد کل کابینه را تشکیل می‌دهند. در مجلس هم این رویکرد حزبی اندک است. در میان استانداران دولت چهاردهم هم هیچ چهره حزبی قابل مشاهده نیست. در این شرایط چطور می‌توان احزاب سیاسی را قدرتمند کرد. باید توجه داشت که رشد احزاب، کشور را قوی‌تر کرده و به سمت رشد هدایت می‌کند. مادامی که بستر بالندگی احزاب در مجلس و دولت فراهم نشود، امکان کادر‌سازی احزاب و توجه مردم نسبت به فعالیت‌های حزبی ممکن نخواهد بود. بدون حزب هم کشور در حوزه سیاسی و اجتماعی افق روشنی نخواهد داشت. دولت‌ها باید زمینه‌های مشارکت احزاب را فراهم کنند. این امر ممکن نیست مگر اینکه دولت مدیرانش را از میان فعالان سیاسی احزاب انتخاب کند.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط