پنج‌شنبه 18 بهمن 1403 - 10:54

کد خبر 798470

پنج‌شنبه 18 بهمن 1403 - 10:10:00


«اشک تمساح»؛ انتقاد کیهان از مقاله عباس عبدی


کیهان/متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

روزنامه متعلق به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت تصریح کرد که محبوبیت دولت نزد مردم بسیار کاهش یافته است. روزنامه اعتماد اما به جای توجه دادن دولت به اهتمام درون‌زا برای حل مشکلات اقتصادی، برخی مسائل سیاسی مورد علاقه خود را به عنوان اولویت ردیف کرد!
این روزنامه به قلم محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان نوشت: مهم‌ترین سرمایه هر فرد، نهاد یا دولت، اعتمادی است که دیگران به آن دارند. آقای پزشکیان و دولت او در معرض خطر از دست دادن اعتماد عمومی هستند؛ اعتمادی که از ابتدا هم ضعیف بود. در واقع اعتماد ضعیف از اینجا ناشی می‌شد که بسیاری از مردم معتقد بودند که در فضا و ساختار سیاسی موجود، نمی‌توان کار موثری کرد و انجام سیاست‌های مفید و کارآمد تقریباً غیرممکن است. یا حداقل گمان می‌کردند که آقای پزشکیان کسی نیست که بتواند این تحول را رقم بزند. 
البته پس از انتخابات و به‌طور متعارف، امید و اعتماد به فرد منتخب زیاد می‌شود. این ظرفیت سیاسی برای آقای روحانی در سال ۱۳۹۲ و پس از انتخابات بسیار بالا بود. ‌گرچه وی ۵۰درصد آراء را آورد، ولی پس از انتخابات به محبوبیت ۷۷درصدی رسید، زیرا امید به آینده ایجاد شده بود. 
آقای پزشکیان مطابق نظرسنجی پایان شهریورماه فقط ۵۰درصد محبوبیت (زیاد و خیلی زیاد) داشته است. این رقم در شرایط کنونی و مطابق نظرسنجی‌ها بسیار کاهش یافته و علت روشن است. میان انتظارات مردم با میزان و کیفیت تحقق وعده‌های داده شده، فاصله زیادی هست. گذشته از مسئله اقتصادی و قیمت ارز و انرژی که خیلی مهم است، از حیث اصلی‌ترین وعده‌های داده شده یا پیشرفتی دیده نمی‌شود یا چندان نیست که مردم را امیدوار کند. برای بازسازی امید و اعتماد، ۵ مسئله و چالش مهم را در ذیل سیاست وفاق مرور می‌کنیم. اولین وعده مهم و مورد توجه آقای پزشکیان درباره سیاست خارجی و تصویب FATF و حل مسئله تحریم‌ها است. نکته مهم این است که چه چنین وعده‌ای را داده باشد و چه نداده باشد، اتفاق‌نظر مردم درباره هیچ مسئله‌ای به اندازه ضرورت رفع تحریم‌ها نیست. در نظرسنجی شهریورماه ۵۹ درصد مردم رفع تحریم‌ها را موضوع اصلی که باید مورد توجه دولت باشد معرفی کرده بودند، در حالی که در حوزه اقتصاد فقط ۴۸درصد مردم مهار تورم و گرانی را ذکر کرده بودند. 
متأسفانه FATF هنوز و پس از گذشت این مدت به نتیجه‌ای نرسیده است. شواهد برای تصویب هم لزوماً مثبت نیست. اگر رد شود یا ان‌قلت بیاورند و بازی درآورده شود، بعید است که مشکلات بعدی هم حل شود. 
وعده دوم رفع فیلترینگ است. وعده‌ای که اجرایش به شوخی تبدیل شد، و بیشترین ضربه را تاکنون به اعتماد و امید مردم نسبت به دولت وارد کرده است. مردم انتظار دارند، فیلترینگی که با یک مصوبه چندخطی اجرایی شد، طبعاً با همان سرعت و مصوبه باید برگردانده شود.
موضوع سوم، مسئله زنان است. به‌طور قطع توقف اجرای مصوبه عجیب و خطرناک مجلس که در صورت اجرای احتمالی، ثبات و امنیت جامعه را با خطر جدی مواجه می‌کرد، بزرگ‌ترین دستاورد دولت در اجرای یکی از وعده‌های خود است، ولی این مسئله نزد مردم بازتاب مهمی نداشته است. چرا؟ چون این مصوبه اجرا نشد تا مردم ببینند چه جهنمی برپا خواهد شد. 
مسئله چهارم، صداوسیما است که به‌طور قطع می‌توان گفت نه‌تنها بهبود نیافته که مطابق شواهد و قرائن عمومی، چند گام نیز به عقب رفته است. دولت نمی‌تواند مسئولیت خود در زمینه رسانه‌ را نادیده بگیرد.
و بالاخره آخرین مورد نیز گزینش‌ها و خارج کردن ضوابط امنیتی و غیرحرفه‌ای در گزینش افراد و پذیرش مسئولیت‌ها است. 
در این ۶ ماه اتفاقات دیگری هم رخ داده که موجبات کاهش سرمایه اجتماعی دولت و اعتماد را فراهم کرده است. مسئله انرژی و برق، آلودگی هوا و تعطیلات پیاپی و احتمالاً اثرات منفی که بر رشد اقتصادی خواهد گذاشت، در کنار قیمت ارز و تورم سرمایه اندک اجتماعی را بیشتر کاهش داده است. یکی از نظرسنجی‌های منتشر شده، نشان می‌دهد که امید و اعتماد نسبت به آغاز کار این دولت تا حدود یک‌سوم و حتی بیشتر کاهش یافته است. البته مردم هنوز از این دولت عبور نکرده‌اند، و فرصت می‌دهند. به گمان من در ۵۰ روز آینده باید اقدامی جدی از سوی دولت به عمل آید. گمان نکند که مردم وعده‌های داده شده را فراموش می‌کنند. افق‌گشایی در سیاست خارجی را اعلام کنید. فیلترینگ را به‌طور کامل حذف کنید. اصلاحات جدی در پذیرش و گزینش‌ها به اجرا درآورید، جلوی مواجهه‌های غیرقانونی با زنان را بگیرید و فکری جدی برای اصلاح نظام رسانه‌ای کنید. فرصت زیادی ندارید».
نویسنده روزنامه اعتماد به عنوان یکی از متهمان کشاندن دولت خاتمی و روحانی به سیاست‌بازی افراطی و انداختن آن دولت‌ها از چشم مردم شناخته می‌شود. آنها همان کسانی بودند که مقارن سیاسی‌کاری برخی دولتمردان خاتمی و مجلس همسو (ششم)، رابطه با آمریکا را اولویت اول و مشکلات اقتصادی را اولویت هشتم مردم می‌نامیدند، به بازگوکنندگان مشکلات و مطالبات اقتصادی انگ مارکسیت و کمونیست می‌زند، و یا لشکر قابلمه به دست جناح راست می‌نامیدند و نهایتاً هم موجب بسته‌شدن پرونده آن دولت و مجلس شدند و رأساً خواستار عبور از خاتمی و روحانی و یا استعفا و کناره‌گیری آنها شدند.
پیداست که حضور چنین کسانی در شورای راهبری کابینه چهاردهم و سپس نقل مکان به عمق مدیریت‌های ارشد یا مشاوره مقامات دولتی در این شش ماه موجب برخی انتصاب‌های نابجا از یک‌سو و آدرس‌های گمراه‌کننده از سوی دیگر شده و در اثر کنار گذاشتن اولویت‌های مردم به ناامیدی مردم از دولت بینجامد. این‌جا نیز متهمان، مرتکب فرار به جلو شده و برای نتیجه خیانت‌های خود اشک تمساح می‌ریزند یا از دولت و رئیس‌جمهور می‌خواهند به جای اصلاح مسیر، حرکت در بن‌بست یا بیراهه را ادامه دهند. تنها چیزی که در دغدغه‌ها و مشاوره‌های این جماعت بدسابقه دیده نمی‌شود، طرح اولویت‌های معیشتی مردم و بی‌تدبیری برخی مدیران دولتی در قالب گرانی‌های بی‌رویه حتی در اقلامی مثل سیب‌زمینی است.
 
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط