جمعه 19 بهمن 1403 - 02:54

کد خبر 799627

پنج‌شنبه 18 بهمن 1403 - 23:35:00


دستور‌العمل اجرایی ۵ فوریه ترامپ؛ آثار و پیامدها


ایران/متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

ابراهیم متقی- استاد دانشگاه تهران| دستور‌العمل اجرایی ترامپ در قالب «یادداشت امنیت ملی ریاست جمهوری به‌ شماره NSPM-2» در 5 فوریه 2025 برای وزرای امور خارجه، دفاع، انرژی، خزانه‌داری و کشور آمریکا ارسال شد. این دستور‌العمل برای نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل، مدیر سازمان اطلاعاتی مرکزی آمریکا، مدیر سازمان فدرال تحقیقات موسوم به FBI و برخی دیگر از سازمان‌های بوروکراتیک، راهبردی و امنیتی ایالات متحده به‌عنوان کارگزارانی که می‌بایست زمینه تحقق این یادداشت را فراهم آورند نیز ارسال شده است. ادبیات به کار رفته در دستورالعمل اجرایی ترامپ، نشانه‌هایی از سیاست کنش پرشدت آمریکا در جهت انعطاف‌پذیری تاکتیکی ایران را منعکس می‌سازد. رویکردی که در ادبیات راهبردی از آن با ‌عنوان «سیاست چماق و هویج» یاد می‌شود. چنین رویکردی به مفهوم آن است که آمریکا تلاش دارد ایران را با محدودیت‌های بیشتری روبه‌رو سازد یا اینکه از طریق «دیپلماسی اجبار» زمینه همکاری‌های متنوع راهبردی با جمهوری اسلامی را امکان‌پذیر کند. واقعیت آن است که موفقیت ایران در برابر چنین راهبردی نیازمند «تاب‌آوری اجتماعی، اقتصادی و راهبردی» است.
 
 فشار حداکثری و تلاش برای محدودسازی  قدرت اقتصادی ایران
سیاست فشار حداکثری به ‌عنوان راهبردی برای وادارسازی کشورها به انعطاف‌‌پذیری تاکتیکی خواهد بود. واقعیت آن است که ایران در دوران‌های تاریخی گذشته از سازوکارهای مربوط به کنش انفعالی یا انعطاف‌پذیری خارج از قاعده اجتناب کرده و عموماً تلاش داشته است تا زمینه لازم برای مقاومت در برابر تهدید را در دستورکار قرار دهد. چنین رویکردی از این جهت اهمیت دارد که زمینه ایجاد موازنه در فضای کنش دیپلماتیک و سیاست‌گذاری راهبردی را امکان‌پذیر می‌سازد. موضوع اصلی دستورالعمل اجرایی ترامپ مربوط به اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران است تا زمینه برای ممانعت از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای به‌ وجود آید. هدف دیگر این دستورالعمل مقابله با نفوذ منطقه‌ای ایران بیان شده است. ترامپ در روند تنظیم دستورالعمل اجرایی، کنش خصومت‌آمیز آمریکا با دولت ایران و نهادهایی از جمله سپاه پاسداران به دلیل حمایت و سازماندهی بازیگران جبهه مقاومت را اعلام کرده و تأکید کرده است که جمهوری اسلامی مسئول بسیاری از چالش‌های منطقه‌ای و رویارویی نیروهای نیابتی با اهداف نظامی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی آمریکا بوده است.

  مقابله با قابلیت تاکتیکی ایران در اجرای راهبرد کنش نامتقارن
ایالات متحده همواره تلاش داشته از طریق اعمال سیاست قدرت و محدودیت‌های بین‌المللی، قابلیت تحرک جمهوری اسلامی در محیط منطقه‌ای را کاهش داده و از این طریق بیشترین مازاد دیپلماتیک در اجرای سیاست فشار تصاعدیابنده را به ‌وجود آورد. آمریکا بر این اعتقاد است که ایران به ‌عنوان یک کشور منطقه‌ای از قدرت مازاد برخوردار شده و می‌بایست بخشی از قدرت ایران از طریق سازوکارهای اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی، مهار و کنترل شود. محور اصلی دستورالعمل اجرایی ترامپ مربوط به مقابله با قابلیت‌های تکنیکی ایران برای تولید سلاح هسته‌ای است. ترامپ هیچ‌گونه اشاره‌ای به خروج آمریکا از برجام نداشته و ایران را متهم می‌کند که به مفاد پروتکل الحاقی برای راستی‌آزمایی قابلیت‌های تکنیکی ایران توجهی ندارد. هدف ترامپ از صدور دستورالعمل اجرایی؛ کاهش قابلیت هسته‌ای، قدرت موشکی و تحرک جبهه مقاومت ایران در محیط منطقه‌ای است که از طریق قدرت نامتقارن می‌تواند چالش‌هایی را علیه سیاست‌های تهاجمی آمریکا به ‌وجود آورد.
 
  اعمال تحریم‌های اقتصادی و فناورانه جهت کاهش قدرت اثربخشی منطقه‌ای ایران
اصلی‌ترین ابزار تأثیرگذار آمریکا برای اعمال محدودیت‌های اقتصادی و راهبردی، بهره‌گیری از «سیاست تحریم‌های ثانویه» بوده است. دستورالعمل اجرایی ترامپ به ‌گونه‌ای تنظیم شده که برخی از تحریم‌های اقتصادی جدید می‌بایست علیه ایران اعمال شود. چنین رویکردی به مفهوم آن است که انگیزه و اراده ترامپ برای اعمال تحریم‌های جدید و فشار حداکثری را باید محدودسازی قدرت اقتصادی ایران در فرآیند‌ گذار راهبردی در محیط منطقه‌ای دانست.
اگرچه ایران برای مدت‌های طولانی با سیاست فشار حداکثری آمریکا مقابله کرده و از تاب‌آوری بالایی برخوردار بوده‌ است، اما اعمال سیاست‌های جدید چالش‌هایی را برای حوزه اقتصادی، راهبردی و سیاسی ایران ایجاد خواهد کرد. در این فرآیند وزارت خزانه‌داری آمریکا نقش مؤثر و تعیین‌کننده‌ای برای کاهش قدرت اقتصادی و تاکتیکی ایران خواهد داشت. بنابراین امکان اعمال تحریم‌های جدید در ارتباط با کارگزارانی که در حوزه مقاومت یا قدرت‌یابی قابلیت‌های هسته‌ای ایران فعالیت مؤثر و نهادینه‌شده داشته‌اند، وجود دارد.
در این فرآیند امکان ادامه تحریم‌های اقتصادی علیه حوزه حمل‌و‌نقل، بیمه و برخی از مؤسسات مالی ایران در جهت اعمال فشارهای تصاعدیابنده وجود خواهد داشت. آمریکا همچنین تلاش خواهد کرد اقداماتی را برای فعال‌سازی‌ «گروه اقدام مالی» علیه ایران به کار گیرد. هر کنش نهادهای اقتصادی و راهبردی آمریکا در قالب اعمال محدودیت‌های بیشتر اقتصادی علیه ایران است. در چنین شرایطی سیاست اعمال فشار و محدودیت‌های فزاینده علیه ایران اعمال می‌شود. ترامپ امیدوار است از طریق دیپلماسی اجبار و سیاست فشار حداکثری، به نتایج مؤثرتری برای وادارسازی ایران به پذیرش راهبردهای انعطاف‌پذیرتر دست یابد. طبیعی است که ایران نیز دارای ابزارها و تاکتیک‌هایی خواهد بود که سیاست فشار حداکثری و محدودیت‌های فراگیر یک‌جانبه را از طریق کنش تاکتیکی خنثی یا کم‌اثر سازد.
 
  دیپلماسی تهاجمی برای کاهش درآمدهای اقتصادی ایران
وزارت امور خارجه آمریکا در روند تلاش‌هایی قرار خواهد گرفت تا محدودیت‌های اقتصادی بیشتری را برای صادرات نفت ایران به‌وجود آورد. در این ارتباط محدودسازی قدرت دیپلماتیک، امنیتی و اقتصادی ایران در زمره اهداف راهبردی آمریکا قرار خواهد داشت. سیاست فشار حداکثری بدون سازوکارهای دیپلماسی تهاجمی آمریکا حاصل نمی‌شود. شواهد نشان می‌دهد «سیاست اعلامی آمریکا علیه ایران» پرمخاطره و متنوع بوده و این امر می‌تواند چالش‌های جدیدی را برای اقتصاد، امنیت و قدرت تاکتیکی کشور ایجاد کند. دیپلماسی تهاجمی آمریکا برای محدودسازی قدرت و قابلیت اقتصادی ایران در دستورکار قرار گرفته است. به همین دلیل است که کشورهایی از جمله عراق و چین در زمره هدف‌های سیاسی سازمان‌یافته برای محدودسازی قدرت اقتصادی و مبادلات تجاری با ایران خواهند بود. محور اصلی فعالیت وزارت خزانه‌داری آمریکا نظارت بر فرآیند و حوزه‌هایی است که امکان دور زدن تحریم‌ها را به ‌وجود می‌آورد. سیاست امنیتی و راهبردی آمریکا محور اصلی فعالیت‌های خود را در ارتباط با ایران در راستای سیاست مهار و محدودسازی قابلیت اقتصادی ایران قرار داده است.
 
  نتیجه
دستورالعمل اجرایی ترامپ با آنچه که در قالب مصاحبه در کنفرانس مطبوعاتی با نتانیاهو بیان کرد، تا حدی متفاوت به نظر می‌رسد. ترامپ در کنفرانس مطبوعاتی تلاش داشت بخشی دیگر از قالب‌های ادراکی و سیاسی خود در ارتباط با ایران را تبیین کند. در کنفرانس مطبوعاتی از عبارت‌های احساسی بهره گرفت و مدعی شد از اعمال سیاست‌های پرمخاطره علیه ایران ناراحت هستم، اما ناچارم برای صلح جهانی و امنیت ملی آمریکا اقداماتی را در جهت محدودسازی قدرت ایران به انجام رسانم.
واقعیت آن است که در روی دیگر سکه دستورالعمل اجرایی ترامپ، پیام‌هایی در ارتباط با کنش همکاری‌جویانه و دیپلماسی سازنده با ایران وجود دارد. ترامپ تمامی نگرانی خود را در قالب راستی‌آزمایی هسته‌ای قرار داده است. پرسشی که وجود دارد این است، آیا ترامپ هزینه بازگشت ایران به پروتکل الحاقی و راستی‌آزمایی را که کاهش تحریم‌ها و آزادسازی منابع اقتصادی ایران است، چگونه پرداخت خواهد کرد؟ آیا امکان توافق جدید وجود دارد؟ و آیا در توافق جدید نشانه‌هایی از موازنه شکل خواهد گرفت؟ دیپلمات‌های مذاکره‌کننده باید به این موضوع واقف باشند که علت اصلی خروج ترامپ از برجام، عدم موازنه در تعهدات اجرایی ایران و ایالات متحده بوده است. هرگونه موازنه در تعهدات دو طرف زمینه بقای بیشتر توافق و عبور از آستانه تعارض را ساده‌تر می‌سازد.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط