دوشنبه 03 دی 1403 - 23:47

کد خبر 79977

یک‌شنبه 14 خرداد 1402 - 18:05:00


پاسخ «عصر ایران» به ظریف: اصول‌گرایی رادیکال اتفاقا در خارج «واقع گرا» شده است


عصر ایران/متن پیش رو در عصر ایران منتشر شده و انتشارش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست

چرا آقای ظریف ادعاهای دهان پر‌کن‌ را باور کرده است؟ آرزوشان این بود که قدرت اجرایی را به دست بگیرند و حالا به دست آورده اند و برای حفظ آن در عرصه بیرون واقع‌نگر هم شده‌اند .

  
 مهرداد خدیر| وزیر پیشین امور خارجه ایران که با واقع‌گرایی در دیپلماسی و توافق هسته‌ای شناخته می‌شود پس از مدتی سکوت در یادداشتی به آسیب‌شناسی سیاست خارجی پرداخته و مشکل را در چیدن هدف‌ها بر پایۀ «آرزوها» و بی‌توجهی به «توانایی‌ها» دانسته است.

  او به این نیز بسنده نکرده و درصدد قبح‌زدایی از واژۀ «سازش» در ادبیات سیاسی برآمده است. آنچه آقای ظریف می‌گوید البته در فرهنگ ما تازه نیست. همان است که دکتر احسان نراقی سال‌ها قبل از زبان حافظ هشدار داده بود: نگر تا حلقۀ اقبال ناممکن نجنبانی (‌یا نگردانی).

یا همان است که مولانا دربارۀ آرزو گفته است: آرزو می‌خواه لیک اندازه خواه.

  زمستان 1375 که علی اکبر ناطق‌نوری اسب خود را برای ریاست جمهوری زین کرده بود عطاء‌الله مهاجرانی در هفته‌نامۀ بهمن یادداشتی نوشت خطاب به او با این تیتر: آرزو می‌خواه لیک اندازه خواه.

  مصراعی از شعری در مثنوی مولانا:

آرزو می‌خواه لیک اندازه خواه
برنتابد کوه را یک برگ کاه

آفتابی کز وی این عالم فروخت
اندکی گر پیش آید جمله سوخت....

  اگر بخواهیم نمونه‌هایی از شعرمعاصر را هم بیاوریم به غزل حسین منزوی نیز می‌توان اشاره کرد:

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ازبلندایش به روی خاک کشیدن بود...

  آقای ظریف می‌گوید: «اهداف‌مان را بر اساس آرزوهایمان چیده‌ایم و به توانایی‌هایمان توجه نکرده‌ایم. برنامه‌های توسعه هم به جای ترسیم مسیر جبران عقب‌ماندگی‌ها حدیث آرزو‌مندی رهبران کشور است و عادت کرده‌ایم دنبال کنندگان آرزوها را بستاییم و هر که را که از خسارات آرزومندانه بکاهد سازشکار و خائن بدانیم.»

   آنچه او درباره آرزو و توان گفته درست است اما تازه نیست و سخن حافظ کفایت می‌کند: نگر تا حلقۀ اقبال ناممکن نگردانی.

   طی این دهه‌ها چه ملت و چه حکومت، هزینه‌های فراوانی صرف کرده‌اند تا حلقه‌های اقبال های ناممکن را بگردانند و بجنبانند و نتوانسته‌اند و بهای این نتوانستن را هم مردم پرداخته‌اند.

  این‌ها سخنان درستی است و نویسنده این سطور نیز بارها نوشته است که سکه سیاست دو رو دارد: ستیز و سازش.

   نیکولو ماکیاولی اما 500 سال پیش گفته است: «برآنم که به جای خیال‌پردازی می‌باید به واقعیت روی کرد. شکاف میان زندگی واقعی و زندگی آرمانی چنان است که هر گاه کسی واقعیت را به آرمان بفروشد به جای پایستن، راه نابودی خویش در پیش می‌گیرد و هر که بخواهد در همه حال پرهیزگار باشد میان این همه ناپرهیزگاری سرنوشتی جز ناکامی نخواهد داشت.»

 توصیۀ خواجه نظام‌المک طوسی هم در سیاست‌نامه «آهستگی» است.

   اینها همه درست و نیکو اما این یادداشت نه به قصد یادآوری اشعار بالاست تا آقای ظریف نوبت بعد به کار بندند و نه در ستایش نسبت میان آرزویا آرمان با واقعیت که به بهترین شکل در بیان مولانا و حافظ آمده، سده‌ها قبل از آن که ماکیاولی بگوید.

  این یادداشت بلکه برای بیان این شگفتی است که چرا آقای ظریف تصور می‌کند سیاسیون مورد انتقاد او آرزوهای نامتناسب با توان خود دارند و چرا ادعاهای دهان پر‌کن‌شان را باور کرده است؟

  آرزوشان این بود که قدرت اجرایی را به دست بگیرند و حالا به دست آورده اند و برای حفظ آن واقع‌نگر هم شده‌اند و بیشتر از این هم خواهند شد. توافق با سعودی‌ها مگر جز توجه به همین بی‌تناسبی بود؟ 

   چرا مثال از سیاست خارجی بیاوریم؟ آقای زاکانی که شهردار تهران شد دستور داد تابلوی « تهران؛ کلان‌شهر الگوی جهان اسلام» را همه جا نصب کنند و در میدان کلانتری یوسف آباد دیگر بنر نبود و تابلوی بزرگ و دایمی بود. پس از چندی اما او هم دید بهتر است شعار ایدیولوژیک را به سازمان زیباسازی بسپارد و بساز‌و‌بفروش ها کار خودشان را بکنند و شعار «تهران شهری برای همه» برگشت و حالا هم هر جا یک خانه قدیمی را خراب کرده‌اند تا ساختمان 5 طبقه بسازند و کلی به جیب بزنند این شعار تازه را هم روی حفاظ نوشته‌اند: تهران، شهر تلاش و سرزندگی.

   یعنی ایدیولوژیک ترین شهردار تاریخ بلدیه که از توسلی و کرباسچی- مبارزان پیش از انقلاب-  هم مدعای بیشتری در انقلابی‌گری دارد تلاش و سرزندگی شهر را در کوبیدن ساختمان‌ها می‌داند! چرا؟ چون شهرداری خرج دارد و با شعار نمی‌چرخد و برای نصب شعار هم باید از بساز‌بفروش‌ها پول بگیرد.

می‌خواهم بگویم اتفاقا آرزوهاشان را زمین گذاشته‌اند و اگر قبلا آرمان آرمان می‌کردند برای این بود که امثال ظریف نباشند و کار دست بچه های خودشان باشد! کما این که تا روحانی رفت به واردات واکسن بالیدند و دو روز دیگر اگر کره پول‌ها را آزاد کند مرغ هم وارد می‌کنند در سال حمایت از تولید.

  نفی برجام هم برای این نبود که در واقع با آن مخالف بودند. به این خاطر بود که امتیازی در دست روحانی و ظریف نباشد تا با کارت آن در 1400 بازی کنند و حالا که روحانی و ظریف نیستند اگر بتوانند بعید نیست احیا کنند. قضیه به همین روشنی است.

  در همین داستان حجاب، نگاه کنید که چه واقع‌گرا شده اند. از یک طرف می‌خواهند به حامیان دو آتشه اطمینان دهند حواس‌مان هست و از طرف دیگر روسری انداخته‌ها هم بدانند از داغ و درفش کیهانی خبری نیست و در حد تخلف برخورد خواهد شد.

  به عکس آنچه آقای ظریف تصور کرده اتفاقا آرزوی ویژه‌ای را نمی‌پرورانند و واقع‌گرا شده اند چون اقتضای حفظ و کسب قدرت همین است.

  نسل ما، هم عاقبت شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان را دیده و هم محاکمه گروگان‌های سفارت آمریکا‌ را. چرا که واقعیت و مصلحت همواره می‌چربد و اکنون نیز جز این نخواهد شد.

   چه کسی تصور می‌کرد دفتر موسیقی وزارت ارشاد در دولت ابراهیم رییسی با افتخار از برگزاری 120 کنسرت موسیقی در اردیبهشت 1402 خبر دهد و صدای اعتراضی هم از علم الهدای مشهد برنخیزد؟

   کوتاه این که بر خلاف تصور و نگرانی دکتر ظریف، اصول‌گرایی رادیکال ایرانی دیگر آرزوهای دور و دراز دنبال نمی‌کند تا بر حذرشان داریم. چرا؟ چون اصل اصیل اصول‌گرایی رادیکال ایرانی، قدرت است. 

  اتفاقا قرار است در بیرون انعطاف نشان دهند -که خوب است- اما کاش به داخل هم تسری یابد. 

  البته به وضوح می‌فهمم که جواد ظریف چه می‌گوید و از چه پرهیز می‌دهد. همان که حافظ با شیواترین سخن و در یکی از زیباترین اشعار خود گفته است:

خیالِ حوصلۀ بحر می‌پزد، هیهات
چه‌هاست در سر این قطرۀ محال‌اندیش

اما می‌خواهم بگویم «قطرۀ محال‌اندیش» اتفاقا رؤیای «بحر» را فرونهاده و چنین خیالی را دیگر نمی‌پزد تا بگوییم نپز!  

  نکته‌ای که جواد ظریف با همه سیاست‌دانی و دیپلماسی خوانی درنیافته این است که اصول‌گرایی رادیکال ایرانی اتفاقا دیگر در بیرون چندان آرزو‌خواه نیست که بگوییم توانایی‌ها را درک نکرده یا رؤیاهایی می‌بافد و خیالاتی می‌پزد. رؤیایشان همین قدرت بود که به دست آورده‌اند و وصال، حاصل شده است و  از این پس اتفاقا شاهد واقع‌گرایی‌های بیشتری در مناسبات جهان خارج خواهیم بود. چندان که چه بسا گشایش سفارتخانه‌های عربستان و مصر نزد آنها کوچک جلوه کند. کسی چه می‌داند؟ شاید افتتاح دفتری در کیش!

 زین پس مطالبه باید برای داخل یاشد، نه نرمش در خارج؛ چون آن را دارند انجام می‌دهند.



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط