با به دست آمدن این سرنخ، کارآگاهان سراغ یاسر رفتند اما مرد جوان مدعی شد از سرنوشت پدر و پسر بی‌اطلاع است. با این حال تحقیقات نشان داد بهروز و پسرش آخرین‌بار به خانه یاسر رفته‌اند.

در ادامه کارآگاهان با دریافت مجوز قضایی به بررسی خانه و خودروی یاسر پرداخته و با مشاهده لکه‌های خون داخل خودرو و انجام آزمایش‌های دی‌ان‌ای دریافتند خون متعلق به پدر و پسر گمشده است؛ همچنین با یافتن ساعت و گوشی تلفن همراه بهروز در خانه یاسر، مرد جوان بازداشت و این‌بار مجبور به اعتراف شد.

متهم در تحقیقات گفت: از 13 سال قبل بهروز را می‌شناختم. مدتی بود او ادعا می‌کرد با هیپنوتیزم می‌تواند به اسرار عالم غیب پی ببرد. ابتدا تصور می‌کردم قصد شوخی و سرگرمی دارد تا اینکه روز حادثه وقتی به همراه پسرش به خانه‌ام آمدند، اصرار کرد به پشت‌بام برویم. پسرش داخل خانه خواب بود. بعد بهروز از من خواست دست و پاهایش را ببندم. می‌گفت می‌خواهد با هیپنوتیزم با عالم غیب ارتباط بگیرد. وقتی دست و پایش را بستم، از من خواست سرنگی را که داخلش جوهرنمک بود به گردنش تزریق کنم. کارهایی را که بهروز خواسته بود انجام دادم اما بعد از مدتی متوجه شدم نفس نمی‌کشد. خیلی ترسیده بودم به داخل خانه برگشتم و دیدم پسرش بیدار شده و سراغ پدرش را می‌گیرد. او را به پشت‌بام بردم اما با دیدن جسد پدرش شوکه شد، خواستم برایش توضیح دهم اما شروع به سر‌وصدا کرد و من هم با کاتر او را به قتل رساندم. بعد از آن اجساد را تکه‌تکه کردم و داخل صندوق عقب خودروام قرار دادم و در حوالی جاجرود رها کردم و به خانه برگشتم.

با اعتراف متهم، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت موفق به کشف اجساد پدر و پسر شده و به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شدند. همچنین بازپرس جنایی، متهم را در اختیار کارآگاهان اداره دهم آگاهی قرار داد تا انگیزه اصلی وی از این جنایت‌ها مشخص شود.