شنبه 07 مهر 1403 - 20:57

کد خبر 80551

دوشنبه 15 خرداد 1402 - 22:00:00


داستانک/ مرشد چلویی در بازار تهران


آخرین خبر/ مرشد چلویی دربازار تهران چلوکبابی داشت و به دلیل رفتار خوبش با مشتریانش به بهترین کاسب قرن معروف شده بود، روزی چند نفر جلوی مرشد چلویی را گرفتند و به او گفتند:"پول دخل امروزت را رد کن بیاد." مرشد گفت :"محال است بدهم" گفتند :"می کشیمت "گفت :"بکشید!"
گفتگو ادامه پیدا کرد و مرشد گفت:" به یک شرط پول دخل امروز را به شما می دهم ".آنها گفتند:" به چه شرطی؟ "
گفت: "به شرطی که بیاید به منزل من و یک چایی باهم بخوریم، " آنها قبول کردند و رفتند و چای خوردند و مرشد پول ها را به آنان داد. آنها از مرشد پرسیدند:" که چرا همون اول در کوچه پول را ندادی؟ "
مرشد گفت :" اون موقع اگر پول را می دادم آن پول دزدی می شد ولی الان شما مهمان من هستید و من دوست دارم به مهمانم هدیه بدهم..."سال ها گذشت و آن سه نفر از معتمدین بازار شدند.



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط