آخرین خبر/مرد جوانی که می‌خواست راه موفقیت را طی کند، به سراغ استادی رفت. استاد خردمند با این توضیح که موفقیت یک خانه است که برای ورود به راهروی آن باید اولین کلید را به دست بیاوری، گفت: «تا یک سال به هرکسی که به تو حمله کند و دشنام دهد پولی بده.» تا دوازده ماه هر کسی به جوان حمله می‌کرد، جوان به او پولی می‌داد. آخر سال باز به سراغ استاد رفت. استاد گفت: «به شهر برو و برایم غذا بخر.» همین که مرد رفت، استاد خود را به لباس یک گدا درآورد و از راه میانبر کنار دروازه شهر رفت.

وقتی مرد جوان رسید، استاد شروع کرد به دشنام دادن به او. جوان به گدا گفت: «عالی است! یک سال مجبور بودم به هرکسی که به من توهین می‌کرد پول بدهم اما حالا می‌توانم مجانی فحش بشنوم بدون آن‌که پشیزی خرج کنم.» استاد وقتی صحبت جوان را شنید، رو نشان داد و گفت: «برای گام بعدی آماده‌ای، چون یاد گرفتی چگونه به روی مسائلی که برآن‌ها کنترل نداری لبخند بزنی و آرامش‌ات را حفظ کنی.»