یک‌شنبه 02 دی 1403 - 14:39

کد خبر 81182

سه‌شنبه 16 خرداد 1402 - 10:00:00


اختلال‌های صاحب کثیف‌ترین خانه تهران


خراسان/ نگاهی روان‌شناسانه به ماجراهای زنی که کمترین پایبندی به نظافت و بهداشت ندارد و هرچه زباله و آشغال در کوچه و خیابان می‌بیند، جمع می‌کند و به خانه‌اش می‌برد
گفته می‌شود در شرق تهران، خانه‌ای قدیمی با نمای آجری است و پیرزنی تنها در آن زندگی می‌کند که خانه‌ای بسیار کثیف دارد. به‌تازگی هم عکسی از آن جا لو رفته که واکنش کاربران شبکه‌های‌اجتماعی را در پی داشته است. «شهین مرتضوی» بانوی میان سال ساکن این محله، از آزارهای همسایه‌اش این‌طور می‌گوید: «این زن کمترین اعتقادی به نظافت و بهداشت ندارد و هر چه زباله و آشغال  در کوچه و خیابان می‌بیند جمع می‌کند و به خانه‌اش می‌برد. از طرفی خانه‌اش را پاتوق گربه‌ها کرده و هرچه گربه در محله است به خانه‌اش می‌برد. آدم رویش نمی‌شود بگوید اما این همسایه ما از ترس پر شدن چاه فاضلابش شب‌ها یک سطل پر از نجاست و فضولات انسانی را در جوی کوچه خالی می‌کند و صبح مجبوریم کوچه را بشوریم تا بتوانیم زندگی کنیم.»(منبع خبر: وقت صبح). در ادامه، چند نکته درباره صاحب کثیف‌ترین خانه تهران خواهیم گفت و از منظر روان‌شناسی به بررسی آن می‌پردازیم.
 
در کثیف‌ترین خانه تهران چه‌خبر است؟
«فهیمه شریفی» یکی دیگر از ساکنان کوچه از راه می‌رسد و سر درد دلش باز می‌شود: «تا به حال کسی داخل خانه‌اش را ندیده چون به جز گربه‌ها هیچ کس را به خانه راه نمی‌دهد ولی از بوی تعفنی که از خانه‌اش می‌آید، پیداست که داخل چه خبر است. بارها با زبان خوش به او تذکرداده‌ایم که زباله و نجاسات را در کوچه نریزد، به حمام برود و نظافت خانه‌اش را رعایت کند و گربه‌ها را به خانه راه ندهد و خانه‌اش را انبار زباله نکند اما پیرزن بد دهانی است و می‌گوید چهاردیواری اختیاری و فحاشی می‌کند.» یکی دیگر از ساکنان قدیمی کوچه می‌گوید: «من از قدیم این خانم و همسر مرحومش را می‌شناسم. همسرش در یک قنادی کار می‌کرد. آن‌ها با وجودی که بچه نداشتند به خوبی و خوشی کنار هم زندگی می‌کردند اما وقتی همسرش فوت کرد، زن بیچاره به هم ریخت و در خانه‌اش را به روی همه بست و دیگر به هیچ چیز از جمله نظافت خانه‌اش اهمیت نداد». بعد از شنیدن حرف‌های همسایگان برای دیدار با آن پیرزن، همراه مدیر محله و بانوان همسایه به در خانه‌اش می‌رویم. ولی هرچه زنگ می‌زنیم کسی در را باز نمی‌کند. همسایه‌ها می‌گویند از پشت پنجره نگاه می‌کند ولی چون می‌داند چه کارش داریم در را باز نمی‌کند.
ابتلای این پیرزن به افسردگی شدید

همان‌طور که خواندید، همسایه‌های این پیرزن گفته بودند که پس از فوت شوهرش، این خانم یواش یواش ارتباط اجتماعی خودش را قطع کرده و از نظافت شخصی و محیطی غافل شده است. این موضوع نشان از افسردگی شدید این خانم دارد. افسردگی باعث می‌شود انسان حوصله هیچ کاری را نداشته باشد و سپس آن قدر کارها به تعویق می‌افتد که دیگر قادر به انجام آن‌ها نخواهد بود. برای فرد افسرده یک عمل ساده مانند حمام رفتن، درست مثل کوه کندن است.
بدتر شدن شرایط با انزوای‌اجتماعی
ظاهرا این پیرزن، در خانه‌اش را به روی هر فردی باز نمی‌کند. انزوای اجتماعی بعد از افسردگی باعث تشدید شرایط نامناسب خواهد شد چون اجبار اجتماعی برای نظافت را حذف می‌کند. افسردگی شامل نوعی خشم هم می‌شود. حال بستگی دارد این خشم به چه سمت و سویی معطوف شود. در این گزارش، خشم خانم سالمند به سمت همسایه‌ها گرایش پیدا کرده و با برخوردهای شدید باعث رنجش بیشتر آن‌ها شده است. این مدل شخصیت را در کتاب «آرزوهای بزرگ» چارلز دیکنز هم مشاهده می‌کنیم. خانم «هاویشام» بعد از ترک شدن توسط همسر، دچار انزوای اجتماعی و رسیدگی نکردن به خود و خانه خود شده است که با ورود یک پسربچه به زندگی او تغییرات شروع می‌شود. همان‌گونه که خانم «هاویشام» طی سال‌ها حتی خانه را نظافت نکرده بود، خانم سالمند این گزارش هم سال‌ها از نظافت غافل شده و در نهایت اختلال آشغال جمع‌کنی هم به آن اضافه شده است.
اختلال آشغال جمع‌کنی
بعد از ابتلا به اختلال آشغال جمع‌کنی، فرد توان دور ریختن هیچ چیزی را ندارد و در حالت شدید آن به جوی گردی و زباله‌گردی برای جمع کردن آشغال ختم
می شود. زیربنای اختلال آشغال جمع‌کنی، افسردگی و اضطراب است که برای درمان آن‌ها به حمایت اجتماعی نیاز است. در قدیم، محله و همسایه‌ها بخشی از این حمایت اجتماعی را فراهم می‌کردند که متاسفانه در دنیای مدرن امروز این کارکرد محلات از بین رفته است. افراد مبتلا به سندروم عاشق زباله از حالات خود شرمگین بوده و به دلیل برقرارنکردن ارتباط با دیگران منزوی می‌شوند.‌ در نظریه‌های روان پزشکی این بیماری را ناشی از اختلال در کارکرد مغز و در روان‌درمانی آن را ناشی از گرفتاری در تله‌های زندگی یا طرحواره می‌دانند و برای درمان باید در کنار دارودرمانی زیرنظر روان پزشک از یک روان‌شناس هم کمک گرفت.

نویسنده : دکتر مهدی سودآوری| ‌ روان شناس و مدرس دانشگاه



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط