جمعه 03 اسفند 1403 - 00:33

کد خبر 813674

چهارشنبه 01 اسفند 1403 - 10:50:00


مانور برای «وعده صادق 3»


وطن امروز/متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

امیر عباس نوری| رژیم صهیونیستی هم در جریان جنگ ۱۶ ماهه اخیر و هم پس از آن بارها از حمله مستقیم نظامی به ایران گفته است. مقامات رژیم صهیونیستی از نخست‌وزیر گرفته تا وزیر جنگ و وزیر خارجه نیز بر این موضوع تاکید کرده‌اند. اگرچه در بیشتر این مواضع، تاکید شده است منظور آنها از حمله به ایران، بمباران تاسیسات هسته‌ای است اما برخی رسانه‌ها و مقامات سابق این رژیم، در لابه‌لای اظهارات ضدایرانی خود، تهدیدات خطرناکی را درباره برخی اهداف غیرنظامی در ایران نیز مطرح کرده‌اند. با پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه ایران نیز شدت گرفت. اگرچه ترامپ در ابتدا با تاکید بر تمایل برای مذاکره و توافق با ایران، اظهارات مقامات رژیم صهیونیستی مبنی بر حمله نظامی به اهدافی در ایران را تحت‌الشعاع قرار داد اما به مرور و پس از سفر اخیر بنیامین نتانیاهو به آمریکا، مقامات دولت آمریکا مواضعی همسو با تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه ایران اتخاذ کردند. اقدام دولت آمریکا در ارسال ۱۸۰۰ بمب «‌ای‌کی ۸۴» به اسرائیل نیز در راستای تقویت مواضع رژیم صهیونیستی است. نتانیاهو روز یکشنبه پس از دیدار با وزیر خارجه آمریکا در ادعایی معنادار تاکید کرد اسرائیل ماموریت خود در قبال ایران را تمام خواهد کرد. مارکو روبیو نیز پس از این دیدار در پاسخ به سوالی درباره موضع آمریکا در قبال حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران گفت اسرائیل باید همیشه در راستای منافع ملی خود عمل کند. مجموعه این گزاره‌ها نشان می‌دهد دولت ترامپ اگرچه تاکنون از موافقت خود با برنامه رژیم صهیونیستی برای حمله نظامی ایران خبر نداده اما مایل است گزینه تهدید نظامی علیه ایران را همچنان روی میز نگه دارد. سیاست دولت ترامپ در قبال ایران، اعمال فشار حداکثری به تهران است. ترامپ از یک سو با امضای یادداشت اجرایی، مجوز قانونی اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران را فراهم کرده و از سوی دیگر خواستار مذاکره و توافق با ایران است. ترامپ در همین ماه نخست دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش نشان داده سیاست او در قبال ایران، تشدید فشارها برای عقب‌نشینی ایران و گرفتن امتیازات بزرگ هسته‌ای، نظامی و سیاسی از ایران است. در همین راستا، ترامپ ترجیح می‌دهد نه تنها تهدید حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران را محتمل نگه دارد، بلکه با ارسال سلاح‌های سنگین به سرزمین‌های اشغالی، عملا این تهدید را معتبر کند.

تا اینجای کار ماجرا مشخص است. رژیم صهیونیستی مانند ۲ دهه گذشته گزینه حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران را روی میز گذاشته و دولت آمریکا تلاش دارد از این گزینه، به عنوان یک تهدید بالقوه علیه ایران استفاده و در کنار تشدید تحریم‌ها و باز گذاشتن مسیر مذاکره، گرفتن امتیازات بزرگ از ایران را پیگیری کند. بر اساس این معادله، قاعدتا گزینه تهدید نظامی ایران تا زمان مشخص شدن نتیجه مذاکرات، روی میز و در دستان رئیس‌جمهور آمریکا می‌ماند. به عبارتی تصور غالب این است که تا زمانی که نتیجه مذاکره با ایران معلوم نشود، آمریکا مجوز حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران را نخواهد داد. البته این ظاهر ماجراست و در کنار گزاره‌های مشهود، یک احتمال دیگر نیز وجود دارد. ترکیب نتانیاهو و ترامپ می‌تواند هر گزینه‌ای را محتمل و امکان‌پذیر کند. یک شرور تبهکار و یک ابله وقتی پای میز مذاکره می‌نشینند، هر احتمالی امکانپذیر است.

بنابراین باید این گزینه را مد نظر داشت که نتانیاهو توانسته باشد ترامپ را برای حمله نظامی به ایران متقاعد کند. با در نظر گرفتن این احتمال، می‌توان هر زمانی را برای انجام این حمله محتمل دانست.

شاید عده‌ای معتقد باشند - و برای این اعتقاد خود شواهد قابل قبولی هم داشته باشند - که ترامپ برای تحقق اهداف خود در غرب آسیا، هرگز با تشدید تنش در این منطقه موافقت نخواهد کرد. این ارزیابی مستندات، شواهد و قرینه‌های قابل قبولی دارد اما در کنار این تحلیل، باید یک نکته قابل تامل را هم در نظر گرفت و آن رفتارها، تصمیمات و اقدامات عجیب و غریب ترامپ در همین مدت است. مواضع ترامپ در قبال اوکراین، گرینلند، خلیج مکزیک، کانال پاناما، سیاست عجیب تعرفه‌ای و این آخری یعنی مالکیت آمریکا بر غزه یا تهدید حماس به باز کردن دروازه‌های جهنم در صورت عدم آزادسازی همه اسرای صهیونیست، نشان می‌دهد این دیوانه حتی فهم این را که دارد به پای خودش شلیک می‌کند را هم ندارد!

بنابراین فراتر از تصور عدم تمایل ترامپ به ایجاد تنش در منطقه یا در تعارض بودن تنش با سیاست‌های منطقه‌ای ترامپ، یک دیدگاه دیگر وجود دارد و آن این است که هر اقدامی از سوی او محتمل است.

بر همین اساس هوشیاری همه‌جانبه در ایران یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است. با توجه به همه گزاره‌‌های موجود، این احتمال می‌رود که طرف آمریکایی - صهیونیستی، آنچه را علیه ایران در سر دارد به صورت غافلگیرکننده انجام دهد. یعنی در شرایط فعلی، عنصر «زمان» بسیار تعیین‌کننده است.

باید به صورت جدی، این ذهنیت را نیز در نظر داشت که اهداف طرف آمریکایی - صهیونیستی صرفا برنامه هسته‌ای ایران نیست و ممکن است دست به هر اقدام خطرناک و غافلگیرکننده‌ای بزند. به صورت ویژه در تل‌آویو، حتما روی این موضوع کار شده است. تجربه جنگ ۱۶ ماهه اخیر، مدل و فرمت اقدامات غافلگیرکننده رژیم صهیونیستی را روشن کرده است. بنابراین در ایران، در سطوح تصمیم‌گیری باید این واقعیت مهم در نظر گرفته شود که اکنون هر اقدامی از سوی رژیم صهیونیستی و با حمایت دولت آمریکا محتمل است. رژیم صهیونیستی در مقابل ایران تقریبا هیچ خط قرمزی را رعایت نکرده است. آنها مدام از حمله نظامی به ایران و ترور مقامات کشور صحبت می‌کنند.‌ آمریکا نیز با ارسال موشک‌ها و بمب‌های سنگین و سنگر‌شکن عملا تجهیزات لازم برای این حمله رژیم صهیونیستی را برای آنها فراهم کرده است. رئیس‌جمهور مجنون آمریکا نیز به صراحت از حمله به ایران می‌گوید و حتی برای این منظور نیز ادبیات نامتعارفی را به کار می‌برد.‌ مواضع، ادبیات و رفتار طرف آمریکایی - صهیونیستی با موارد مشابه قبلی کاملا متفاوت است. اقدامات و ادبیات آنها درباره ایران هیچ سنخیتی با قوانین و عرف بین‌الملل ندارد.

صراحتا از حمله نابودکننده به ایران سخن می‌گویند و در ظاهر مقدمات این کار را نیز فراهم کرده‌اند. بنابراین می‌توان گفت آرایش آنان در مقابل ایران، هر نوع احتمالی را امکان‌پذیر کرده است. در این شرایط چه گزاره‌ای و چه استدلالی وجود دارد که می‌تواند این آرایش را صرفا یک تهدید به قصد گرفتن امتیازات بیشتر از ایران تلقی کند! تنها استدلالی که وجود دارد، واکنش ایران به این حمله و هزینه‌های هنگفتی است که این حمله نظامی روی دست رژیم صهیونیستی و آمریکا می‌گذارد اما همان گونه که گفته شد؛ وقتی در واشنگتن ترامپ و در تل‌آویو نتانیاهو تصمیم‌گیرنده باشند، در این ترکیب بلاهت و تبهکاری، نمی‌توان چندان روی عقلانیت و محاسبات عقلانی حساب کرد. درست است که ترامپ چندی پیش صحبت‌های جفری ساکس، استاد دانشگاه کلمبیا درباره فریبکاری نتانیاهو برای کشاندن آمریکا به جنگ با ایران را بازنشر کرده بود اما همین ترامپ موضعش درباره حمله به ایران و قدرت ایران را پس از ۳ روز تغییر داد. در حالی ‌که در همان دقایق ابتدایی دیدار نتانیاهو در جواب خبرنگاری که مدعی بود ایران ضعیف شده، صراحتا گفت به نظر او ایران بسیار قدرتمند است، ۳ روز بعد ادعاهای نتانیاهو درباره ضعیف شدن ایران را تکرار کرد! همین موضوع نشان می‌دهد هرگز نباید به صحبت‌های او اعتنا کرد و باید رفتار او را مبنای نقشه‌ها و تصمیماتش قرار داد. بر همین اساس است که در تحلیل و پیش‌بینی رفتار آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران، باید انتظار محاسبات عقلانی در تصمیمات آنها  را کنار گذاشت و به واقعیت‌های میدانی استناد کرد.

غافلگیری در مقابل غافلگیری
ایران باید در مقابل این وضعیت و احتمالات آن، پیش‌بینی‌های لازم را به عمل آورد. حتما ایران باید به طرف مقابل هشدار دهد در مقابل هر نوع شرارت، واکنشی محکم نشان خواهد داد. این هشدار باید هم تصریح و هم تشریح شود. اقدامات تلافی‌جویانه ایران برای طرف مقابل باید کاملا شفاف شود. یعنی طرف مقابل باید هزینه‌های شرارت علیه ایران را دانسته و بداند ایران در مقابل هر شرارتی، واکنشی حداکثری نشان خواهد داد. در کنار شفاف کردن هزینه‌های شرارت، یک اقدام حیاتی ایران در شرایط فعلی، ارتقای ملموس سطوح بازدارندگی است. ایران باید بازدارندگی دفاعی خود را تکمیل کند. در ایران تقریبا کسی نسبت به این موضوع تردید ندارد. هیچ مانع عقلی و شرعی نیز وجود ندارد. البته تکمیل بازدارندگی، اگرچه اقدامی ضروری است اما با توجه به واقعیات مربوط به محاسبات رژیم صهیونیستی از واکنش‌ ایران،  اقدامی کافی نیست. رهبر انقلاب چندی پس از حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران تاکید کردند باید محاسبات دشمن درباره ایران تغییر کرده و واقع‌بینانه شود. واقعیت این است که دشمن صهیونیستی در جریان جنگ اخیر، در محاسبه خود از قدرت، بازدارندگی و واکنش ایران به هر نوع تهدید، دچار اشتباه و همین موضوع باعث شده نه تنها نسبت به عملیاتی کردن تهدید حمله نظامی به ایران ترغیب شود، بلکه حالا نتانیاهو گستاخانه حرف از تکمیل و تمام کردن ماموریت رژیم صهیونیستی علیه ایران بزند. این رفتار نشان‌دهنده محاسبات اشتباه درباره قدرت،‌ توان و اراده ضربه‌زنی ایران است. البته به طور قطع، عامل اصلی در تغییر محاسبات اشتباه رژیم صهیونیستی، انگیزه و اراده جمهوری اسلامی ایران است. از همین رو، برنامه‌های ایران برای تغییر و واقعی‌سازی محاسبات رژیم صهیونیستی باید بر ۲ حوزه متمرکز شود:

۱- رونمایی از ابتکارات و غافلگیری توان دفاعی
۲- نشان دادن اراده و انگیزه برای رویارویی کامل، همه‌جانبه و فراگیر با رژیم صهیونیستی

در این راستا ایران و جبهه مقاومت باید واقعیات معادلات میدانی پس از جنگ اخیر را شفاف‌سازی کنند.  قطعا استراتژیست‌های نظامی ایران و فرماندهان نخبه مقاومت بهتر از هر کسی نسبت به امتیازات و برتری‌های جبهه مقاومت بر رژیم صهیونیستی باخبرند، لذا برنامه‌ریزی‌ها و طراحی‌های لازم انجام شده است. اما اکنون سوال جدی در افکار عمومی و به صورت دقیق‌تر در محافل نظامی و سیاسی این است که این توان و اراده باید چگونه متبلور شود.

در این ‌باره بر اساس پیش‌بینی‌های انجام شده ۲ احتمال بیشتر از سایر احتمالات مطرح است:


الف - «وعده صادق ۳»
ب - «توفان‌الاقصی ۲»

پس از حمله نظامی مستقیم رژیم صهیونیستی به ایران در ساعات ابتدایی ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ (۵ آبان امسال)، در حالی ‌که برخی در داخل تلاش می‌کردند با مقایسه این حمله با عملیات «وعده صادق ۲»، شکست رژیم صهیونیستی در مقابل ایران را تثبیت کنند، رهبر انقلاب با واکنشی دقیق و حسابگرانه به این اقدام رژیم صهیونیستی تاکید کردند: «درباره این غلطی که کردند، خودشان با اهداف خاص بزرگنمایی می‌کنند اما کوچک‌انگاری آن و اینکه بگوییم چیزی نبوده و اهمیتی نداشت هم غلط است». رهبر انقلاب در ادامه با تأکید بر ضرورت بهم خوردن محاسبات غلط رژیم صهیونیستی درباره ایران گفتند: «آنها درباره ایران دچار خطای محاسباتی هستند، چرا که ایران و جوانان و ملت ایران را نمی‌شناسند و هنوز نتوانسته‌اند قدرت، توانایی، ابتکار و اراده ملت ایران را درست بفهمند که ما باید این را به آنها بفهمانیم». این موضع رهبر انقلاب به وضوح نشان داد ایران به این اقدام رژیم صهیونیستی به گونه‌ای پاسخ خواهد داد که خطای محاسباتی آنها درباره «قدرت، توانایی، ابتکار و اراده» ایران تغییر کند. بر همین اساس می‌توان گفت واکنش قانونی ایران به حمله رژیم صهیونیستی که به عنوان عملیات «وعده صادق ۳» مصطلح شده، باید به گونه‌ای باشد که ۴ عنصر قدرت، توان، ابتکار و اراده در آن مشهود باشد. همانگونه که پیش‌تر گفته شد، در کنار ابتکاراتی که می‌تواند قدرت و توان دفاعی ایران را به رخ رژیم صهیونیستی بکشد، گزاره اراده و انگیزه نیز باید در این عملیات نمودار شود. رژیم صهیونیستی در جایی که فکرش را نمی‌کند و به گونه‌ای که فکرش را نمی‌کند باید مورد هدف قرار بگیرد. بر اساس گزارش‌‌های رسیده، فرماندهان و استراتژیست‌های نظامی ایران، طرح عملیات «وعده صادق3» را چندی پیش نهایی کرده و اهداف مورد نظر، همچنین سلاح‌های مورد استفاده را مشخص کرده‌اند. نیروهای نظامی ایران در رزمایش «پیامبر اعظم ۱۹» بخش‌هایی از این طراحی چندلایه و پیچیده را تست کردند.

درباره عملیات «وعده صادق ۳» تنها می‌توان به همین بسنده کرد که رژیم صهیونیستی در زمان اجرای این عملیات شاهد غافلگیری‌های بزرگی خواهد بود و پس از این عملیات نیز با غافلگیری‌های بزرگ‌تری مواجه خواهد شد.

در کنار وعده حتمی عملیات «وعده صادق ۳»؛ آنچه بر تن رژیم صهیونیستی لرزه می‌افکند، وقوع یک عملیات غافلگیرکننده، مشابه عملیات افتخارآفرین و شوکه‌کننده توفان‌الاقصی است. «توفان الاقصی ۲» را می‌توان یک‌ ضربه تمام‌کننده به پیکر رژیم صهیونیستی قلمداد کرد. با «توفان‌الاقصی ۲» یا عملیاتی مشابه، رژیم صهیونیستی اصطلاحا آچمز خواهد شد.‌

این عملیات تقریبا همه دستاوردهای رژیم صهیونیستی در ۱۶ ماه جنگ و‌ جنایت علیه مردم مظلوم غزه و لبنان را به یکباره بر باد خواهد داد و همه در غرب آسیا و در سراسر دنیا خواهند فهمید رژیم صهیونیستی طی ۱۶ ماه جز جنایت و کشتار زن و کودک و مردم بی‌گناه و بی‌دفاع، در عمل هیچ اقدام موثر و بازدارنده‌ای انجام نداده است.

‌در‌ واقع «توفان‌الاقصی ۲» یا عملیاتی مشابه، فروپاشی بازدارندگی رژیم صهیونیستی را به طرز کاملا محسوسی اثبات خواهد کرد.
در مقابل چنین عملیاتی، آنها دیگر امکان اینکه ضعف نظامی خود را پشت عملیات‌های امنیتی و ترور پنهان کنند، نخواهند داشت.

کارشناسان معتقدند با وقوع چنین عملیاتی، محاسبات، برآورد و شناخت رژیم صهیونیستی از توان، ظرفیت‌ها و اراده جبهه مقاومت کاملا واقع‌بینانه خواهد شد و همین موضوع زمینه اقدامات دیوانه‌وار مشابه آنچه را در ۱۶ ماه گذشته مرتکب شدند از بین خواهد برد یا از احتمال آن خواهد کاست.
در کنار اقداماتی مانند «وعده صادق3» و «توفان‌الاقصی ۲»، ایران و جبهه مقاومت، ابتکارات دیگری نیز در اختیار دارند؛ ابتکاراتی که تا زمان اجرا، بهتر است اشاره‌ای به آنها نشود.

اما آنچه باید و می‌توان شفاف گفت، ضرورتی به نام اصل غافلگیری است.‌ اکنون این عنصر زمان است که می‌تواند معادلات را به سود هر کدام از طرفین به پیش برد.

 
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط