یک‌شنبه 05 اسفند 1403 - 00:37

کد خبر 817736

شنبه 04 اسفند 1403 - 17:30:34


چه زمانی سینمای انقلابی تبدیل به سینمای ارگانی شد؟


مهر/ نخستین نشست از سلسله نشست‌های «سینمایی که بود، سینمایی که هست» با عنوان «سینمای انقلابی امکان یا امتناع؟» با حضور رامتین شهبازی و رضا صدیق برگزار شد.
 نشست تخصصی «سینمای انقلابی امکان یا امتناع؟» به همت کانون اندیشه جوان برگزار شد و در آن رامتین شهبازی، استاد سینما و کارشناس و منتقد سینما و رضا صدیق، کارشناس و منتقد سینمایی به بحث و تبادل نظر پرداختند. محور این جلسه تأملی بر سیر سینما در عصر انقلاب اسلامی و موضوع بحث امکان یا امتناع سینمای انقلاب اسلامی بود. به عبارت دیگر، به این مسئله پرداخته شد که آیا توانسته‌ایم به مفهومی به نام سینمای انقلاب دست یابیم یا خیر؟

در این زمینه رویکردهای متفاوتی وجود دارد. یک رویکرد بر این باور است که پس از وقوع انقلاب اسلامی، پدیده‌ای به نام سینمای انقلاب با گفتمان و نگاه ایدئولوژیک خاص خود و همچنین ساختار و محتوای ویژه‌اش شکل گرفت. در مقابل، نگاهی دیگر وجود دارد که معتقد است ما اساساً نتوانسته‌ایم چنین مفهومی را محقق کنیم یا به آن برسیم و در مورد مفهوم یا اساس پیدایش آن سوالاتی وجود دارد.

وقتی «قهرمان» یکی از نمادهای سینمای ایران است!

رامتین شهبازی مدرس و منتقد سینما، در این نشست درباره تاریخ سینما و تأثیرات انقلاب اسلامی ایران بر این صنعت گفت: وقتی درباره تاریخ سینما صحبت می‌کنیم، سال ۱۳۵۷ را نقطه عطفی می‌دانیم که دوره قبل از خود را از آن جدا می‌کند. اتفاقاتی پس از این سال رخ می‌دهد که ما را به سال ۵۷ می‌رساند. اگر بخواهیم به مفهوم انقلاب به صورت بدوی نگاه کنیم، باید بگوییم که انقلاب به عنوان یک رخداد تعریف می‌شود که مسیری را متوقف کرده و آن را به سمت دیگری تغییر می‌دهد. طبیعتاً در سال ۱۳۵۷ این اتفاق می‌افتد و زمینه‌های تحول اجتماعی از سال ۱۳۴۲ شروع به شکل‌گیری می‌کند اما این تحولات تأثیری بر محصولات فرهنگی نمی‌گذارد و تفکر طاغوتی و پهلوی تا سال ۵۷ و حتی سال‌های ۵۸ و ۵۹ همچنان وجود دارد. شما در سال‌های بعد از انقلاب نیز فیلم‌هایی می‌بینید که تولید می‌شوند و برخی از آنها به مسائل حجاب و موضوعات دیگر پرداخته‌اند.

وی به تغییرات سینما در سال‌های ۵۷ تا ۶۰ اشاره کرد و توضیح داد: در این زمان با شروع جنگ تحمیلی، ارگان‌هایی مانند سازمان تبلیغات اسلامی وارد عرصه سینما می‌شوند و فیلم‌هایی تولید می‌کنند. در آن زمان، کارگردانانی مانند رسول ملاقلی پور و محسن مخملباف به تئوریسین‌های فرهنگی در بخش سینما تبدیل شدند. جالب است که در آن سال‌ها هنرهای نمایشی مانند تئاتر به اندازه سینما پیشرفت نکردند و آثار مطرحی از آن دوره در تئاتر وجود ندارد. در سینما اما مصداق‌های انقلابی بیشتری دیده می‌شود. سینما به خاطر تأثیرگذاری و برشی که در جامعه ایجاد می‌کند، به چند بخش تقسیم می‌شود. مثلاً سینمای جنگ به دو شاخه مجزا تقسیم می‌شود؛ یک سینما برای تهیج احساسات و دیگری برای روایت واقعیت‌ها.

پس از انقلاب، سینمای اجتماعی و سینمای ملودرام شکل گرفت که در آن نقد به قوانین و مسائل اجتماعی مشاهده می‌شد. سینما از سیستم تهیه‌کنندگی سنتی خارج شد و به تعاونی‌ها و گروه‌های جدید وارد شد

شهبازی با بیان اینکه با هدف اینکه مخاطبان را به شرکت در جنگ ترغیب کرده و حتی فضایی اکشن به فیلم‌ها اضافه کنند در واقع، فیلم‌های پرفروشی هم تولید شدند، تشریح کرد: اولین فیلمی که ساخته شد، فیلم «مرز» به کارگردانی جمشید حیدری است که بازیگران مطرحی مانند مرحوم داوود رشیدی در آن حضور داشتند. این فیلم یک اکشن جنگی است که فارغ از زمان وقوع، به ماجرای روز خود اشاره دارد. اما این فیلم بنیادهای انقلاب اسلامی را در بر ندارد؛ صرفاً یک اکشن جنگی است. از سوی دیگر، نهادهایی مانند سازمان تبلیغات اسلامی تأسیس می‌شوند و فعالیت‌های خود را آغاز می‌کنند. شما به ناگاه شاهد فیلم‌هایی از رسول ملاقلی‌پور هستید که شامل مستندها و دیگر آثار مرتبط با انقلاب و مسائل آن هستند. مثلاً فیلم «بایکوت» از محسن مخملباف نیز در این دسته قرار می‌گیرد. همچنین فیلم‌هایی با تم‌های مذهبی نیز تولید می‌شود. اگر بخواهم شاخصه‌ای را برای سینمای دفاع مقدس در دهه ۶۰ نام ببرم، شاخص اول «پرواز در شب» رسول ملاقلی‌پور و شاخص آخر «دیده‌بان» حاتمی‌کیا است. در فیلم «پرواز در شب»، گفتمان‌های مذهبی و انقلابی به وضوح دیده می‌شود. این فیلم به واقعه عاشورا اشاره دارد و شخصیت شهید مهدی نریمان را به تصویر می‌کشد که برای هم‌رزمانش آب می‌آورد و سپس به شهادت می‌رسد. این قهرمان یکی از نمادهای سینمای ایران است.

وی همچنین گفت: فیلم «ایستاده می‌میرد» نیز نشان‌دهنده مفاهیم انقلابی و گفتمان‌های مرتبط با آن است. ما در این آثار، نسبت‌های بینامتنی را مشاهده می‌کنیم که مفهوم شهید در جمهوری اسلامی را با واقعه عاشورا پیوند می‌دهد. این مباحث سال‌هاست که مورد توجه قرار گرفته و تبیین شده‌اند. در ادامه، به «دیده‌بان» می‌رسیم که دیگر به درگیری‌های فیزیکی جنگ نمی‌پردازد بلکه به شخصیت‌هایی می‌پردازد که از انقلاب اسلامی انتظار داریم. این شخصیت‌ها، متولد سینمای بعد از انقلاب هستند. به نظر من، بعد از انقلاب و به ویژه پس از سال ۱۳۶۰، دو مسیر سینمایی داریم؛ یک مسیر که از قبل از انقلاب ادامه دارد و دیگری که با محوریت مفاهیم انقلاب و دفاع مقدس ظهور پیدا کرده است.

چه زمانی سینمای انقلابی تبدیل به سینمای ارگانی شد؟

این مدرس دانشگاه، از تغییرات سینمای ایران پس از انقلاب گفت و افزود: پس از انقلاب، سینمای اجتماعی و سینمای ملودرام شکل گرفت که در آن نقد به قوانین و مسائل اجتماعی مشاهده می‌شد. سینما از سیستم تهیه‌کنندگی سنتی خارج شد و به تعاونی‌ها و گروه‌های جدید وارد شد. در دهه ۶۰ و ۷۰، با جنگ تحمیلی، سینمای اکشن و فیلم‌های مرتبط با جنگ ظهور کرد که الگوهایی از سینمای جنگی آمریکایی و ویتنام را به خود گرفت.

سینمای ایران پس از این رویداد به شکلی شکل می‌گیرد که امروز آن را می‌شناسیم و چارچوب‌ها و ساختارهای خاص خود را دارد. این سینما در نتیجه دیالکتیک بین نیروهای موافق و مخالف، منتقدان و غیرمنتقدان، و همچنین جریان اصلی و حاکمیت شکل گرفته است

شهبازی به تأثیرات سینمای معنوی نیز اشاره کرد و گفت: سینمای معنوی نیازمند افرادی است که فراتر از نگاه معمول فیلمسازی به موضوعات بپردازند. این افراد باید ارتباط خاصی با خداوند داشته و تجربه انقلاب را درک کرده باشند. رسول ملاقلی‌پور به عنوان یک مثال بارز از این دست افراد است.

سینمای انقلابی امروز بیشتر شبیه ماکت است تا واقعیات انقلاب!

رضا صدیق منتقد سینما، نیز درباره تحولات سینمای ایران پس از انقلاب گفت: به طور کلی باور دارم که در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که کلمات و مفاهیم دچار قلب شده‌اند مثلاً یک نفر می‌گوید انگور و دیگری می‌گوید عنب، اما هر دو منظورشان یک چیز است. امروز ما هر دو انگور را می‌گوئیم اما معانی متفاوتی داریم. ما دچار تکثر معانی شده‌ایم. بنابراین، لازم است که در ابتدای هر موضوعی یک بازتعریف داشته باشیم. انقلاب لحظه‌ای است که نیروی اجتماعی جمع شده و در یک آن، یک تغییر اساسی رخ می‌دهد. این لحظه فقط در آن زمان قابل فهم است و نه قبل و نه بعد از آن استمرار دارد. استمرار انقلاب در بازتعریف خود و نقد مداوم آن است.

وی با بیان اینکه مفهوم انقلاب را باید به‌دقت بررسی کنیم، اظهار کرد: سینمای پیش از انقلاب و پس از آن به دلیل تغییرات اساسی که در جامعه رخ داده، دچار تحولاتی شده است. سینمای ایران پس از این رویداد به شکلی شکل می‌گیرد که امروز آن را می‌شناسیم و چارچوب‌ها و ساختارهای خاص خود را دارد. این سینما در نتیجه دیالکتیک بین نیروهای موافق و مخالف، منتقدان و غیرمنتقدان و همچنین جریان اصلی و حاکمیت شکل گرفته است.

صدیق با بیان اینکه اگر بخواهیم بگوییم که سینمای انقلاب داریم، این یک نقض غرض است، گفت: سینمای انقلاب پیش از وقوع انقلاب نیز معنا دارد به عنوان مثال، فیلم‌هایی مانند «نبرد الجزیره» و «گوزن‌ها» و «قیصر» را داریم که فیلم‌های اعتراضی محسوب می‌شوند. در تئاتر نیز این موضوع بسیار پررنگ‌تر است، زیرا جریانات چپ و ضدسیستم در آن زمان فعال بودند. انقلاب خود را در تضاد با ایده‌های مرکزی تعریف می‌کند و بنابراین ما در دوران پیش از انقلاب شاهد تئاتر و سینمای انقلابی هستیم اما پس از انقلاب، آنچه وجود دارد برآمده از ایده‌ای است که انقلاب تثبیت کرده است.

وی با اشاره به دوگانه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تصریح کرد: انقلاب در ایران با خود یک مانیفست، مشابه تمام انقلاب‌های دیگر در دنیا به همراه می‌آورد. این مانیفست شامل ضدیت با استعمار، عدالت‌خواهی برای مستضعفین و ایده‌های مشابه است. حال از دل این ایده‌ها و این انقلاب، یک حاکمیت بر سر کار می‌آید که جوهره مرکزی را شکل می‌دهد تا حکمرانی کند. این ایده حکمرانی باید به‌طور مداوم خود را با ایده مانیفستی انقلاب تطبیق دهد.

چه زمانی سینمای انقلابی تبدیل به سینمای ارگانی شد؟

صدیق با اشاره به اینکه هر چیزی که تولید می‌شود، طبق آن ایده مرکزی عمل می‌کند و نسبت به آن لحن خاصی دارد، گفت: وقتی فیلم «بلمی به‌سوی ساحل» را مشاهده می‌کنید، متوجه می‌شوید که عوامل فیلم در حال شهید شدن هستند. این نشان‌دهنده این است که آنها در وسط یک رخداد واقعی قرار دارند. ما در واقع از ۵۷ تا ۶۷ ده سال زندگی در رخدادها داشتیم و آنچه تولید شده، دقیقاً سینمای انقلابی به معنای واقعی کلمه است اما پس از این دوره، دیگر سینمای انقلابی وجود ندارد، بلکه سینمای ارگانی شکل می‌گیرد که قرار است یادآور ایده‌های مانیفست انقلاب باشد. این سینما تا اواسط دهه ۸۰ و اواخر دهه ۸۰ تلاش می‌کند که این کار را انجام دهد و برخی آثار نیز تولید می‌کند اما قدرت حاکمیت ارگانی که وجود دارد، منحصر به فرد است. مثلاً فیلم «موج مرده» بر اساس همان ایده انقلابی حرکت می‌کند. ایده انقلابی به معنای اعتراض مداوم نسبت به قدرت مرکزی و وضعیت موجود است؛ یعنی باید دائماً پرسش کرد که مستضعفین چه شدند و عدالت کجاست.

ما دیگر سینمای انقلابی نداریم، بلکه سینمای ارگانی داریم که ارتباطش با انقلاب گم شده است

این منتقد سینما بیان کرد: سینمای انقلاب در حال حاضر فعالیت‌هایی دارد اما از زمانی که این موضوع به یک چک‌لیست تبدیل شد، به‌ویژه از اواخر دهه ۹۰، شاهد تغییرات اساسی هستیم. به‌عنوان مثال، مؤسسات مختلفی مانند مؤسسه اوج و روایت فتح به جذب بودجه مشغول شدند. این تغییرات به نوعی انقلاب را از درون تهی کردند. ما دیگر سینمای انقلابی نداریم، بلکه سینمای ارگانی داریم که ارتباطش با انقلاب گم شده است. وقتی فیلم‌های اوج را تماشا می‌کنیم، می‌بینیم که شخصیت اصلی مدام با یک مقام بالادستی در حال دعوا و تمرد است. این نوع روایت، ایده انقلابی را نفی می‌کند و به‌جای آن، مفهوم انقلابی بودن را به ما می‌دهد که در واقع انقلابی نیست.

وی گفت: در این فصل جدید، سینمای انقلاب تنها به چند فیلم محدود نمی‌شود. به عنوان مثال، «آژانس شیشه‌ای» که با تمسک به مانیفست انقلاب اسلامی سال ۵۷ شکل گرفت، درباره انزوایی که در دوره نوسازی ایجاد شده بود، بحث می‌کند. باوجود فیلم‌هایی که در دهه اول انقلاب به مسائل انسانی پرداخته‌اند، در مقایسه با وقایع بعدی مانند جنگ سوریه و لبنان، سینمای انقلابی مشابهی تولید نشده است.

صدیق در پایان تأکید کرد که سینمای امروز به دلیل دنیازدگی و فربه شدن از دنیا نتوانسته خروجی‌های مشابهی همچون سینمای دفاع مقدس تولید کند.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط