دوشنبه 03 دی 1403 - 02:41

کد خبر 83174

چهارشنبه 17 خرداد 1402 - 17:43:51


دیالکتیک هایپرسونیک و سرمایه اجتماعی


فرهیختگان/متن پیش رو در «فرهیختگان» منتشر شده و انتشارش در «آخرین خبر» به معنای تایید آن نیست.

در تمام سال‌های پس از انقلاب اسلامی ادبیات خصمانه پای ثابت رویکرد سیاستمداران آمریکایی درمقابل ایران بوده است. هر زمان که ایران ابزار فشاری به‌دست آورده طرف غربی بلافاصله با عقب‌نشینی صحبت از مذاکره و دیپلماسی را به‌میان آورده است. رژیم‌صهیونیستی اما هر بار که موضوع دیپلماسی بین ایران و آمریکا جدی شده، تلاش کرده با اعمال فشار در این مسیر اختلال ایجاد کند و طرف‌های آمریکایی نیز با هدف جلب رضایت اسرائیل در اظهارات لفظی مواضعی را اتخاذ کرده‌اند که برخلاف رویکرد عملی‌شان بوده است. همین مخالفت صهیونیست‌ها و تلاش رادیکال‌ها برای افزایش شدت تنش بین تهران و واشنگتن باعث می‌شود هر زمانی که آمریکایی‌ها از دیپلماسی صحبت می‌کنند، این گزاره تثبیت شود که کاخ سفید ولو به قیمت فشارهای رسانه‌ای ناچار به عقب‌نشینی شده و این عقب‌نشینی زمانی علنی‌تر می‌شود که آمریکایی‌ها در جمع خود صهیونیست‌ها -که رادیکال‌ترین جو ضدایرانی را دارند- صحبت از دیپلماسی به‌میان بیاورند. این اتفاقی است که دوشنبه 15 خرداد درخلال سخنرانی وزیر خارجه آمریکا در نشست «کمیته روابط‌عمومی آمریکا- اسرائیل» موسوم به ای پک رخ داد؛ آنتونی بلینکن در این سخنرانی ضمن تکرار ادعاهای بی‌اساس علیه ایران گفت: «اگر ایران مسیر دیپلماتیک را رد کند، همان‌طور که رئیس‌جمهور بایدن بارها گفته است، همه گزینه‌ها برای تضمین عدم دستیابی ایران به سلاح اتمی مطرح خواهد بود.» اگرچه این سخنان به خودی‌خود باری منفی دارد اما زمانی که در نظر بگیریم صحبت از گزینه دیپلماسی با ایران در یک مجمع صهیونیستی توسط وزیر خارجه آمریکا مطرح شده، بار معنایی کلمات روی دیگری به خود می‌گیرد. استفاده از گزینه دیپلماسی خبری بوده که در رسانه‌های صهیونیستی نیز مورد اشاره قرار گرفته است. روزنامه جروزالم‌پست سه‌شنبه (۱۶ خرداد) در گزارشی از «نگرانی اسرائیل از توافقی موقت بر سر برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی» خبر داده است. سفیر اسرائیل در سازمان ملل، در کنفرانس سالانه جروزالم‌پست در نیویورک نگرانی خود از توافق موقت را این‌گونه ابراز می‌دارد: «خبر بد واقعی این است که ظاهرا توافقی موقت وجود دارد که با ایران در این روزها درباره آن بحث شده است.» گیلاد اردان درمورد محتوای توافق موقت احتمالی می‌گوید: «توافق برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را به‌حالت تعلیق درمی‌آورد، اما اورانیوم غنی‌شده و پیشرفت هسته‌ای ایران را به عقب برنمی‌گرداند و تهران در ازای آن از امتیازات اقتصادی برخوردار می‌شود.» این اظهارات اگرچه رسیدن به هیچ گونه توافقی را اثبات نمی‌کند اما این گزاره را می‌توان از آن برداشت کرد که غربی‌ها در مواجهه با ایران ناچارند تنها از ابزار دیپلماسی استفاده کنند؛ ابزاری که سال‌ها تلاش ایران برای افزایش قدرت دفاعی و ایجاد موازنه قدرت چاره‌ای جز استفاده از آن را برای طرف غربی باقی نگذاشته است. خبری که روز گذشته درمورد رونمایی از موشک هایپرسونیک فتاح منتشر شد نیز از این جنبه واجد اهمیت است که ترازوی قدرت را به نفع ایران سنگین‌تر کرده و ابزارهای تهران را برای امتیاز‌گیری در مذاکره که تنها راه باقی‌مانده برای دولت‌های غربی است، تقویت می‌کند. در ادامه ضمن بررسی تاثیرات رونمایی از موشک «فتاح» به‌عنوان یک ابزار دفاعی در ایجاد توازن قدرت به موضوع سرمایه اجتماعی به‌عنوان بال دیگر تقابل با سیاست‌های خصمانه غرب پرداخته شده است. 

  تاثیر هایپرسونیک بر ایجاد توازن قدرت
در دهه‌های گذشته و به‌خصوص بعد از پایان جنگ تحمیلی، «ایجاد قوه بازدارندگی» کامل دربرابر قدرت نظامی همسایگان و البته خارجی‌هایی که در منطقه ما ایجاد مزاحمت می‌کنند به اولویت اول پروژه توسعه نظامی کشور تبدیل شده است. وقتی با کشورهایی روبه‌رو هستیم که از قدرت نظامی برای تحمیل خواسته‌های خود به ملت‌ها استفاده می‌کنند، طبیعی است که بخشی از چاره را باید در همین عرصه نظامی جست‌وجو کرد. از طرف دیگر با نگاهی به تاریخ معاصر ایران متوجه می‌شویم که در تقریبا همه جنگ‌هایی که کشور در آنها درگیر شد، ما شروع‌کننده جنگ نبودیم و تنها از تمامیت ارضی و منافع خود «دفاع» کرده‌ایم. پس طبیعی است که قوه بازدارنده خود را در حیطه دفاعی دنبال کنیم. با این نگاه توسعه پروژه موشکی و پهپادی دربرابر ایده‌های محوری دیگر مزیت پیدا می‌کند. این پروژه از همان زمان جنگ هشت‌ساله آغاز شد و گرچه در همان زمان هم دستاوردهایی داشت اما در طی سال‌های گذشته و با همت دانشمندان کشور دو پارامتر «برد» و «دقت» موشک‌های ایران به‌قدری افزایش یافته که دیگر می‌توان ایران را جزء چند قدرت انگشت‌شمار در حوزه صنایع موشکی توصیف کرد. روز گذشته با معرفی موشک هایپرسونیک فتاح توسط نیروی هوافضای سپاه پاسداران گام دیگری در راستای بازدارندگی کامل دفاعی کشور برداشته شد. سرعت بسیار بالای این موشک هنگام اصابت به هدف موردنظر باعث می‌شود تقریبا مقابله با این موشک‌ها از توان هر سامانه پدافندی‌ای خارج باشد و بسیاری از تجهیزات مقابله با توان موشکی ایران را که توسط برخی کشورها تمهید شده بود، از کار می‌اندازد. این به معنای تحقق بازدارندگی کامل در عرصه دفاعی است که سال‌ها به‌دنبال آن بوده‌ایم. مشابه همین اتفاق در عرصه هسته‌ای هم رخ داده است. با گذشت حدود دو دهه از اولین‌باری که اطلاعات پروژه توسعه هسته‌ای ایران به بیرون درز پیدا کرد، امروز در نقطه بسیار متفاوتی ایستاده‌ایم. درطول دو دهه گذشته کشورهای غربی از هیچ اقدامی برای جلوگیری از دسترسی ایران به حق خودش در صنعت هسته‌ای دریغ نکرده‌اند؛ از وضع تحریم‌های بی‌حدوحصر تا خرابکاری‌های متعدد در تاسیسات هسته‌ای مهم و ترور چندین تن از دانشمندان هسته‌ای کشور. گرچه هرکدام از این اقدامات در زمان خود توانسته‌اند صدماتی به پیشرفت صنعت انرژی هسته‌ای در کشور وارد سازند اما به‌علت اقدامات موفقی که در راستای رشد روزافزون دانش بومی کشور در این عرصه داشته‌ایم، امروز به شرایطی رسیده‌ایم که غربی‌ها نه‌تنها مجبورند حق غنی‌سازی ما را به‌رسمیت بشناسند، بلکه حجم و خلوص غنی‌سازی ما به‌حدی رسیده که چاره‌ای جز مذاکره برای آنها باقی نمانده است. هرچند ادعای تکراری و کلیشه‌ای‌شده «روی میز بودن همه گزینه‌ها» را بارها و بارها تکرار کنند. ترکیب توان موشکی و هسته‌ای ما باعث شده اکنون بیشتر از همیشه دست‌مان در مذاکرات احتمالی پر باشد و این امر سبب شده میز مذاکره با غربی‌ها به توازن بهتری در راستای تامین منافع ایران برسد. 

  سرمایه اجتماعی سوخت اصلی موشک‌هاست 

درکنار افزایش قدرت نظامی باید توجه داشت که تنها بخشی از مسیر ایجاد قدرت بازدارندگی کشور از مجرای قدرت نظامی و هسته‌ای می‌گذرد. طرف غربی به‌خوبی متوجه قوت ما در این عرصه‌ها شده است و مقابله با ایران در این زمینه‌ها را بی‌فایده می‌داند. چنین شرایطی ایجاب می‌کند به‌دنبال نقطه ضعف دیگری باشند تا اثرات این نقاط قوت کشور را خنثی کنند. این ناامیدی از موفقیت در عرصه‌‌های دیگر منجر متمرکز شدن طرف مقابل بر وارد ساختن صدمه حداکثری بر ظرفیت اجتماعی جمهوری اسلامی شده است. فشارهای اقتصادی از یک‌طرف و اقدامات گسترده رسانه‌ای از طرف دیگر در راستای از بین بردن سرمایه اجتماعی حاکمیت به کار گرفته شده و باعث شده برخلاف عرصه دفاعی و هسته‌ای در این زمینه گرفتار ضعف‌های جدی باشیم. اتفاقات پاییز سال گذشته نیز علی‌رغم خیال‌پردازی‌های عده‌ای، مشخص بود که اثرگذاری چندانی در عرصه سخت میدانی نخواهد داشت. این پروژه گسترده که با استفاده از تمام ظرفیت‌های ممکن داخلی و خارجی صورت گرفت، هدفی جز از بین بردن هرچه بیشتر سرمایه اجتماعی کشور نداشت. محور اصلی این پروژه ایجاد دوقطبی‌های عمیق اجتماعی بین مردم ایران بود؛ اتفاقی که درصورت تحقق و تثبیت می‌تواند آسیب‌های مهلکی به توانایی‌ها کشور در عرصه‌های نظامی وارد کند. رهبر انقلاب بعد از شلیک چند فروند موشک به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد در واکنش اولیه ایران به شهادت سردار سلیمانی اظهار داشتند «سوخت حقیقی» این موشک‌ها اراده مردم و فریاد انتقام آنها بوده است. امروز دشمنی که از جلوگیری از ساخت موشک‌های پیشرفته توسط ایران ناامید شده است، دل در گروی تخلیه مخازن سوخت حقیقی این موشک‌ها دارد. در چنین شرایطی باید با گذر از نگاه‌های سطحی در حکمرانی اجتماعی و فرهنگی کشور-که ثمری جز دامن زدن به دوقطبی‌های مطلوب دشمن ندارند- و با اتخاذ رویکرد کلان ایجاد همدلی حداکثری بین تمام افراد و اقشار جامعه، طرف مقابل را از آخرین نقطه‌ضعف کشور نیز ناامید کرد. همان نگاهی که توانسته با همت بالا و نگاه بلندپروازانه در عرصه سخت برای کشور قدرت بازدارندگی ایجاد کند، می‌تواند در عرصه قدرت نرم کشور نیز همین موفقیت را تکرار کند. 
 
 
 



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط