دوشنبه 03 دی 1403 - 03:28

کد خبر 83186

چهارشنبه 17 خرداد 1402 - 18:10:00


حلب؛ همه رفتند و این شهر همچنان پا برجاست


اعتماد/متن پیش رو در «اعتماد» منتشر شده و انتشارش در «آخرین خبر» به معنای تایید آن نیست.

شهاب شهسواری| سفر به سوریه بعد از دمشق به ایستگاه حلب می‌رسد. حلب باستانی‌ترین شهر، پرجمعیت‌ترین شهر و بزرگ‌ترین شهر سوریه است. کهن‌ترین آثار یافت ‌شده در حلب به ۴۵۰۰ سال پیش برمی‌گردد. قلعه حلب، در تپه‌ای مشرف بر شهر، بیش از ۴۰۰۰ سال قدمت دارد و در تمام طول تاریخ به عنوان دژ استواری برای دفاع از شهر ایستادگی کرده است. نام شهر حلب هم از همین قلعه می‌آید. گفته می‌شود که حضرت ابراهیم(ع) شیر گوسفندانش را در دامنه همین کوه می‌دوشیده است و از این شیر به مسافران می‌داد. به همین مناسبت نام حلب به معنای شیر یا حلب ابراهیم به این شهر اتلاق شده است.
ابن جبیر، سفرنامه‌نویس قرن ششم در رحله می‌نویسد: «شهری است بسیار مهم که نامش در همه زمان‌ها بر سر زبان‌هاست. جهان هوای وصال آن بر سر دارند و مردم را همه دل در گرو محبت آن است. ... شهری است که بر مرکب روزگار پیشی جسته و همه نوع مردم را از خواص و عوام در برگرفته است. کو امرای همدانی و شاعران آنان؟ همه رفتند و این شهر همچنان پای برجاست. شگفتا که شهرها برجای می‌مانند و شهریاران از پای در می‌آیند! پادشاهان از میان می‌روند و ملک‌شان باد گران می‌افتد و آنچه برای خود گرد آورده ‌بودند به آسانی در قبضه تصرف اغیار در می‌آید. ... مکان با ثبات خود تغییرات و تحولات زمان را به هیچ انگاشته و اینک حلب چون خنیاگری طناز خودآرایی می‌نماید و چنان دل می‌رباید که فریفتگان و دلدادگانش را ملامت روا نمی‌توان داشت.»

پرنده گمنام
چند روز پیش از سفر به سوریه شنیده‌ بودم که مسیر زمینی دمشق به حلب سخت و طولانی است و همچنان در بخش‌هایی از آن ناامنی وجود دارد؛ اما در دمشق خبردار شدم که قرار نیست زمینی به حلب سفر کنیم و سفر به حلب هوایی خواهد بود. سوریه دو فرودگاه فعال بین‌المللی دارد، یکی در دمشق و دیگری در حلب، اما هنوز پروازهای داخلی از دمشق به حلب برقرار نشده است. پرواز گروه ما یک پرواز ویژه است. در فرودگاه دمشق از کنار هواپیمایی عبور می‌کنیم که در فیلم «به وقت شام» از آن استفاده شده است. یک فروند هواپیمای ترابری ایلوشین-۷۶ دو موتوره نسبتا بزرگ که تقریبا برای همه اعضای گروه آشناست. اما هواپیمایی که چند قدم آن طرف‌تر قرار است سوار آن شویم، هواپیمای ترابری کوچک‌تری است که کسی با آن آشنا نیست و البته متولیانش هم علاقه‌ای ندارند که مانند برادر بزرگ‌تری که روی باند پارک کرده است، مشهور شود. نزدیک هواپیما که می‌شویم، کادر پرواز هشدار می‌دهند که از هواپیما فیلم و عکس نگیریم. اما این هواپیمای کوچک‌تر، هر چند مانند ایلوشین-۷۶ ستاره فیلم‌های سینمایی نیست و قد و قواره چندان بزرگی ندارد، اما ماجراهای خیلی بیشتر و جذاب‌تری از جنگ برای تعریف کردن دارد. این هواپیما مدت‌هاست که میان دمشق و حلب پرواز می‌کند و در بحبوحه جنگ، زمانی که فرودگاه حلب رسما تعطیل بود و کاملا تحت محاصره قرار داشت، به پروازهای خود ادامه می‌داد. پروازهای این هواپیما زمانی انجام می‌شد که مسلحین کاملا فرودگاه را در محاصره خود داشتند و با خمپاره باند آن را هدف قرار می‌دادند. آقای حاجیان، از کارمندان دفتر دمشق اتحادیه رادیو-تلویزیون‌های اسلامی تعریف می‌کند که در دوران جنگ، زمانی که با این هواپیما به حلب پرواز می‌کرد گاهی مجبور بودند در حالی که هواپیما موتورهای خود را خاموش نکرده است و فقط لحظاتی برای پیاده کردن مسافران و خالی کردن محموله‌اش روی باند توقف می‌کند تا به سرعت دوباره پرواز کند، در میان گلوله‌باران باند فرودگاه حلب از هواپیما پیاده شوند. بعدا می‌فهمم که در دوران محاصره روستاهای نبل و الزهرا در اطراف حلب از این هواپیما برای ریختن آذوقه و سوخت برای شهروندان تحت محاصره این مناطق استفاده می‌شد.

بازگشت زندگی
در چشمان من حلب شهری به مراتب زنده‌تر و پر جنب و جوش‌تر نسبت به دمشق است. حسین دیاب، استاندار حلب می‌گوید: قبل از بحران در سوریه جمعیت استان حلب ۶ میلیون نفر بود، اما در طول دوران جنگ جمعیت این استان به یک میلیون نفر رسید. این مقام سوریه می‌گوید که اکنون ۴ میلیون نفر به استان حلب بازگشته‌اند، یعنی از ۵ میلیون نفری که بر اثر جنگ مجبور به مهاجرت شده ‌بودند اکنون ۳ میلیون نفر بازگشته‌اند و ۲ میلیون نفر دیگر هنوز آواره هستند. شهر حلب، به عنوان پایتخت اقتصادی سوریه مشهور است. شهرک صنعتی شیخ نجار در نزدیکی شهر حلب بزرگ‌ترین شهرک صنعتی در سوریه است که بخش بزرگی از صنایع سوریه در آن قرار دارند. جنگ در حلب بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ ادامه داشت و تقریبا تمام نقاط این شهر را درگیر کرده ‌بود. همچنان آثار تخریب در نقاط مختلف شهر به چشم می‌خورد، اما همزمان بر خلاف دمشق در نقاط مختلف شهر فرآیند بازسازی هم محسوس است و خیلی از ساختمان‌هایی که در طول جنگ تخریب شده ‌بودند در حال بازسازی هستند. حلب شهری به نسبت مذهبی‌تر از دمشق است، در حلب تعداد زنان محجبه‌ای که در خیابان دیده می‌شوند بسیار بیشتر است.

کهن قلعه ایستاده در غبار جنگ
قلعه حلب، یکی از نخستین مکان‌هایی است که در این شهر باستانی از آن بازدید می‌کنیم. این قلعه سابقه‌ای ۴۵۰۰ ساله دارد و همواره دژ مستحکمی برای حفاظت از شهر بوده است. در دوران جنگ داخلی هم قلعه حلب یکی از مکان‌های حساسی بود که برای به دست آوردن آن نبرد طولانی در شهر جریان داشت. حاج یونس، از فرماندهان ایرانی در سوریه و از نزدیکان شهید سپهبد قاسم سلیمانی، توضیح می‌دهد که اطراف قلعه جز منطقه کوچکی در نزدیکی بازار کاملا تحت اختیار مسلحین بود و مدت‌ها برای تصرف آن تلاش می‌کردند. ساختمان‌های اطراف قلعه همچنان ویرانه‌اند و آثار جنگ طولانی مدت اینجا مشهود است، اما روی تپه، قلعه حلب همچنان بعد از سده‌ها استوار ایستاده است. در ورودی قلعه حلب برای نخستین‌بار با خودروهای گشت ارتش روسیه مواجه می‌شویم. نیروهای ارتش روسیه در اتوبان M4 که به موازات مرز ترکیه حلب را به عراق متصل می‌کند، با همکاری نیروهای نظامی ترکیه گشت‌زنی مشترک با هدف کمک به امنیت منطقه انجام می‌دهند. نیروهای ترکیه در مناطق تحت کنترل دولت سوریه حضور ندارند، اما نیروهای روس در شهرهایی که تحت کنترل دولت است با آزادی تردد می‌کنند. مقام‌های سوریه همواره تاکید می‌کنند که نیروهای ایرانی و روس، به دعوت دولت سوریه به صورت مشروع در این کشور هستند، در حالی که نیروهای ترکیه و امریکا نیروهای اشغالگر هستند. حاج یونس عکس‌هایی را از شهید سپهبد قاسم سلیمانی در این قلعه به ما نشان می‌دهد و توضیح می‌دهد که چگونه سپهبد سلیمانی عملیات آزادی حلب را از این قلعه مدیریت می‌کرد. به گفته او مسلحین بارها تلاش کردند که با استفاده از تونل‌های حفر شده از زیر خندق اطراف قلعه عبور و به آن نفوذ کنند. این قلعه برای هر دو طرف درگیری اهمیت بسیاری داشت. 
درون قلعه آثاری از زلزله زمستان پارسال دیده می‌شود. برخی ستون‌های سنگی قلعه حلب بر اثر زلزله ترک برداشته‌اند و به ما هشدار می‌دهند که به آنها نزدیک نشویم. زلزله‌ مهیبی که بهمن ماه سال گذشته جنوب ترکیه و شمال سوریه را لرزاند، بیش از ۵۰ هزار کشته برجای گذاشت، با این حال بخش اعظم کشته‌شدگان در سوریه در مناطق تحت کنترل شورشیان بودند و مناطق تحت کنترل دولت مانند شهر حلب، آسیب خیلی زیادی از زلزله ندیدند.

خان طومان، نُبل و الزهرا
هر چند درون شهر حلب بازسازی با سرعت بیشتری در حال انجام است، اما اطراف حلب ویرانه‌های بیشتر مشهود است. یکی از مناطقی که با گروه از آن بازدید می‌کنیم، خان طومان است. روستایی در نزدیکی حلب که سال‌ها محل درگیری نیروهای هم‌پیمان نظام سوریه و مسلحین بود. درست مانند حومه دمشق، اینجا هم به جنگلی از سیمان و بتن تبدیل شده است. البته به نظر می‌رسد که تعدادی از ساکنان پیشین خان طومان به آن بازگشته‌اند. گله‌های گوسفند در اطراف روستا دیده می‌شوند و پیداست که زراعت در برخی زمین‌های روستا از سر گرفته ‌شده است. اما عمده خانه‌های خان ‌طومان خالی و مخروبه است. از گوشه‌ای از شهر می‌توان دشت وسیعی را دید که سال‌ها مسلحین در آن حضور داشتند و شهر را در محاصره گرفته ‌بودند. به گفته حاج یونس، نبرد خان طومان نخستین نبردی بود که رسما نیروهای نظامی روسیه حضور در جنگ داخلی سوریه را آغاز کردند. جنگ خان طومان تا همین ۳ سال پیش ادامه داشت و آزادی کامل این روستا و مناطق اطرافش نهایتا اواخر سال ۱۳۹۸ عملی شد.
نبل و الزهرا، دو روستای شیعه‌نشین در استان حلب است که بعد از خان طومان برای بازدید از آنها می‌رویم. اکثریت قریب به اتفاق جمعیت استان حلب اهل سنت هستند و اقلیت مسیحی هم در این استان زندگی می‌کنند، تنها دو روستای نبل و الزهرا شیعه‌نشین هستند و نزدیک به ۷۰ هزار نفر در این دو روستا در زندگی می‌کنند. نبل و الزهرا از سال ۲۰۱۳ به مدت ۴ سال در محاصره مسلحین قرار داشت. حسین، اهل نبل که در کنار نیروهای ایرانی جنگیده و فارسی را به خوبی در طول سال‌های گذشته یاد گرفته است، توضیح می‌دهد که یک‌سال نخست محاصره برای مردم منطقه بسیار سخت بود، چراکه دسترسی به سوخت و غذا نداشتند. تنها مسیر رساندن غذا و سوخت به نبل و الزهرا، ریختن ملزومات از آسمان و توسط هواپیما بود. حسین می‌گوید که بعد از سال اول، شهروندان نبل و الزهرا توانستند روابط نزدیکی با کردهای ساکن عفرین برقرار کنند و بتوانند تا حدی محاصره شهر را دور بزنند و به بخشی از نیازهای اساسی‌شان از جمله غذا و سوخت دست پیدا کنند. شکستن محاصره نبل و الزهرا ۴ سال طول کشید. در شهر یک «بهشت شهدا» است که حسین می‌گوید به خواسته شهید سپهبد قاسم سلیمانی برای بزرگداشت شهدای این شهر ایجاد شده است. حسین می‌گوید که نزدیک به ۲ هزار نفر در این دو روستا شهید شده‌اند. روی یکی از گورها سه دختر بچه زیبا و خندان را می‌بینم. زینب و رقیه، دختر شهیدی هستند که به دیدار پدرشان آمده‌اند و فاطمه دختر جانبازی است که دوست پدر زینب و رقیه بود. پدر زینب و رقیه، یک‌سال پیش و در حمله به یک اتوبوس شهید شده است، موضوعی که نشان می‌دهد جنگ هنوز کامل در سوریه پایان نیافته و امنیت به صورت کامل به حلب باز نگشته است.

فقط ایرانی‌ها و شیعیان نبودند
حاج یونس، از فرماندهان ایرانی در سوریه، روایتی متفاوت از آنچه تاکنون شنیده‌ایم از حضور ایرانیان در جنگ سوریه ارایه می‌دهد. برخلاف تصور عمومی، رزمندگان ایرانی تا سه سال بعد از آغاز جنگ داخلی در سوریه، مشارکت فعالی نداشتند. حاج یونس می‌گوید که بین سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۳ تعدادی مستشاران نظامی ایران در سوریه دست بالا به ۵۰ تا ۶۰ نفر می‌رسید. حاج یونس که از نزدیکان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در سوریه بود، می‌گوید که یکی از نخستین اقدامات سردار سلیمانی در سوریه ایجاد یک چارچوب دفاعی محلی از شهروندان سوریه برای مقابله با مسلحین بود. سردار سلیمانی یک قرارگاه در دمشق به نام قرارگاه حضرت زینب(س) و یک قرارگاه در حلب به نام قرارگاه حضرت رقیه(س) برای سازماندهی و فرماندهی گروه‌های مسلح دفاع مدنی سوریه تشکیل داد. هر چند کمتر کسی در سوریه برای این سوال جواب دارد که چرا جنگ در سوریه آغاز شد، اما همه بر این نکته اشتراک نظر دارند که دولت سوریه برای مقابله با شورش‌های شهری و جنگ‌های پارتیزانی آمادگی نداشت. ارتش سوریه یک ارتش کلاسیک است که برای جنگ با اسراییل تربیت شده است، جنگی که از آخرین نبرد تمام عیار در سال ۱۹۷۳ هنوز رسما تمام نشده و پیمان صلحی میان حکومت سوریه و رژیم اسراییل امضا نشده است. در کنار ارتش سوریه یک نیروی پلیس غیرنظامی هم در سوریه وجود دارد که تنها وظیفه‌اش راهنمایی و رانندگی است. هنگامی که جنگ داخلی در سوریه آغاز شد، پلیس مسلح یا نیرویی که آمادگی کنترل شورش‌های شهری را داشته ‌باشد، حضور نداشت و نیروهای ارتش برای مقابله با اعتراضات مستقیما وارد عمل شدند. خشونت ارتش سوریه به سرعت باعث تشدید تنش‌ها در سراسر سوریه شد. به گفته حاج یونس نزدیک به ۶۰ درصد از کسانی که در نبرد برای آزادی حلب در کنار نیروهای ایرانی حضور داشتند، شهروندان اهل سنت سوریه بودند و نباید این‌گونه تصور شود که فقط شیعیان و علوی‌های سوریه در جنگ سوریه در مقابل مسلحین می‌جنگیدند.

در همسایگی مسلحین
بخش‌هایی از استان حلب همچنان تحت کنترل گروه‌های مسلح قرار دارد و این استان درست در کنار استان ادلب واقع شده که اکنون میزبان جمعیت بزرگی از مسلحین و خانواده‌های‌شان است. جاده دمشق به حلب درست از نزدیکی مناطق تحت کنترل مسلحین می‌گذرد و شاید به همین دلیل بود که پیش از سفر به من گفته ‌بودند جاده دمشق به حلب ناامن است. از سال ۲۰۱۶ به بعد که حلب از مسلحین پس گرفته ‌شد، با طراحی ایران، ترکیه و روسیه، فرآیندی برای انتقال مسلحین به استان ادلب در شمال غرب سوریه آغاز شد. بر اساس ساز و کار مصالحه، بعد از پس گرفتن مناطق توسط دولت مرکزی سوریه، مسلحینی که علاقه‌مند به زمین گذاشتن سلاح و بازگشت به زندگی عادی بودند، به شهرهای خود برمی‌گشتند و اگر نمی‌خواستند سلاح را کنار بگذارند به استان ادلب اعزام می‌شدند. بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۴ در سوریه جمعیت این استان نزدیک به یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر بود و برآورد می‌شود که جمعیت این استان سال ۲۰۱۱ در آستانه جنگ داخلی سوریه به حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر رسیده ‌باشد، اما حالا بر اساس برآوردی که پزشکان بدون مرز منتشر کرده  جمعیت استان ادلب به ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر رسیده است، یعنی نزدیک به ۳ میلیون نفر جمعیت جدید از نقاط دیگر سوریه به این استان سرازیر شده‌اند. وضعیت ادلب بسیار شکننده است. نزدیک به ۱۰۰ هزار نیروی مسلح از گروه‌های متعدد مسلحین در این استان زندگی می‌کنند. از یک سو این گروه‌ها هنوز آرزوی خود را برای سرنگونی حکومت سوریه کنار نگذاشته‌اند و از سوی دیگر این گروه‌ها چندان با یکدیگر سازگار نیستند. دولت ترکیه به عنوان ضامن آتش‌بس در قالب توافق آستانه با ایران و روسیه، در این استان چندین پایگاه ایجاد کرده است و تعدادی از گروه‌های مسلح، از جمله ارتش آزاد سوریه، تحت حمایت و قیمومیت ترکیه هستند. ترکیه در حال گفت‌وگو با دولت سوریه است تا اختلاف دوازده ساله میان دمشق و آنکارا حل و فصل شود. درست پیش از سفرم به سوریه، نشست چهارجانبه وزرای خارجه ایران، ترکیه، سوریه و روسیه در مسکو برگزار شد. اگر گفت‌وگوها میان ترکیه و سوریه پیشرفت کند و اختلاف‌ها میان دو دولت کنار گذاشته ‌شود، گروه‌های مسلح ممکن است علیه حامی پیشین خودشان، ترکیه هم بشورند. کنترل شمال غربی حلب و ادلب با حضور بیش از ۱۰۰ هزار شبه‌نظامی با تجربه یک دهه جنگ، یک مساله مهم در آینده سوریه است.

سرزمین چهل تکه
۱۲ سال پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه، هنوز بخش‌های مختلف خاک این کشور خارج از اختیار دولت مرکزی است، از جمله بخشی از شمال غربی استان حلب که چسبیده به استان ادلب، به محل تجمع گروه‌های مسلحی تبدیل شده است که در دوران بحران با دولت مرکزی می‌جنگیدند. اما مساله مناطق اشغالی و خارج از کنترل دولت، ریشه‌دارتر و گسترده‌تر از یک گوشه از استان حلب است. وقتی در جلسه‌ای در دمشق روی نقشه‌ها در حال بررسی وضعیت جنگ سوریه در سال‌های مختلف هستیم، سرلشکر حسن حسن، فرمانده بازنشسته ارتش سوریه معترض می‌شود که نقشه‌ای که به آن نگاه می‌کنیم نقشه کامل سوریه نیست. موضوع به یک فرورفتگی سرزمینی در شمال غربی سوریه بازمی‌گردد، نواری در شرق دریای مدیترانه که اکنون در حاکمیت ترکیه است و به عنوان استان ختای در ترکیه شناخته ‌می‌شود. این منطقه سال ۱۹۳۹، شش سال پیش از استقلال سوریه از استعمار فرانسه در توافقی میان پاریس و آنکارا به ترکیه بخشیده ‌شده است. اما دمشق این توافق را قبول ندارد و هنوز معتقد است که استان ختای ترکیه در واقع استان اسکندرون سوریه است و در اشغال ترکیه قرار دارد. بر خلاف نقشه‌های بین‌المللی، در نقشه‌های رسمی که درون سوریه استفاده و در مدارس تدریس می‌شود، استان اسکندرون به عنوان بخشی از خاک سوریه نمایش داده ‌می‌شود. اما این فقط ۳ درصد از خاک سوریه است. دومین بخش تحت اشغال سوریه مربوط به جنگ ۱۹۶۷ با اسراییل است، در این جنگ اسراییلی‌ها نزدیک به دوسوم از استان قنیطره سوریه را اشغال کردند، منطقه‌ای که به عنوان بلندی‌های اشغالی جولان شناخته می‌شود. برخلاف استان اسکندرون، جامعه بین‌المللی حاکمیت سوریه را بر بلندی‌های جولان به رسمیت می‌شناسد و اسراییل را اشغالگر می‌داند. بعد از جنگ داخلی وضعیت بسیار وخیم‌تر شد، بعد از سال ۲۰۱۵ و نفوذ داعش از مرزهای شرقی سوریه، کار به جایی رسید که نزدیک به ۸۰ درصد از خاک سوریه از کنترل دولت خارج شده‌ بود. این وضعیت حالا تغییر کرده است و دولت مرکزی بر سرزمین‌های بیشتری تسلط دارد. اما علاوه بر ادلب و شمال غربی حلب، بخش‌های دیگری از خاک سوریه هم تحت کنترل دولت نیست. ترکیه از سال ۲۰۱۶ حملات خود را به بهانه مبارزه با گروه‌های تروریستی کرد به شمال سوریه آغاز کرد. هدف ترکیه این بود که یک نوار ۳۰ کیلومتری به عنوان سرزمین حائل در شمال سوریه ایجاد کند. در حال حاضر بعد از سه عملیات نظامی ترکیه نیروهای نظامی این کشور نواری عریض در شمال سوریه، از جمله عفرین در استان حلب را در اشغال خود دارند. در شرق سوریه هم امریکایی‌ها با همکاری گروه‌های مسلح محلی کرد که تحت عنوان نیروهای سوریه دموکراتیک فعالیت می‌کنند، یک منطقه خودمختار در شرق رود فرات ایجاد کرده‌اند. دولت سوریه، امریکا و ترکیه را دولت‌های اشغالگر توصیف می‌کند. پایین‌تر از مناطق تحت سلطه امریکا، در بیابان‌های استان دیرالزور، همچنان هسته‌های پراکنده از داعش حضور دارند که به دلیل گستردگی مناطق بیابانی پاکسازی کامل آنها امکان‌پذیر نیست. امریکایی‌ها در یک منطقه دیگر هم در جنوب شرقی سوریه حضور دارند. حاج یونس توضیح می‌دهد که در سه‌جاف جنوب شرقی سوریه، جایی که مرزهای عراق، سوریه و اردن با هم تلاقی می‌کند، دولت امریکا یک دایره به قطر ۵۵ کیلومتر را قرق کرده است. در حالی که نیروهای متحد ایران دور تا دور این دایره قرار گرفته‌اند، اما بر اساس توافق نانوشته وارد مدار ۵۵ کیلومتر نمی‌شوند. هر چند گهگاه خبرهایی در مورد درگیری‌هایی میان نیروهای متحد ایران و امریکایی‌ها در منطقه منتشر می‌شود، اما حاج یونس می‌گوید که ایرانی‌ها هیچ‌ وقت شروع‌کننده درگیری‌ها نبوده‌اند و گروه‌های دیگری هستند که باعث این درگیری‌ها می‌شوند. یکی از همراهان در مورد شرط اسراییل برای دور ماندن نیروهای ایرانی از بلندی‌های جولان می‌پرسد، حاج یونس ضمن اینکه تایید می‌کند که موضوع دور شدن ایرانی‌ها تا ۸۰ کیلومتری بلندی‌های جولان مطرح شده است، می‌گوید: «اسراییلی‌ها دروغگو هستند، نمی‌شود به آنها اعتماد کرد. می‌گویند ۸۰ کیلومتر، اما صدها کیلومتر آن طرف‌تر در بوکمال و حلب هم حمله می‌کنند.»

چیزهایی که نمی‌دانیم
آخر شب، زمانی که قرار است دوباره سوار هواپیمای گمنام شویم و به دمشق برگردیم، در پاویون فرودگاه حلب، حسین، جوان اهل نبل قطعه فیلمی را از دوران نبرد خان طومان پخش می‌کند. جایی در یک ساختمان مخروبه تعدادی از نیروهای مسلحین اسیر شده‌اند و حاج یونس در حال سوال و جواب کردن از آنان است. یکی از اعضای گروه می‌پرسد که «بازجویی می‌کنید؟» حاج یونس می‌گوید که حال آنها را می‌پرسد و بازجویی نیست. در تصویر یک جوان اسیر که معلوم است حسابی ترسیده به سوالات حاج یونس جواب می‌دهد. حاج یونس می‌گوید که حسابی ترسیده ‌بود و می‌لرزید، خواستم برای او پتویی بیاورند، حسین سوال و جواب‌ها را برای‌مان ترجمه می‌کند. جوان می‌گوید که هفته‌ای ۴۰ دلار برای جنگیدن پول می‌گرفت. یکی از اعضای گروه می‌گوید: «تروریست‌های اجاره‌ای». با این توصیف موافق نیستم، اما چیزی نمی‌گویم. حتی در کشورهای بسیار فقیر هم هفته‌ای ۴۰ دلار پول زیادی حساب نمی‌شود که یک فرد عقیده و جان خود را به حراج بگذارد، قطعا چیزهای دیگری هم هست که باعث شده است این افراد سلاح در دست بگیرند و جان خود را کف دست بگیرند. خیلی دوست داشتم در این سفر می‌توانستم چیزهای بیشتری در مورد کسانی که در طول ۱۲ سال گذشته وارد نبرد با دولت مرکزی شدند، بدانم. جز پول و نفوذ خارجی، چه عوامل دیگری وجود داشت که این افراد را وارد این جنگ خانمان‌سوز کرد؟ دوست داشتم، می‌توانستم به ادلب بروم، جایی که گروه‌های مسلح در آنجا مستقر هستند. بعید می‌دانم که از یک ایرانی در ادلب به گرمی پذیرایی شود و البته گروه هم قرار نیست جز دمشق و حلب، جای دیگری در سوریه برود. جاهای زیادی از سوریه مانده است که فرصت نشده آنها را ببینم، آدم‌های زیادی هستند که دوست داشتم، می‌توانستم با آنها حرف بزنم. دوست داشتم لاذقیه و طرطوس و سواحل مدیترانه‌ای سوریه را که می‌گویند بسیار زیباست، ببینم. دوست داشتم به استان درعا بروم و مدرسه‌ای را ببینم که مشهور است اعتراض‌های مردم سوریه از آنجا شروع شد. مسلحین ادلب، کردها در شمال شرق، تدمر یا پالمیرا در دیرالزور، سواحل فرات، خیلی جاها در سوریه هست که ندیده‌ام، اما بعد از بازگشت از حلب فقط چند ساعت فرصت دارم بخوابم تا صبح زود به سمت لبنان حرکت کنیم، دنیایی دیگر که به صورت زمینی بیشتر از یک ساعت با دمشق فاصله ندارد.

توضیح ضروری
در قسمت پیشین این گزارش، قیمت بنزین در سوریه ۴ دلار در هر لیتر ذکر شده ‌بود، این در حالی است که قیمت بنزین در پمپ ‌بنزین‌های سوریه بسته به انتخاب بنزین یارانه‌ای یا آزاد و با ضریب ارزش برابری لیر سوریه نسبت به دلار در بازار آزاد یا قیمت رسمی بین ۸۰ سنت تا ۲ دلار می‌شود. قیمتی که در مورد بنزین و گازوییل مورد اشاره قرار گرفته ‌بود، قیمت معامله بنزین در بازار سیاه است. در طول سال‌های گذشته قیمت سوخت در سوریه به شکل پیوسته افزایش یافته و از زمان اعمال تحریم‌های مشهور به تحریم سزار، دسترسی کشور به منابع انرژی از گذشته هم سخت‌تر شده است تا جایی که پاییز سال گذشته بحران گسترده سوخت سراسر سوریه را فرا گرفت و دسترسی به بنزین بسیار مشکل شد. در طول سال‌های اخیر با توجه به کمبود منابع انرژی، بازار قاچاق سوخت در سوریه شکل گرفته است و با توجه به سقف مصرف بنزین دولتی برای خودروهای شخصی و مسافرکش در این کشور، بسیاری از شهروندان مجبور می‌شوند برای تامین سوخت مورد نیاز خود به بازار سیاه مراجعه کنند.
سفر به سوریه و لبنان به همت اتحادیه رادیو-تلویزیون‌های اسلامی برای گروهی از مدیران و خبرنگاران رسانه‌های کشور میسر شد. هر چند این سفر توسط اتحادیه رادیو-تلویزیون‌های اسلامی برنامه‌ریزی شده ‌بود، اما تلاش کرده‌ام که مشاهداتم را در این سفر بی‌طرفانه و صادقانه با مخاطبان روزنامه اعتماد به اشتراک بگذارم تا تصویری بهتر از وضعیت سوریه و لبنان، بیش از یک دهه بعد از آغاز بحران سوریه داشته‌ باشند.



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط