پنج‌شنبه 23 اسفند 1403 - 22:47

کد خبر 840114

پنج‌شنبه 23 اسفند 1403 - 19:40:00


دیپلماسی روی دور تند


شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

صبح دیروز، هم‌زمان با خبر وزیر امور خارجه ایران در مورد یک فرستاده عرب که نامه ترامپ را به ایران می‌آورد، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه «مشاور دیپلماتیک رئیس امارات عصر چهارشنبه به تهران می‌آید» که در نهایت مشخص شد او حامل نامه ترامپ است. آکسیوس به نقل از یک منبع آگاه گفت‌ ویتکاف، پیام ترامپ را به اماراتی‌ها رسانده تا به ایرانی‌ها برسانند. آکسیوس مدعی شد‌ فرستاده ترامپ در خاورمیانه روز سه‌شنبه به ابوظبی سفر کرد و با شیخ محمد بن‌زاید، رئیس امارات متحده عربی دیدار کرد. جزئیاتی از محتوای نامه‌ تا زمان تنظیم این گزارش منتشر نشده، اما با توجه به سخنان لاوروف، احتمال دارد مملو از زیاده‌خواهی آمریکایی باشد؛ زیرا صبح دیروز مصاحبه‌ای از وزیر امور خارجه روسیه بر خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت مبنی ‌بر اینکه‌ «نشانه‌ها درباره اینکه آمریکا خواستار توافق جدید درباره برنامه هسته‌ای ایران همراه با شروط سیاسی است، نگران‌کننده است».


ثبت‌نام و خرید
توضیحات لاوروف نشانه مثبتی تلقی نمی‌شد و حتی موجی از انتقادها‌ مبنی بر تبعات زیاده‌خواهی آمریکایی در حال انتشار بود، اما وقتی سخنان سخنگوی وزارت خارجه چین در جمع خبرنگاران منتشر شد، یکباره گزینه دیپلماسی بار دیگر به‌ روی میز بازگشت؛ او اعلام کرد: «معاونان وزیران خارجه ایران، روسیه و چین در آینده نزدیک درباره برنامه هسته‌ای ایران گفت‌وگو می‌کنند». همین خبر کافی بود تا خاطره میانجیگری چین در برقراری رابطه ایران و عربستان زنده شود تا بار دیگر دیپلماسی به وظیفه ذاتی خود یعنی هنر ‌یافتن راه‌حل برای قرار‌نگرفتن‌ در بن‌بست کارساز شود. در ساعات پایانی دیروز، نامه‌ دونالد ترامپ که برای رهبر انقلاب نوشته ‌شده است، توسط «انور محمود قرقاش»، مشاور دیپلماتیک رئیس کشور امارات متحده عربی، به تهران رسید. هرچند اگر زمان برای گمانه‌زنی فراهم می‌شد، بسیاری قطر، عمان یا حتی عربستان را پیام‌رسان معرفی می‌کردند، اما به ساعتی نکشید که مشخص شد ‌انجام این اقدام تاریخی به امارات سپرده شده است.

هرچند نباید فراموش کرد که «مجید تخت‌روانچی»، معاون سیاسی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران‌، اوایل اسفند‌ماه میهمان امارات بود و بهانه این حضور شرکت در کمیته مشورت‌های سیاسی ایران‌-‌امارات به ابوظبی اعلام شد که همان زمان شائبه‌ای از احتمال میانجیگری امارات در پرونده ایران و آمریکا مطرح شد، اما قوت نگرفت؛ زیرا روسیه و قطر از تمایل خود برای میانجیگری گفتند و عربستان هم وارد گود میزبانی از آمریکا، اوکراین و روسیه شده بود تا خود را در مقام یک علاقه‌مند به بازیگری بین‌المللی که می‌تواند میانجی در منطقه هم باشد نشان دهد. بنابراین در توضیح ماحصل دیدار تخت‌روانچی با قرقاش گفته شد رایزنی و گفت‌و‌گوی طرفین درباره موضوعات مورد علاقه طرفین در حوزه‌های دوجانبه و منطقه‌ای-بین‌المللی بوده است. به هر حال قرعه حمل نامه ترامپ به قرقاش خورد. حال چگونگی پاسخ احتمالی، البته اگر ایران نامه را واجد اهمیت پاسخ‌گویی ببیند، هنوز مشخص نیست که آیا امارات همچنان در موقعیت فعلی بین دو کشور خواهد ماند یا خیر.

پکن؛ سرزمین خوش‌یمن میانجیگری
دلیل این ابهام هم‌ به اخبار دیروز پکن بازمی‌گردد؛ زیرا سخنگوی وزارت خارجه چین اعلام کرد: «نشست سه‌جانبه ایران، چین و روسیه‌ به‌زودی در پکن برگزار می‌شود‌ که با تمرکز بر موضوع هسته‌ای و رفع تحریم‌ها برنامه‌ریزی شده است. این مذاکرات در سطح معاونان وزارت امور خارجه سه کشور انجام خواهد شد و هدف آن تبادل نظر درباره تحولات مرتبط با پرونده هسته‌ای ایران و همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است». چین در سال‌های اخیر به‌عنوان یک بازیگر کلیدی در دیپلماسی جهانی ظاهر شده و تلاش‌هایی برای میانجیگری در مسائل مختلف بین‌المللی انجام داده است. نقش چین در میانجیگری میان ایران، اروپا و آمریکا می‌تواند تعیین‌کننده باشد؛ زیرا چین روابط اقتصادی و استراتژیک با ایران و کشورهای منطقه دارد و یکی از بزرگ‌ترین شرکای تجاری ایران است و در زمینه‌های مختلف از‌جمله انرژی، نقش فعالی در منطفه بازی می‌کند. این روابط می‌تواند به چین اهرم‌هایی برای تأثیرگذاری در مذاکرات بدهد. از طرفی چین روابط پیچیده‌ای با اروپا و آمریکا دارد. از یک سو، این کشور به دنبال تقویت روابط اقتصادی با اروپا‌ست و از سوی دیگر، در رقابت استراتژیک با آمریکا قرار دارد. این موقعیت می‌تواند چین را به یک میانجی بالقوه تبدیل کند.

همچنین چین در توافق میان ایران و عربستان سعودی نقش میانجیگری ایفا کرده که نشان‌دهنده تمایل این کشور برای ایفای نقش فعال‌تر در مسائل خاورمیانه است. منافع چین در ایران و منطقه به میزانی حائز اهمیت است که بخواهد راهکاری دیپلماتیک برای برون‌رفت از چالش هسته‌ای ایران که توسط آمریکا با خروجش از برجام ایجاد شده، بیابد. البته نشست آتی پکن سه‌جانبه خواهد بود، اما به لحاظ تجربه تاریخی، افکار عمومی ایران به چین به‌عنوان میانجی اعتماد بیشتری دارد تا روسیه‌. هرچند عرصه معادلات بین‌المللی، عرصه اعتماد نیست و همه طرف‌ها به دنبال منافع خود هستند و حضور چین هم به تبع منافعی است که در ایران و منطقه تعریف کرده است؛ بنابراین برای حفظ آن با دست بالایی که دارد وارد میدان میانجیگری شده است. در نتیجه انتظار می‌رود دور جدید گفت‌وگو‌ها در پکن بتواند گامی به جلو باشد و مواضع ایران و اروپا و بعد ایران و آمریکا را به هم نزدیک‌تر کند. البته نتیجه‌بخشی این نشست به عوامل متعددی بستگی دارد؛ از‌جمله اینکه ایران، چین و روسیه بتوانند بین خود به یک توافق مشترک برسند و آن را عملی کنند.

همچنین مواضع کشورهای غربی و آمریکا‌ که نقش مهمی در تحریم‌ها و مذاکرات هسته‌ای دارند، به این مذاکرات و توافق حاصل در آن اهمیت بسزایی دارد. اگر این نشست بتواند به تقویت همکاری‌های منطقه‌ای و کاهش تنش‌ها کمک کند، می‌تواند گامی مثبت در مهم‌ترین پرونده‌ هسته‌ای‌ باشد که پیش از این با توافق برجام حل شده بود، اما خروج یک‌جانبه آمریکا و شخص ترامپ آن را در شرایط پیچیده‌تری قرار داده است. بنابراین تجربه نشان داده که مذاکرات هسته‌ای ایران معمولا پیچیده و زمان‌بر است، اما طرفین در پرونده هسته‌ای ایران می‌دانند زمان به‌ نفع هیچ‌یک نیست؛ نه اروپا منافعش اقتضا می‌کند با اجرای اسنپ‌بک به تبعات آن تن دهد، نه ایران تمایل دارد خارج از میز مذاکره به نظاره تصمیم‌گیری قدرت‌ها در‌باره خود بنشیند. هرچند در سوی دیگر ماجرا، ترامپی قرار دارد که از زمان ورودش برای دومین بار به کاخ سفید، برای دنیا خط‌‌و‌نشان کم نکشیده و همان‌طور که حملات پیاپی را خود آموخته، اما در عمل عقب‌نشینی به‌موقع را خوب بلد است. همان‌طور که دیروز تعرفه ۵۰‌درصدی واردات از کانادا را اجرائی نکرد یا در‌باره آتش‌بس غزه دو بار تهدید به حمله نظامی به غزه کرد، اما در نهایت حتی طرحش برای خرید خاک غزه و جابه‌جایی دو میلیون ساکن غزه راه به جایی نبرده است. نه اینکه بشود ترامپ را دست‌کم گرفت، اما اگر میانجی‌ها بتوانند باب مذاکره را باز کنند، او قادر نیست همچنان با فشار حداکثری بر زیاده‌خواهی خود اصرار ورزد؛ زیرا مانند دور اول ریاست‌جمهوری خود تشنه دریافت لقب رئیس‌جمهوری که توانسته مناقشه چهار‌دهه‌ای میان دو کشور را حل کند، است. امر مهمی که ایران هم به آن واقف است و می‌داند لقمه کوچک و ضعیفی همچون اوکراین و زلنسکی نیست و اگر آمریکا مذاکره می‌خواهد باید از موضع برابر پای میز مذاکره بیاید.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط