سه‌شنبه 28 اسفند 1403 - 03:15

کد خبر 844645

دوشنبه 27 اسفند 1403 - 20:12:58


دانشگاه کلمبیا؛ هدف‌گذاری بعدی ترامپ در حمله به آموزش عالی برای رضایت اسرائیل


ایرنا/  «مارک لینچ» استاد برجسته روابط بین‌الملل و مطالعات خاورمیانه دانشگاه جورج واشنگتن به بررسی نامه اخیر دولت ترامپ به دانشگاه کلمبیا پرداخته که در آن از این دانشگاه خواسته شده تا با تسهیل برخورد با دانشجویان حامی فلسطین و بازنگری در برنامه‌ها و امور مربوط به بعضی از گروه‌های خود، مانع قطع بودجه دولتی دانشگاه شود.

لینچ که مدیر گروه مطالعات خاورمیانه در این دانشگاه بوده و واضع عبارت «بهار عربی» نیز به شمار می‌رود، در مقاله «دانشگاه کلمبیا و جبهه بعدی در جنگ علیه آموزش عالی» که در خبرنامه شخصی خود تحت عنوان Abu Aardvark's MENA Academy منتشر کرده است، این اقدام را یادآور دولت‌های اقتدارگرا دانسته و معتقد است اگر در برابر ترامپ مقاومت نشود، این مداخلات دولت در دانشگاه‌ها تبدیل به رویه خواهد گشت.
در ادامه به بخش‌هایی از این مقاله پرداخته خواهد شد؛
دیروز من شروع به اظهارنظر درباره تحولات یک هفته اخیر در حوزه تشدید جنگ همه‌جانبه ترامپ علیه آموزش عالی و رشته مطالعات خاورمیانه کردم و قول دادم پست های منظم بیشتری را در راستای همگامی با این بحران در حال گسترش به رشته تحریر درآورم. این جنگ شب گذشته با انتشار نامه‌ای واقعا تکان‌دهنده به دانشگاه کلمبیا از سوی اداره خدمات عمومی، وزارت آموزش و وزارت بهداشت و خدمات انسانی که خواسته‌های دولت را برای آغاز مذاکرات بر سر بازگرداندن کمک‌های مالی فدرال به دانشگاه را مطرح می‌کرد، تشدید شد.
دولت ترامپ خواستار پاسخگویی به مجموعه گسترده خواسته های خود ظرف یک هفته شده است. تسلیم دانشگاه کلمبیا در برابر این خواسته‌ها در اصل نشان‌دهنده تسلط سیاسی دولت آمریکا بر یکی از دانشگاه‌های خصوصی برجسته کشور بوده و راه را برای انجام همین کار در سطح ملی هموار خواهد کرد.
بیشتر خواسته های دولت حول محور اتخاذ رویکرد تنبیهی از سوی دانشگاه کلمبیا نسبت به دانشجویانی است که در بهار گذشته در تظاهرات علیه جنگ اسرائیل در غزه شرکت کردند. برای آن‌ها کافی نیست که دانشگاه با خیانت آشکار به مسئولیت خود در قبال دانشجویان و مأموریت دانشگاهی خود، پلیس را به داخل محوطه دانشگاه فراخوانده و از آن زمان پردیس دانشگاه را به یک منطقه امنیتی بسته تبدیل کرده است. برای دولت ترامپ کافی نیست که این دانشگاه اعلام کرده است که در حال تعلیق، اخراج و حتی لغو مدرک تحصیلی دانشجویان معترض است. برای آن‌ها اهمیتی ندارد که دانشگاه کلمبیا به «سازمان اعمال مهاجرت و گمرک» ایالات متحده آمریکا اجازه داد محمود خلیل را دستگیر کند.
دولت ترامپ در همدستی با گروه‌های فشاربیرونی حامی اسرائیل که مدت‌ها است دانشگاه کلمبیا را به زیر تیغ خود برده‌اند، خواستار آن است تا شاهد اعمال مجازات‌های شدیدتر، تسهیل دستگیری و حذف هر فردی که اخلالگر تلقی می‌شود، جلوگیری از هر گونه فعالیت دانشجویی، اختیار دادن به دفتر رئیس‌جمهور برای تعلیق یا اخراج دانشجویان بدون درخواست تجدیدنظر، مسئول دانستن گروه‌های دانشجویی و ممنوعیت ماسک زدن باشد.
دانشگاه کلمبیا - و بیش‌تر دانشگاه‌های دیگر - احتمالاً با همه این خواسته‌ها همراه خواهند بود. آنها مدتها است که تمایل و در واقع اشتیاق خود را برای تنبیه و ساکت کردن دانشجویان و اساتید با هدف جلب رضایت گروه های مدافع اسرائیل، فارغ التحصیلان، اهداکنندگان کمک‌های مالی، رسانه ها و دولت فدرال به وضوح اعلام کرده‌اند. شاید آنها بتوانند با پیشنهاد اجرای چند اعدام در ملاء عام، دولت و منتقدان خود را بیشتر راضی کنند... متأسفم، شاید بهتر باشد ایده‌های خود را با کسی مطرح نکنم.
دو مورد از خواسته‌های دولت ترامپ که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند، در واقع به دلیل پیامدهایی که فراتر از دانشگاه کلمبیا به بار خواهند آورد، نگران‌کننده‌تر هستند؛
نخست این‌که دولت از کلمبیا می‌خواهد «تعریفی از یهودی‌ستیزی را رسمی کند، بپذیرد و منتشر کند» - که به معنای پیروی از فرمان اجرایی ۱۳۸۹۹رئیس‌جمهور ترامپ خواهد بود و منبعث از تعریف «اتحاد بین المللی یادبود هولوکاست» از یهودی‌ستیزی است که برخی از اشکال انتقاد از اسرائیل را با یهودی‌ستیزی برابر می‌داند. دانشگاه هاروارد اخیراً با پذیرش این تعریف از یهودستیزی به عنوان بخشی از تلاش خود برای ایجاد مصالحه در دو پرونده شکایت فدرال، ناظران را شوکه کرد. تقریباً قطعی است که دولت ترامپ برای پذیرش همگانی این تعریف به عنوان شرطی برای پرداخت کمک‌های مالی فدرال، و به طور بالقوه حتی برای اعتبارسنجی و سایر الزامات اساسی ضروری برای بقای نهادی، تلاش خواهد کرد.
گروه های طرفدار اسرائیل مدت‌ها است که پذیرش این تعریف اتحاد بین المللی یادبود هولوکاست را دنبال می‌کنند؛ زیرا تمایل دارند تا از نقد اسرائیل جلوگیری کنند. این امر حق آنها است؛ ولی برای هر کسی که به آزادی آکادمیک یا آزادی بیان اهمیت می‌دهد، یک مشکل بزرگ به شمار می‌رود، چون معادل سازی انتقاد از اسرائیل با یهودستیزی - در حالی که مجازات های سختگیرانه ای برای دعاوی مربوط به یهودستیزی که مشتمل بر نقد اسرائیل نیز می شود - تحقیق، تدریس و بحث عمومی درباره اسرائیل، فلسطین و خاورمیانه بزرگ را عملا غیرممکن می کند. این امر به منزله جرم انگاری آشکارا غیرقانونی اما مؤثر بحث علمی و سیاسی در مورد هر چیزی است که به اندازه کافی طرفدار اسرائیل تلقی نمی‌شود.
در آخرین دور از نظرسنجی Middle East Scholars Barometer که به زودی منتشر خواهد شد، ۷۳ درصد از کارشناسان دانشگاهی خاورمیانه که از سوی ما مورد بررسی قرار گرفتند، اظهار داشتند که پذیرش تعریف اتحاد بین المللی یادبود هولوکاست از یهودستیزی بر کار آنها تأثیر منفی خواهد گذاشت و تنها ۱ درصد گفتند که این کار تأثیرات مثبتی خواهد داشت. همانطور که «انجمن مطالعات خاورمیانه[۱]» در سال ۲۰۲۱ هشدار داده است:
این عناصرِ «مثال‌های معاصر» [از یهودستیزی] با آمیختن انتقاد از صهیونیسم و اسرائیل و حمایت و فعالیت‌های ناشی از این انتقادها، با یهودستیزی، در واقع مشروعیت‌زدایی و اعمال احتمالی تحریم علیه برخی دیدگاه‌های سیاسی و ابرازکنندگان آن‌ها به عنوان مظاهر تعصب یا یهودستیزی را تسهیل می‌کنند. این اقدامات و تبدیل آن‌ها به سیاست توسط سازمان‌های دولتی و مدیران دانشگاه‌ها، حق آزادی بیان را که طبق قانون اساسی مورد حمایت است، تهدید می‌کنند. آنها با اعمال تأثیری دل‌سردکننده بر تحقیق و تدریس در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین در دانشگاه‌ها و همچنین بحث عمومی درباره این موضوع، آزادی آکادمیک را که برای مأموریت مؤسسات آموزش عالی ما حیاتی است، تضعیف می‌کنند.
تقاضای دوم و به همان اندازه نگران کننده در نامه دولت ترامپ این است که مدیر گروه مطالعات خاورمیانه، جنوب آسیا و آفریقا (MESAAS) [۲]حداقل به مدت پنج سال از بیرون از دانشگاه [و توسط دولت] تعیین شود. من می‌توانم در اینجا در مورد تاریخ طولانی و افتخارآمیز این گروه صحبت کنم؛ گروهی که مدت‌ها است یکی از بهترین دانشکده‌های خاورمیانه در جهان را راهبری کرده و همواره مورد غضب منتقدان کلمبیا و مطالعات خاورمیانه بوده است – اما واقعاً موضوع این نیست.
این ایده که دولت فدرال باید بتواند سازماندهی داخلی گروه‌های های دانشگاهی را در یک دانشگاه خصوصی دیکته کند، باید اصولاً توسط همه افراد درگیر در آموزش عالی رد شود. اگر دولت ترامپ بتواند کلمبیا را مجبور کند که ریاست گروه مطالعات خاورمیانه، جنوب آسیا و آفریقا را واگذار کند، این اختیار را خواهد داشت که همین کار را با هر گروه دانشگاهی یا مرکزی که در تیررس آن قرار می گیرد انجام دهد. در واقع آزادی علمی و استقلال آموزش عالی از بین خواهد رفت.
تصویب تعریف این سازمان و ایجاد رویه حق دخالت دولت در امور داخلی دانشگاه های خصوصی، یادآور همان پاکسازی های تمام عیاری است که قبلاً در مورد مسائل مربوط به تنوع شاهد بودیم. نگاه کنید که چگونه دولت ترامپ صدها و صدها دریافت‌کننده کمک مالی فدرال را به دلیل گنجاندن موضوعات مربوط به تنوع یا عدالت نژادی در آثارشان مجازات کرده است. این دولت بدون هیچ دلیل واقعی، تحقیقات علمی را انجام شده در «سازمان ملی سلامت» و «بنیاد ملی علم» را فلج کرده است. چقدر انتقام‌جویانه‌تر خواهد بود که این امر در مطالعات خاورمیانه تکرار شود – آن هم در شرایطی که هنوز قطب‌بندی پیرامون یهودی‌ستیزی ادعایی داغ است و با عدم تمایل نهادها و افراد کلیدی برای دفاع از این موضوعات خاص روبه‌رو هستیم.
همانطور که بسیاری اشاره کرده اند، این حمله دولتی به آموزش عالی و آزادی آکادمیک کاملاً نمونه ای از رژیم های خودکامه است. بیشتر افراد به درستی به نمونه مجارستان اشاره می‌کنند؛ اما من بر این عقیده هستم که ترکیه مثال بهتری است؛ جایی که اردوغان با انتصاب یک رئیس وفادار بی‌صلاحیت در ژانویه ۲۰۲۱، کنترل دانشگاه بوغازیچی ، یکی از دانشگاه های خصوصی برجسته این کشور ، را به دست گرفت. او دلایل سطحی ظاهرا قابل قبولی برای توجیه این تصاحب ارائه کرده و آن را با قاطعیت اجرا کرد– شاید برای شما کافی باشد که بدانید او به دانشجویان معترض برچسب «تروریست» زد.
درس‌های متعددی در این تشبیه وجود دارد – البته نه فقط این‌که که حمله ترامپ به آموزش عالی شبیه تهاجم اردوغان است بلکه باید به این نکته توجه داشت که این تلاش در ترکیه باعث بسیج مخالفان در قالب حرکات پایدار و یکپارچه دانشجویان و اساتید شد که مقاومت شگفت‌انگیز و مؤثری را از خود نشان دادند. تلاش برای تصاحب دانشگاه که با پشتوانه حضور شدید پلیس و امنیتی‌سازی انجام شد، به سادگی به عنوان یک عمل انجام شده پذیرفته نشد.
دانشگاهیان با مقاومت یکپارچه و با ادعای «اقتدار حرفه ای و اخلاقی بر حوزه مدیریت دانشگاه» ظاهر شدند. دانشجویان بسیج مستمری را علیه سلطه دولت به راه انداختند - اتفاقی که امروز و بیش از چهار سال بعد هنوز هم ادامه دارد. این اتفاق به یک جبهه مرکزی در مبارزه گسترده تر علیه اقتدارگرایی ابتدایی تبدیل شد. آیا واقعاً چنین واکنش جمعی فراتر از یک دانشگاه آمریکایی است که توسط گفتمان یهودی ستیزی متفرق شده، تحت فشارهای خارجی قرار گرفته و توسط مدیرانی هدایت می شود که به نظر می رسد هدف آکادمیک را فراموش کرده اند؟
[۱] Middle East Studies Association
[۲] Middle East, South Asian, and African Studies


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط