سه‌شنبه 28 اسفند 1403 - 03:20

کد خبر 844777

دوشنبه 27 اسفند 1403 - 22:12:00


اندیشکده آمریکایی مطرح کرد: حذف ایران از عراق


هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

این مقاله توسط پژوهشگران یک اندیشکده آمریکایی نزدیک به اسرائیل نوشته‌شده‌است و دیدگاه‌های نقل‌شده در آن نشان‌دهنده دیدگاه‌های آمریکایی نسبت به روابط ایران و عراق است.  هدف از ترجمه و نشر این مقاله آشنایی با نگاه طرف آمریکایی به روابط ایران و عراق و دیدگاه اندیشکده‌های غربی نسبت به نفوذ ایران در عراق است. این مقاله نشان‌دهنده برنامه‌های سیاست‌مداران آمریکایی در گستره نفوذ ایران است. مسلماً آنچه در این مقاله آمده‌است بازتاب‌دهنده دیدگاه روزنامه هم‌میهن نیست.

واشنگتن در آستانه برگزاری انتخابات اکتبر ۲۰۲۵ عراق (پاییز سال آینده) باید نشان دهد که هیچ علاقه‌‏ای به باقی ماندن سودانی در مقام نخست‏‌وزیری ندارد. ایالات متحده آمریکا در سال جاری نباید سودانی را به کاخ سفید دعوت کند تا یک پیام واضح ارسال شود که او از حمایت واشنگتن برخوردار نیست.

مایکل نایت - حمدی مالک پژوهشگران اندیشکده موسسه واشنگتن برای سیاستگذاری خاور نزدیک| ایران درست از زمان انقلاب در سال ۱۹۷۹ تاکنون شبکه‌ای از دوستان و گروه‌های نیابتی در منطقه خاورمیانه گرد هم آورده‌است. برای سالیان دراز این استراتژی موفق عمل می‌کرد. «محور مقاومت» ایران به تدریج اما با قاطعیت توانست در عراق، لبنان و سوریه نفوذ چشمگیری کسب کند. این گروه‌ها در این نقاط با اسرائیل و آمریکا مقابله می‌کردند. سپتامبر ۲۰۱۴ شبه‌نظامیان حوثی تحت حمایت ایران بزرگ‌ترین شهر یمن را تصرف کردند.

چندی بعد از این بود که یک نماینده مجلس ایران با افتخار مدعی شد که ایران چهار پایتخت عربی را کنترل می‌کند: بغداد، بیروت، دمشق و صنعا. اما تحولات یک سال گذشته باعث شده‌است که نظم منطقه‌ای کاملاً بر هم بخورد. امروز ایران تا حد زیادی کنترل خود را بر دو پایتخت از چهار پایتخت عربی مذکور از دست داده‌است. جنگ اسرائیل علیه لبنان، آسیب زیادی به حزب‌الله لبنان، گروه شبه‌نظامی تحت حمایت ایران که بر بیروت سلطه داشت، وارد کرد. در ماه دسامبر ۲۰۲۴ نیروهای اهل سنت تحت حمایت ترکیه کنترل دمشق را از اختیار نظام بشار اسد، متحد ایران که نزدیک به نیم قرن کنترل سوریه را بر عهده داشت، خارج کردند.

حالا جمهوری اسلامی نگران این است که یک دومینوی دیگر هم اتفاق بیافتد. عراق محتمل‌ترین جایی است که ممکن است این اتفاق برای ایران تکرار شود. نیروهای امنیتی در یمن و ایران به اندازه کافی به نظر قدرتمند می‌رسند که بتوانند کنترل جمعیت‌های‌شان را حفظ کنند اما وابسته‌های ایران در عراق کم‌کم مضطرب شده‌اند. شبه‌نظامیان عراقی تحت حمایت ایران به صورت پیوسته در طول سال ۲۰۲۴ به نیروهای آمریکایی و اهداف اسرائیلی حمله کردند و در ماه مارس ۲۰۲۴ در یک حمله پهپادی سه نظامی آمریکایی را کشتند اما آنها از ماه دسامبر تاکنون حمله‌ای انجام نداده‌اند که نشان می‌دهد بیش از پیش نگران این شده‌اند که ممکن است توجه واشنگتن را به خود جلب کنند.

به نظر می‌رسد که سیاستمداران عراقی هم بیش از هر زمان دیگری تمایل دارند تا با ایالات متحده آمریکا مماشات کنند. دولت عراق توسط محمدشیاع السودانی و چارچوب هماهنگی رهبری می‌شود که از متحدان نزدیک ایران هستند اما سودانی اواخر ماه ژانویه سه امتیاز مهم به مقام‌های آمریکایی داد: نخست توقف اجرای حکم بازداشت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا برای فرمان ترور فرماندهان مقاومت در بغداد در دور نخست ریاست‌جمهوری‌اش، دوم موافقت با آزادی الیزابت تسورکف، پژوهشگر دانشگاه پریسنتون که توسط کتائب حزب‌الله، گروه شبه‌نظامی تحت حمایت ایران بازداشت شده‌بود و سوم تصویب متمم بودجه‌ای که مدت‌ها بود توسط کردها، که نزدیک‌ترین متحدان ترامپ هستند، درخواست شده‌بود. این امتیازها نشان می‌دهد که متحدان ایران در عراق احساس آسیب‌پذیری می‌کنند.

واشنگتن باید از این وضعیت کمال بهره‌برداری را بکند و به شکل دائمی میزان کنترل ایران را در عراق کاهش دهد. البته این کار نباید از طریق اقدام گسترده نظامی انجام شود، بلکه باید از طریق دیپلماسی سختگیرانه، تهدید تحریم و همکاری اطلاعاتی انجام شود. چنین اقداماتی ایران را از یک منبع حیاتی مالی محروم می‌کند و به ایالات متحده آمریکا در هر مذاکره‌ای با ایران یک اهرم قدرتمند می‌دهد. از همه مهم‌تر اینکه این اقدامات حکمرانی بهتری را برای مردم عراق به ارمغان می‌آورد که برای مدت طولانی تحت سلطه ایران با مشکلات متعددی مواجه بوده‌اند.

گاو شیرده
تهران به شدت خواستار نگه داشتن عراق است. یکی از دلایل این موضوع این است که عراق گاو شیرده ایران محسوب می‌شود. برای قرن‌ها، کمپانی هند شرقی که یک سازمان نظامی و تجاری بود، منابع ارزشمند هند را غارت می‌کرد تا منابع مالی امپراتوری بریتانیا و توسعه کمپانی هند شرقی را تامین کند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بازوی فرامرزی آن، نیروی قدس، امروز همین کار را با عراق می‌کنند. عراق امروز پنجمین تولیدکننده بزرگ نفت خام در جهان است، درحالی‌که ایران نهمین تولیدکننده نفت خام جهان است.

در عین حال برخلاف ایران و گروه‌های نیابتی‌اش، عراق تحت هیچ تحریمی برای صادرات نفت خود نیست. به همین دلیل است که سپاه پاسداران، گروه‌های شبه‌نظامی عراقی، حزب‌الله لبنان و حتی حوثی‌ها در یمن می‌توانند با استفاده از منابع اقتصاد عراق ثروتمندتر شوند. برای مثال ایران نفت خام صادراتی خود را به آب‌های عراق می‌برد تا آنجا به دروغ به عنوان نفت صادراتی عراق به جهان صادر شود و تحریم‌ها را دور بزند. گروه‌های شبه‌نظامی عراقی مانند عصائب‌الحق و کتائب حزب‌الله که هر دو توسط دولت آمریکا به عنوان سازمان‌های تروریستی خارجی طبقه‌بندی شده‌اند، یا مستقیماً از طریق سلطه بر چاه‌های نفتی عراق یا از طریق ایجاد شرکت‌های صوری که از دولت عراق سوخت یارانه‌ای دریافت می‌کنند، از منابع ملی عراق بهره‌مند می‌شوند.

این اقدامات گهگاه پنهانی است، اما در نمونه‌هایی هم در روز روشن اتفاق می‌افتد. سال ۲۰۱۴ حشدالشعبی که کنسرسیومی از گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت ایران است به صورت اسمی تحت کنترل دولت عراق درآمد و به صورت رسمی به موازات ارتش عراق فعالیت می‌کند. امروزه حشدالشعبی بیش از ۳ میلیارد دلار از بودجه عراق را سالانه به خود اختصاصی می‌دهد که بخش اعظم آن به دستمزد بیش از ۲۵۰ هزار نیروی آن اختصاص پیدا می‌کند. بخش بزرگی از این نیروها حاضر به پیروی از دستورات نخست‌وزیر نیستند و به خواست ایران به سمت پایگاه نظامی آمریکایی راکت شلیک می‌کنند یا در سوریه می‌جنگند. بخشی از این نیروها فقط در روز پرداخت حقوق سر کار حاضر می‌شوند و بدون هیچ کاری از دولت حقوق می‌گیرند.

دولت سودانی همچنین به این گروه‌ها اجازه داده‌است تا امپراتوری اقتصادی خودشان را ایجاد کنند. شرکت مهندس جنرال کمپانی که به یاد ابومهدی‌المهندس، فرمانده مقاومت که توسط آمریکا در ژانویه ۲۰۲۰ ترور شد، نامگذاری شده‌است، هلدینگ اقتصادی این گروه است. این هلدینگ با شرکت‌های چینی و شرکت‌های وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همکاری می‌کند تا پیمانکاری پروژه‌های نفتی و ساخت و ساز بزرگ عراق را بر عهده بگیرند.

امپراتوری تجاری سپاه پاسداران در عراق از موقعیت‌های اقتصادی فراوانی در حوزه‌های مختلف از جمله گردشگری مذهبی، واردات دارو، حمل و نقل، ارتباطات و صنایع نظامی بهره‌مند می‌شود. کمیته عالی بازسازی و توسعه عراق که توسط سودانی اداره می‌شود مجوزهای مختلف و امتیاز استفاده از زمین‌ها را به صورت ترجیحی به شرکت‌هایی که به سپاه پاسداران وابسته باشند، واگذار می‌کند. ایران به لحاظ اقتصادی بیش از هر زمان دیگری به عراق نیاز دارد. دولت ایران زیر فشار شدید اقتصادی قرار دارد.

ارزش پول ملی ایران در حال سقوط آزاد است و قیمت کالاهای اساسی به صورت روزمره افزایش پیدا می‌کند. از ژانویه ۲۰۲۴ تا ژانویه ۲۰۲۵ ریالِ ایران ارزش خود را ۶۲ درصد از دست داده‌است و تورم به صورت متوسط ۳۲ درصد بود. بهره‌کشی از عراق یکی از تنها راه‌های باقی‌مانده برای دولت ایران است که بتواند پول کافی برای خدمات دادن به ایرانیان داشته‌باشد. در همین راستا ایران تلاش می‌کند تا هزینه اقدامات منطقه‌ای ایران در سراسر خاورمیانه از سوی ایرانیان پرداخت نشود و به گردن عراقی‌ها بیفتد. در عین حال حفظ کنترل بر عراق برای نظام حاکم بر ایران ارزش نمادین هم دارد.

شکست گروه‌های نیابتی و متحدان ایران در دو کشور عربی دیگر باعث شده‌است که وضعیت ایران لرزان به نظر برسد و روحیه اپوزیسیون نظام را افزایش داده‌است. از دیدگاه تهران، از دست دادن نفوذ در یک کشور عربی دیگر، کشوری که به لحاظ جغرافیایی بسیار به خودش نزدیک‌تر است، به شدت ویرانگر خواهد بود و ممکن است باعث پس‌لرزه‌هایی درون کشور شود. ایرانی‌ها عمدتاً برای تجارت و زیارت به عراق سفر می‌کنند و آنچه در عراق اتفاق بیفتد، لزوماً از چشم ایرانیان پنهان نمی‌ماند. نظام ایران نگران است که اگر کنترلش را بر همسایه از دست بدهد، آنگاه ممکن است کنترلش را بر شهروندان خودش هم از دست بدهد.

دست ایران در امور داخلی عراق
بیرون انداختن ایران از عراق ساده نخواهد بود. تهران نسبت به واشنگتن بسیار نفوذ بیشتری در دولت عراق دارد. البته ایران کلیه ریزه‌کاری‌های حکمرانی را در عراق رأساً ریزمدیریت نمی‌کند. اما جایی که لازم باشد، تهران بر بغداد کنترل دارد؛ مثلاً وقتی که قرار است نخست‌وزیر جدید عراق انتخاب شود، یا وقتی که نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌خواهند از خاک عراق عبور کنند یا وقتی ایران می‌خواهد به مستشاران آمریکایی در عراق با پهپاد حمله شود، در چنین شرایطی ایران می‌تواند به راحتی در امور داخلی همسایه‌اش دخالت کند.

برای مثال ایران همواره در انتخاب فرد پیروز در انتخابات عراق متخصص بوده‌است. سال ۲۰۱۸ این ایران بود که رسیدن عادل عبدالمهدی به قدرت را برنامه‌ریزی کرد. قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران از عادل عبدالمهدی آزمون وفاداری گرفت و وقتی که او سربلند بیرون آمد، از جناح‌های هوادار ایران خواست تا از او حمایت کنند. ایران سال ۲۰۲۱ در انتخابات پیشین عراق هم، به‌رغم اینکه گروه‌های منتسب به ایران با فاصله زیادی شکست خوردند، اوضاع را با موفقیت کنترل کرد.

زمانی که یک سیاستمدار مستقل قصد داشت دولت تشکیل دهد، سپاه پاسداران از گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت ایران خواست تا قوانین تشکیل دولت را به نفع خودشان تغییر دهند، به نتایج انتخابات اعتراض کنند و حتی به رقبای سیاسی‌شان به صورت فیزیکی حمله کنند. در نتیجه سودانی و چارچوب هماهنگی که از سوی ایران پشتیبانی می‌شد، به‌رغم اینکه اقلیت کرسی‌ها را در اختیار داشتند، توانستند قدرت را در اختیار بگیرند.

واشنگتن می‌تواند تکرار این الگو را متوقف کند اما اگر بخواهد این کار را بکند، باید با جدیت با ایران مواجه شود. در طول یک دهه گذشته، دولت آمریکا عادتی را شکل داده‌است که از هر نخست‌وزیر عراق، حتی اگر دست‌نشانده ایران باشند، از جمله از عادل عبدالمهدی و محمدشیاع سودانی، حمایت کند. نگرانی سیاستگذاران آمریکایی این بود که عراق به جنگ داخلی کشیده‌شود و داعش بر عراق مسلط شود.

در نتیجه ارتباط با دولت عراق به هر قیمتی، حیاتی بود اما واشنگتن باید این رویکرد را کاملاً کنار بگذارد. شبه‌نظامیان داعش دیگر مثل گذشته پشت دروازه‌های بغداد نیستند، نفوذ ایران در سراسر منطقه تضعیف شده‌است و عراق کاملاً به دامان جهان عرب بازگشته‌است. واشنگتن در آستانه برگزاری انتخابات اکتبر ۲۰۲۵ عراق (پاییز سال آینده) باید نشان دهد که هیچ علاقه‌ای به باقی ماندن سودانی در مقام نخست‌وزیری ندارد.

ایالات متحده آمریکا در سال جاری نباید سودانی را به کاخ سفید دعوت کند تا یک پیام واضح ارسال شود که او از حمایت واشنگتن برخوردار نیست. سفارت آمریکا در بغداد باید از نزدیک تمامی مراحل برگزاری انتخابات را رصد کند و افرادی را که در برابر دموکراسی مانع‌تراشی می‌کنند محکوم و تحریم کند. انتخابات ۲۰۲۵ عراق باید آزاد و منصفانه باشد و فقط عراقی‌ها در آن اثرگذار باشند.

تمام کردن کار
آمریکایی‌ها باید گام‌های مضاعفی بردارند تا اطمینان حاصل کنند که رهبران عراقی زیر بار خواسته‌های ایرانیان نمی‌روند. به همین منظور آمریکا باید خطوط قرمز واضحی ترسیم کند که رهبران عراقی آن را درک کنند. واشنگتن باید ملاقات‌های عمومی و علنی با عراقی‌هایی ترتیب دهد که در خدمت منافع ملی عراق هستند. از سوی دیگر آمریکا باید علیه مجموعه‌ای از نخبگان عراقی که در همسویی با ایران به منافع عراق آسیب می‌رسانند، سختگیرانه‌تر عمل کند. دولت آمریکا باید دارایی‌های آنها را تحت تحریم قرار دهد، از لحاظ دیپلماتیک به سردی با آنها برخورد کند و تهدید کند که علیه شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران و تامین‌کنندگان مالی آنها برخورد نظامی می‌کند. دولت ترامپ در همین مدت کوتاه چند گام در جهت مثبت برداشته‌است.

روز ۴ فوریه وزارت خزانه‌داری آمریکا بخشنامه‌ای را صادر کرد که بر اساس آن مقرر شد هر کس تحریم‌های ایران را نقض کند «فوراً تحریم شود یا تحت مجازات‌های متناسب دیگر قرار بگیرد.» این مقررات شامل ماموران ایران در عراق هم می‌شود. روز ۷ مارس دولت آمریکا اعلام کرد که معافیت تحریمی عراق برای خرید برق ایران را تمدید نمی‌کند. البته این گام‌ها ممکن است نتواند جلوی همکاری و هماهنگی همه رهبران عراقی با ایران را بگیرد. معدودی از نخبگان عراقی هستند که به‌طور جدی از ایالات متحده آمریکا متنفر هستند. اما بخش اعظم جمعیت عراق تعهد جدی به تهران یا واشنگتن ندارند.

در عوض آنها نسبت به مشوق‌ها واکنش بهتری نشان می‌دهند و ایران تاکنون بهتر توانسته‌است چنین مشوق‌هایی را ارائه دهد. تحریم‌ها و دیپلماسی سختگیرانه می‌تواند بیش از اینکه صرفاً به بهبود جایگاه واشنگتن در بغداد کمک کند، نتایجی برای آمریکا داشته‌باشد. این موضوع می‌تواند به آمریکا کمک کند که در مذاکرات هسته‌ای با ایران دست بالا پیدا کند.

جمهوری اسلامی نگران از دست دادن جایگاهش در عراق است و دولت ترامپ می‌تواند از این نگرانی به عنوان اهرم مذاکراتی استفاده کند. دونالد ترامپ در دور نخست ریاست‌جمهوری‌اش از توافق هسته‌ای که توسط سلفش مذاکره شده‌بود خارج شد و کارزار فشار حداکثری را علیه ایران به راه انداخت تا به توافق بهتری برسد. این بار ترامپ می‌تواند از طریق از بین بردن شبکه ایران در عراق، برای توافق بهتر تلاش کند. از این طریق ایران انگیزه بیشتری برای آمدن پای میز مذاکره دارد تا اینکه بخواهد مذاکرات را کش دهد و معلق کند.

این رویکرد را می‌توان تحولی در سیاست آمریکا تلقی کرد. در طول یک دهه گذشته، رؤسای‌جمهوری متوالی آمریکا در طول مذاکرات هسته‌ای اقدام‌های منطقه‌ای ایران را نادیده انگاشتند، چراکه جمع کردن شبکه نیابتی عظیم ایران اقدامی بسیار پیچیده و عظیم تلقی می‌شد اما با سقوط اسد و تضعیف حزب‌الله لبنان، مقام‌های آمریکایی حالا می‌توانند هر دو کار را با هم انجام دهند. آمریکا از طریق بیرون انداختن ایران از عراق، بخت بیشتری ایجاد می‌کند تا حضور جهانی ایران کاهش پیدا کند و شانس رسیدن به یک توافق برای توقف برنامه هسته‌ای ایران هم بیشتر شود. دولت ترامپ نباید از این موقعیت به سادگی بگذرد.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط