چهارشنبه 07 فروردین 1404 - 15:12

کد خبر 851607

چهارشنبه 07 فروردین 1404 - 17:55:00


جبهه جنگ روسیه و اوکراین به کدام سو می‌رود؟


تابناک/متن پیش رو در تابناک منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

خطوط جبهه اصلی جنگ روسیه و اوکراین در مناطق شرقی و جنوبی، از جمله دونباس و زاپوریژیا، به دلیل استحکامات دفاعی و نبرد‌های مداوم، تا حد زیادی تثبیت شده‌اند و پیشرفت چشمگیری برای هیچ‌یک از طرفین به دست نیامده است. 

 جنگ بین روسیه و اوکراین که از فوریه ۲۰۲۲ آغاز شده، تا مارس ۲۰۲۵ به مرحله‌ای فرسایشی و پیچیده رسیده است، جایی که هر دو طرف با چالش‌هایی مانند کمبود منابع انسانی و مادی، خستگی نیرو‌های نظامی، و فشار‌های فزاینده بین‌المللی روبه‌رو هستند. 
 
خطوط جبهه در مناطق شرقی و جنوبی، از جمله دونباس و زاپوریژیا، به دلیل استحکامات دفاعی و نبرد‌های مداوم، تا حد زیادی تثبیت شده‌اند و پیشرفت چشمگیری برای هیچ‌یک از طرفین به دست نیامده است. این بن‌بست، هر دو کشور را وادار کرده تا به دنبال گزینه‌های نظامی و استراتژیک جدیدی باشند که بتواند معادلات میدان نبرد را تغییر دهد، چه از طریق باز کردن جبهه‌های تازه، چه با استفاده از تسلیحات پیشرفته‌تر یا تاکتیک‌های نامتقارن.

روسیه برای برون‌رفت از بن‌بست فعلی می‌تواند حملات زیرساختی خود علیه اوکراین را با استفاده از تسلیحات دوربرد و دقیق‌تر تشدید کند، سیاستی که در گذشته نیز بار‌ها به کار گرفته شده است. هدف از این استراتژی، مختل کردن توان لجستیکی و پشتیبانی اوکراین از طریق نابودی شبکه‌های برق، راه‌آهن، و انبار‌های سوخت است تا فشار بر جبهه داخلی و نظامی اوکراین افزایش یابد. به عنوان مثال، در مارس ۲۰۲۵، گزارش‌هایی از حملات موشکی با موشک‌های کروز Kh-۱۰۱ به نیروگاه‌های برق در منطقه خارکف منتشر شد که خسارات قابل‌توجهی به زیرساخت‌های انرژی وارد کرد.

  این موشک‌ها که از بمب‌افکن‌های Tu-۹۵ شلیک می‌شوند، قابلیت حمل کلاهک ۴۰۰ کیلوگرمی و برد بیش از ۲،۵۰۰ کیلومتر دارند. روسیه می‌تواند این حملات را با استفاده از موشک‌های بالستیک هواپرتاب Kinzhal، که سرعت ۱۰ ماخ و برد ۲،۰۰۰ کیلومتر دارند، گسترش دهد و به اهدافی مانند پل‌ها و مراکز فرماندهی در عمق خاک اوکراین ضربه بزند. این تاکتیک نه‌تنها توانایی اوکراین برای انتقال نیرو و تجهیزات به خط مقدم را کاهش می‌دهد، بلکه با ایجاد نارضایتی عمومی در میان غیرنظامیان، فشار روانی بر دولت کی‌یف را افزایش می‌دهد، هرچند این رویکرد ممکن است انتقادات بین‌المللی را نیز تشدید کند.

گزینه دیگر روسیه، باز کردن جبهه‌ای جدید در مناطق مرزی است تا نیرو‌های اوکراینی را پراکنده کرده و فشار را از جبهه شرقی، به‌ویژه دونباس، که در آن نبرد‌ها برای کنترل شهر‌هایی مثل باخموت ادامه دارد، کم کند. یکی از سناریو‌های محتمل، حمله از خاک بلاروس به سمت مناطق شمالی اوکراین، مانند چرنیهیف یا حتی حومه کی‌یف است، مشابه مانور‌هایی که در ابتدای جنگ در سال ۲۰۲۲ انجام شد.

 به عنوان مثال، اوکراین در آگوست ۲۰۲۴ با عملیات تهاجمی در منطقه کورسک نشان داد که باز کردن جبهه جدید می‌تواند دشمن را غافلگیر کند؛ حالا روسیه می‌تواند از این تاکتیک الگوبرداری کند. در این سناریو، استفاده از یگان‌های زرهی مجهز به تانک‌های T-۹۰M، که با سامانه‌های دفاعی فعال Arena-M تقویت شده‌اند، به همراه پشتیبانی هوایی توسط جنگنده‌های Su-۳۵ با موشک‌های هدایت‌شونده R-۷۷، می‌تواند تهاجمی سریع و موثر را رقم بزند. این عملیات می‌تواند اوکراین را مجبور کند بخشی از نیروهایش را از جنوب و شرق به شمال منتقل کند، اما موفقیت آن به هماهنگی دقیق و غلبه بر دفاع هوایی اوکراین، از جمله سامانه‌های پاتریوت، بستگی دارد.

روسیه همچنین می‌تواند با بهره‌گیری از نیرو‌های نیابتی و متحدان خود، مانند سربازان کره شمالی یا شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران، توان عملیاتی‌اش را بدون فشار بیش از حد بر منابع داخلی افزایش دهد. در ژانویه ۲۰۲۵، گزارش‌هایی تأیید کرد که حدود ۱۰،۰۰۰ سرباز کره شمالی با تجهیزات سبک و موشک‌های بالستیک کوتاه‌برد KN-۲۳، که بردی حدود ۴۵۰ کیلومتر و کلاهک ۵۰۰ کیلوگرمی دارند، در منطقه کورسک به نیرو‌های روسی ملحق شده‌اند.

 این نیرو‌ها می‌توانند در عملیات‌های پشتیبانی یا حملات محدود در مناطق مرزی به کار گرفته شوند، در حالی که شایعاتی نیز از ارسال پهپاد‌های شاهد-۱۳۶ ایرانی به روسیه برای استفاده در حملات کوبنده علیه مواضع اوکراینی وجود دارد. این رویکرد به روسیه اجازه می‌دهد با هزینه کمتر، فشار مداومی بر خطوط دفاعی اوکراین وارد کند، اما وابستگی به متحدان ممکن است از نظر سیاسی و لجستیکی محدودیت‌هایی ایجاد کند، به‌ویژه اگر این نیرو‌ها فاقد تجربه کافی در هماهنگی با ارتش روسیه باشند.

در مقابل، اوکراین برای شکست بن‌بست می‌تواند عملیات نامتقارن و حملات عمیق به خاک روسیه را با استفاده از تسلیحات دوربرد غربی و پهپاد‌های پیشرفته گسترش دهد تا زنجیره تامین و روحیه نیرو‌های دشمن را هدف قرار دهد. این استراتژی در سال‌های اخیر موفقیت‌هایی داشته و می‌تواند با شدت بیشتر ادامه یابد. به عنوان مثال، در ژوئن ۲۰۲۴، اوکراین با استفاده از پهپاد‌های تهاجمی بومی، پایگاه هوایی آختوبینسک در جنوب روسیه را هدف قرار داد و یک جنگنده پیشرفته Su-۵۷ را که ارزشی حدود ۳۵ میلیون دلار دارد، منهدم کرد.

 این عملیات با پهپاد‌هایی با برد بیش از ۱،۰۰۰ کیلومتر انجام شد. اوکراین می‌تواند این حملات را با موشک‌های ATACMS آمریکایی، که بردی ۳۰۰ کیلومتری و کلاهک ۲۳۰ کیلوگرمی دارند، علیه انبار‌های تسلیحاتی در مناطق بریانسک یا پل کریمه، که شاهراه لجستیکی کلیدی برای نیرو‌های روسی در جنوب است، گسترش دهد. این حملات نه‌تنها خسارات مادی وارد می‌کند، بلکه با ایجاد ناامنی در خاک روسیه، فشار روانی بر فرماندهان و غیرنظامیان را افزایش می‌دهد، هرچند نیازمند موافقت بیشتر غرب برای استفاده از این تسلیحات در عمق خاک دشمن است.

اوکراین همچنین می‌تواند با تقویت دفاع فعال و اجرای ضدحمله‌های موضعی سریع، ابتکار عمل را در جبهه‌های کلیدی بازپس گیرد، به‌ویژه در مناطقی که روسیه به دلیل کشیده شدن خطوط تدارکاتی‌اش آسیب‌پذیر است.

در سپتامبر ۲۰۲۲، اوکراین با استفاده از خودرو‌های زرهی سبک هاموی و تانک‌های T-۷۲ بازسازی‌شده، ضدحمله‌ای برق‌آسا در منطقه خارکیف اجرا کرد که منجر به آزادسازی بیش از ۳،۰۰۰ کیلومتر مربع و عقب‌نشینی شتاب‌زده نیرو‌های روسی شد. این عملیات با پشتیبانی آتش توپخانه ۱۵۵ میلی‌متری M۷۷۷ انجام شد. اوکراین می‌تواند این تاکتیک را در منطقه زاپوریژیا، جایی که خطوط دفاعی روسیه با استحکامات بتنی و میدان‌های مین تقویت شده‌اند، تکرار کند. استفاده از سامانه‌های هیمارس با موشک‌های GMLRS، که دقتی در حد ۵ متر دارند، به همراه سامانه‌های پاتریوت برای دفع حملات هوایی، می‌تواند شکافی در دفاع روسیه ایجاد کند و امکان پیشروی زمینی را فراهم سازد، اما این نیازمند ذخیره کافی مهمات و هماهنگی دقیق بین یگان‌هاست.

گزینه دیگر اوکراین، ایجاد جبهه‌ای جدید از طریق عملیات زمینی محدود در خاک روسیه یا مناطق اشغالی است تا منابع دشمن را پراکنده کند و فشار را از جبهه‌های اصلی، مانند خرسون، کاهش دهد.

عملیات کورسک در آگوست ۲۰۲۴ نمونه‌ای موفق از این رویکرد بود، جایی که نیرو‌های اوکراینی با استفاده از واحد‌های سبک مجهز به خودرو‌های زرهی MRAP و پشتیبانی توپخانه ۱۵۵ میلی‌متری، بیش از ۱،۲۵۰ کیلومتر مربع را تصرف کردند و برای اولین بار از زمان آغاز جنگ، خاک روسیه را به کنترل خود درآوردند. این عملیات با پهپاد‌های FPV، که قابلیت حمل بمب‌های کوچک و دقت بالا دارند، تقویت شد.

 اوکراین می‌تواند این استراتژی را در منطقه بلگورود تکرار کند، جایی که نزدیکی به مرز امکان تهاجم سریع و خروج به موقع را فراهم می‌کند. این تاکتیک می‌تواند روسیه را مجبور به جابه‌جایی نیرو‌ها از دونباس کند، اما خطرات آن شامل کشیده شدن منابع محدود اوکراین و احتمال تشدید حملات تلافی‌جویانه روسیه است.

روسیه از نظر استراتژیک بر برتری عددی و فرسایش تدریجی اوکراین متمرکز است، اما با مشکلاتی مانند فرسودگی تجهیزات، از جمله استفاده از تانک‌های قدیمی T-۵۵ به جای مدل‌های مدرن‌تر، و تحریم‌های اقتصادی مواجه است که تولید تسلیحات جدید را کند کرده است.

 در مقابل، اوکراین به دلیل کمبود نیروی انسانی و وابستگی شدید به کمک‌های غربی، به عملیات انعطاف‌پذیر و نامتقارن تکیه دارد، اما موفقیتش به تسریع ارسال تسلیحاتی مانند جنگنده‌های F-۱۶، که تا مارس ۲۰۲۵ هنوز به تعداد کافی عملیاتی نشده‌اند، و موشک‌های دوربرد وابسته است. برای روسیه، باز کردن جبهه از بلاروس یا تشدید حملات با Kinzhal می‌تواند بن‌بست را بشکند، اما هزینه‌های مالی و سیاسی آن بالاست. اوکراین با حملات عمیق با ATACMS و ضدحمله‌های موضعی مشابه کورسک شانس بازگرداندن ابتکار عمل را دارد، مشروط به اینکه حمایت غرب پایدار بماند. هر دو طرف باید بین اهداف نظامی و واقعیت‌های سیاسی-اقتصادی تعادل برقرار کنند تا از این بن‌بست خارج شوند، وگرنه جنگ به فرسایشی طولانی‌تر کشیده خواهد شد.

آیا ممکن است روسیه از سلاح اتمی علیه اوکراین استفاده کند؟
موضوع استفاده احتمالی روسیه از سلاح‌های هسته‌ای کوچک (تاکتیکی) در جنگ اوکراین یکی از مسائل حساس و پیچیده‌ای است که از آغاز درگیری در فوریه ۲۰۲۲ مورد بحث قرار گرفته است. تا مارس ۲۰۲۵، هیچ مدرک قطعی مبنی بر استفاده یا آماده‌سازی عملیاتی چنین سلاح‌هایی وجود ندارد، اما این احتمال به دلیل اظهارات مقامات روس، تحولات میدان نبرد، و دکترین نظامی این کشور همچنان مطرح است. در ادامه، این موضوع با جزییات بیشتری بررسی می‌شود تا ابعاد آن روشن شود.

روسیه دارای بزرگ‌ترین زرادخانه سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی در جهان است، که تخمین زده می‌شود حدود ۱،۵۵۸ تا ۲،۰۰۰ کلاهک غیراستراتژیک را شامل شود. این سلاح‌ها برای استفاده در میدان نبرد طراحی شده‌اند و قدرت انفجاری آنها از کمتر از یک کیلوتن تا حدود ۱۰۰ کیلوتن متغیر است، در مقایسه با بمب هیروشیما که ۱۵ کیلوتن بود. این تسلیحات می‌توانند از طریق موشک‌های کوتاه‌برد مانند اسکندر-ام (با برد ۵۰۰ کیلومتر)، توپخانه ۱۵۲ میلی‌متری، یا حتی جنگنده‌هایی مثل MiG-۳۱K که مجهز به موشک کینژال هستند، شلیک شوند. هدف از چنین سلاح‌هایی، نابودی اهداف نظامی خاص مانند پایگاه‌ها، تجمع نیروها، یا زیرساخت‌های کلیدی بدون ایجاد تخریب گسترده‌ای است که سلاح‌های استراتژیک به همراه دارند.

دلایل احتمالی که ممکن است روسیه را به استفاده از سلاح هسته‌ای کوچک سوق دهد، به وضعیت جنگ بستگی دارد. از مارس ۲۰۲۵، فرض می‌کنیم روسیه در جبهه‌هایی مانند دونباس یا خرسون با شکست‌های جدی مواجه شده باشد، یا اوکراین با استفاده از تسلیحات دوربرد غربی مانند موشک‌های ATACMS (برد ۳۰۰ کیلومتر) حملاتی عمیق به خاک روسیه انجام داده باشد. در چنین سناریویی، ولادیمیر پوتین ممکن است برای بازگرداندن برتری یا ارسال پیامی قاطع به غرب، به استفاده محدود از این سلاح‌ها فکر کند.

به عنوان مثال، در اکتبر ۲۰۲۴، پوتین دکترین هسته‌ای خود را به‌روزرسانی کرد و اعلام کرد که حمله متعارف به روسیه با حمایت یک قدرت هسته‌ای (مانند آمریکا) می‌تواند به‌عنوان حمله مشترک تلقی شود و پاسخ هسته‌ای را توجیه کند. این اظهارات پس از آن مطرح شد که اوکراین خواستار اجازه استفاده از موشک‌های دوربرد آمریکایی علیه اهداف داخل روسیه شد.

با این حال، چندین عامل بازدارنده وجود دارد که احتمال استفاده از سلاح هسته‌ای را کاهش می‌دهد. نخست، واکنش بین‌المللی است؛ استفاده از حتی یک سلاح هسته‌ای کوچک می‌تواند روسیه را به یک منفور جهانی تبدیل کند و تحریم‌های اقتصادی و سیاسی را تشدید کند. به عنوان مثال، جو بایدن در سپتامبر ۲۰۲۲ هشدار داد که چنین اقدامی "جنگ را به شکلی بی‌سابقه از زمان جنگ جهانی دوم تغییر می‌دهد" و عواقب "فاجعه‌بار" خواهد داشت.

 جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، نیز در سال ۲۰۲۴ از "پیامد‌های شدید" بدون ذکر جزییات سخن گفت، که می‌تواند شامل حملات متعارف گسترده به نیرو‌های روسیه در اوکراین و کریمه باشد. دوم، چین به‌عنوان متحد کلیدی روسیه، که سیاست "عدم استفاده نخست" از سلاح هسته‌ای را دنبال می‌کند، ممکن است این اقدام را محکوم کند و روابط مسکو-پکن را تحت فشار قرار دهد، چیزی که پوتین به آن نیاز دارد.

از نظر نظامی، کارایی سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی در برابر ارتش اوکراین که به‌صورت پراکنده و متحرک عمل می‌کند، ممکن است محدود باشد. برای نمونه، اگر روسیه یک کلاهک ۱۰ کیلوتنی را علیه پایگاه نظامی اوکراینی در منطقه دونتسک استفاده کند، می‌تواند خسارات سنگینی وارد کند، اما بعید است ضدحملات اوکراین را که بیشتر از طریق پهپاد‌ها و موشک‌های دقیق انجام می‌شود، متوقف سازد. علاوه بر این، وزش باد می‌تواند تشعشعات را به خاک روسیه یا بلاروس منتقل کند و پیامد‌های زیست‌محیطی ناخواسته‌ای برای خود مسکو ایجاد کند. شبیه‌سازی‌های پنتاگون نشان داده‌اند که استفاده از یک سلاح هسته‌ای کوچک می‌تواند به سرعت به تشدید غیرقابل‌کنترل منجر شود و حتی ۹۰ میلیون تلفات در سناریو‌های بدبینانه به همراه داشته باشد.

از منظر استراتژیک، پوتین تاکنون از تهدید هسته‌ای به‌عنوان ابزاری برای بازدارندگی و فشار روانی استفاده کرده است. در فوریه ۲۰۲۲، او نیرو‌های هسته‌ای را در "وضعیت آماده‌باش ویژه" قرار داد و در ژوئن ۲۰۲۴، رزمایش‌هایی با سلاح‌های تاکتیکی در کنار بلاروس برگزار کرد که شامل انتقال کلاهک‌ها به موشک‌های اسکندر و آماده‌سازی جنگنده‌های Tu-۲۲M بود. این اقدامات بیشتر جنبه نمایشی داشت تا عملیاتی، اما نشان‌دهنده آمادگی روسیه برای بالا بردن تنش است. با این حال، کارشناسان مانند ویلیام آلبرگ از مؤسسه مطالعات استراتژیک معتقدند که پوتین تنها در صورتی به این گزینه روی می‌آورد که احساس کند شکست کامل در جنگ اجتناب‌ناپذیر است و نیاز به "بیدار کردن" غرب دارد.

در نهایت، آیا روسیه ممکن است از سلاح هسته‌ای کوچک در اوکراین استفاده کند؟ پاسخ بله است، اما احتمال آن تا مارس ۲۰۲۵ پایین به نظر می‌رسد، مگر اینکه تحولات چشمگیری رخ دهد، مانند از دست دادن کریمه یا حملات گسترده اوکراین به شهر‌های اصلی روسیه. هزینه‌های سیاسی، نظامی و دیپلماتیک این اقدام بسیار بالاست و پوتین تاکنون نشان داده که ترجیح می‌دهد از گزینه‌های متعارف و تهدیدات لفظی برای پیشبرد اهدافش استفاده کند. با این حال، این احتمال هرگز صفر نیست و به شرایط میدان نبرد و تصمیم‌گیری‌های لحظه‌ای در کرملین بستگی دارد.

تا مارس ۲۰۲۵، تعیین برنده قطعی جنگ بین روسیه و اوکراین دشوار است، زیرا این درگیری همچنان ادامه دارد و نتیجه آن به عوامل متعددی بستگی دارد که هنوز در حال تحول‌اند. با این حال، می‌توان وضعیت کنونی را بر اساس دستاوردها، خسارات، و اهداف اعلام‌شده هر طرف تحلیل کرد.

روسیه در فوریه ۲۰۲۲ با هدف اعلام‌شده "نظامی‌زدایی" و "نازی‌زدایی" اوکراین، تهاجم گسترده‌ای را آغاز کرد و در ابتدا بخش‌هایی از خاک اوکراین، از جمله کریمه (که از ۲۰۱۴ ضمیمه کرده بود) و مناطقی در دونباس، را تحت کنترل گرفت. تا مارس ۲۰۲۵، حدود ۱۸ درصد از خاک اوکراین همچنان تحت اشغال روسیه است. با این حال، پیشروی اولیه روسیه پس از ماه‌های اول کند شد و نیروهایش در مناطقی مانند خارکیف و خرسون با ضدحملات اوکراینی عقب‌نشینی کردند. به عنوان مثال، در سپتامبر ۲۰۲۲، اوکراین بیش از ۳،۰۰۰ کیلومتر مربع را در خارکیف بازپس گرفت و در آگوست ۲۰۲۴، عملیات کورسک نشان داد که اوکراین می‌تواند به خاک روسیه نفوذ کند و بیش از ۱،۲۵۰ کیلومتر مربع را تصرف کرد.

 این شکست‌ها نشان‌دهنده ناکامی روسیه در دستیابی سریع به اهداف استراتژیکش، مانند تصرف کی‌یف یا کل اوکراین، است. علاوه بر این، اقتصاد روسیه تحت فشار تحریم‌های سنگین غرب قرار دارد و ارزش روبل از زمان آغاز جنگ نوسانات شدیدی داشته، هرچند تا حدی تثبیت شده است.

اوکراین، از سوی دیگر، با حمایت گسترده نظامی، مالی، و اطلاعاتی غرب، توانسته مقاومت قابل‌توجهی نشان دهد. تا ژانویه ۲۰۲۴، کمک‌های آمریکا به ۷۳ میلیارد دلار و اتحادیه اروپا به ۹۲ میلیارد دلار رسیده بود. این حمایت شامل تسلیحاتی مانند موشک‌های هیمارس، سامانه‌های پاتریوت، و پهپاد‌های تهاجمی بوده که به اوکراین اجازه داده ضربات موثری به زیرساخت‌ها و نیرو‌های روسیه وارد کند. برای نمونه، حمله به پایگاه هوایی آختوبینسک در ژوئن ۲۰۲۴ یک جنگنده Su-۵۷ را نابود کرد و حملات به پل کریمه زنجیره تأمین روسیه را مختل کرده است.

با این حال، اوکراین نیز هزینه سنگینی پرداخته: زیرساخت‌هایش ویران شده، میلیون‌ها نفر آواره شده‌اند (طبق گزارش سازمان ملل، تا مارس ۲۰۲۲ بیش از ۲.۸ میلیون نفر گریخته بودند که این رقم افزایش یافته)، و مناطق شرقی همچنان درگیر نبرد‌های شدید است، مانند پوکروفسک در دونتسک.

از منظر اهداف، روسیه نتوانسته اوکراین را به‌طور کامل تحت کنترل درآورد یا دولت زلنسکی را سرنگون کند، اما مناطق اشغالی را حفظ کرده و به فشار نظامی ادامه می‌دهد. اوکراین نیز موفق شده استقلال خود را حفظ کند و از فروپاشی کامل جلوگیری کند، اما هنوز تمام خاکش را آزاد نکرده و وابستگی‌اش به غرب آن را آسیب‌پذیر کرده است.

 پوتین در دسامبر ۲۰۲۴ مدعی "تغییر قابل‌توجه اوضاع" شد، اما حملات مداوم به غرب اوکراین، مانند لویو، نشان می‌دهد که ادعای تمرکز صرف بر دونباس محقق نشده است. زلنسکی هم با "طرح پیروزی" خود در اکتبر ۲۰۲۴، به دنبال عضویت در ناتو و تضمین‌های امنیتی است، اما این طرح هنوز به نتیجه نرسیده.

در حال حاضر، هیچ‌یک از دو طرف پیروزی قاطع کسب نکرده‌اند. روسیه از نظر تصرف زمین برتری نسبی دارد، اما هزینه‌های نظامی، اقتصادی، و سیاسی‌اش (مانند انزوای جهانی) سنگین بوده است. اوکراین با وجود خسارات عظیم، با مقاومت و حمایت غرب توانسته جلوی شکست کامل را بگیرد. بن‌بست کنونی، که با نبرد‌های فرسایشی و مذاکرات متزلزل (مانند پیشنهاد آتش‌بس ۳۰ روزه آمریکا در مارس ۲۰۲۵ که اوکراین پذیرفت ولی روسیه هنوز پاسخی نداده)، نشان می‌دهد جنگ به مرحله‌ای رسیده که برنده واقعی ممکن است تنها با پایان درگیری و توافق سیاسی مشخص شود، نه صرفاً دستاورد‌های نظامی تا این لحظه.
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط