سه‌شنبه 13 فروردین 1404 - 13:40

کد خبر 855044

یک‌شنبه 11 فروردین 1404 - 20:00:00


«اندیشیدن با هنر»؛ نگاهی به هنر در بستر جامعه و فرهنگ امروز ایران


ایرنا/«اندیشیدن با هنر» نوشته نعمت‌الله فاضلی می‌کوشد با قراردادن تحلیلی از «پدیده‌های هنری» در بستر جامعه و فرهنگ امروز ایران، تفسیری از این جامعه و فرهنگ آن ارائه کند.

«اندیشیدن با هنر» تحلیل فرهنگی است، تحلیلی از جامعه و فرهنگ امروز ایران، تحلیلی از موقعیت اکنون ما از راه ارزیابی برخی قلمروها و آثار هنری، «اندیشیدن با هنر» صحبت کردن درباره هنرهاست آنگونه که در حوزه عمومی به این هنرها می‌پردازند نه آنگونه که منتقدان دانشگاهی بر اساس نقد نظریه محور و مطابق نظریه‌های نشانه‌شناسی، ساختارگرایی، نو تاریخی‌گری، پسا استعماری یا صورت گرایی و دیگر نظریه‌ها آثار و متون هنری و ادبی را نقد می‌کنند. «اندیشیدن با هنر»، بخشی از تقلاهای فکری یک معلم دانشگاه است در حوزه عمومی ایران در دهه اخیر، دهه پایانی سده چهاردهم هجری شمسی. این گفتارها برای این ارائه نشدند که روزی کتاب شوند آنها محصول موقعیتی معین بودند و در پاسخ به آن موقعیت به صورت زنده و پراکنده در فضایی گفت‌وگویی میان جمع پرشماری از افراد با ویژگی‌ها و رشته‌های تحصیلی مختلف ارائه شدند و شکل گرفتند.

نعمت‌الله فاضلی، انسان‌شناس و نویسنده و استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پیشگفتار، اینگونه اثر خود را معرفی می‌کند تا مخاطب از ابتدا به روشنی بداند این کتاب قرار است چه باشد و چه نباشد. او در این پیشگفتار که با اشاره به آرای حسین پاینده، کلیفورد گریس، استوارت هال، کروچه، جیم مک‌گوییگان و ... به درسگفتاری در مورد نقد و تحلیل هنر در بستر جامعه می‌ماند، اضافه می‌کند: «کتاب حاضر با معیارهای بیان شده تحلیل فرهنگی است. گفتارهای این کتاب حاصل تلاش‌های معلمی است که در حوزه‌های گوناگون مطالعات فرهنگی انسان شناسی ،فرهنگی سیاست ،فرهنگی تاریخ فرهنگی مطالعات شهری مطالعات آموزش عالی و مطالعات رسانه تدریس و تحقیق می‌کند. در نتیجه این گفتارها برآیند تلفیق و ترکیب کردن روش‌ها، مفاهیم نظریه ها و دیدگاه‌هایی است که از درون این رشته‌ها بیرون آمده اند بدون اینکه به هیچ یک از این رشته‌ها وابسته شوند یا تعلق خاص پیدا کنند. همچنین این گفتارها بر اساس علایق عمومی هستند.»


نویسنده مبحث علاقه‌مندی و نیاز انسان به هنر و زیبایی‌شناسی را با این نقل قول از ویلیام بیمن انسان‌شناس درباره اهمیت بعد زیبایی شناختی در فرهنگ ایرانی به پایان می‌برد: «رفتار میان فردی ایرانیان دارای بعد زیبایی‌شناختی غیر قابل انکاری است. مهارت فرد در برقراری ارتباط و تعامل با دیگران در تعیین ارزش و جایگاه او در جامعه نقش اساسی دارد. اگر روابط میان فردی در ایران با هنر مقایسه شود نامعقول نیست؛ زیرا عبور از پیچ و خم روابط شخصی روزمره و موقعیت‌های تعاملی حتی برای کسانی که در درون این نظام رشد و نمو یافته‌اند نیازمند مهارتی تمام عیار و همه جانبه است. در نتیجه فرد ماهر و چیره دست پاداش می‌گیرد و فرد بی دست و پا، زیان می بیند».

«اندیشیدن با هنر» ۱۵ فصل دارد که هر کدام سوالی را مطرح و به آن پاسخ می‌دهد:

فصل اول: چرا شعر مهم است؟ فصل دوم: مردم چرا حافظ را دوست دارند؟ فصل سوم: فردوسی را چگونه می فهمیم؟ فصل چهارم: چرا به طنز نیاز داریم؟ فصل پنجم: آیا خانه پدری فرو ریخته است؟ فصل ششم: «جوکر» درباره شهرهای ما چه می‌گوید؟ فصل هفتم: چرا زنان امروزی کمال یافته اند؟ فصل هشتم: ایرانی‌ها چگونه فیلم می‌بینند؟ فصل نهم: آیا می‌توان با سینما هر کاری کرد؟ فصل دهم: چرا فیلم‌های کمدی با مزه اند؟ فصل یازدهم: چرا محتاج بازاندیشی در میراث هنری هستیم؟ فصل دوازدهم: هنرهای عامه چه چیزی درباره ایران امروز می‌گویند؟ فصل سیزدهم: مساله شجریان چه بود؟ فصل چهاردهم: چرا علوم اجتماعی در ایران نازیباست؟ فصل پانزدهم: چرا و چگونه هنرها دگرگون شدند؟

در صفحه ۱۰۱ این کتاب، فصل چهارم، در پاسخ به این سوال که چرا به طنز نیاز داریم، می‌خوانیم:

«طنز جهان‌شهری و کلان‌شهری شده در بستر رسانه‌ای و ارتباطی و کالایی شدن است. ویژگی‌های طنز امروز ما را می‌توان در این فرایند مشاهده کرد. همانطور که اشاره کردم ساختارهای جدید جامعه ما مثل ساختارهای دیوان سالاری بوروکراتیک، ساختار حمل و نقل ماشینی، ساختار جوانی جمعیت و ساختارهای دیگر، بسترهای تازه‌ای برای مقوله تولید و مصرف طنز فراهم کرده‌اند، اگرچه این بسترهای جدید کارکردهای جدیدی برای طنز ایجاد می‌کنند.

طنز امروز بیش از آنکه طغیانگری، انقلابی‌گری و شالوده شکنی باشد در خدمت سازگار کردن انسان امروزی با موقعیت کلان شهری بوروکراتیک مساله‌مند است. معنا و محتوای طنزها همچنان انباشته از نقدها، اعتراض‌ها، واکاوی‌ها و شالوده‌شکنی‌هاست اما کارکرد این معانی، سازگاری هم‌نشینی و هم‌جواری با این ساختارهاست؛ زیرا طنز امروزه به صورت مؤلفه با زنجیره ای از مؤلفه‌های دیگر کارکردهای خودش را تعریف می‌کند. وقتی طنز را با کلان شهری بودن یا صنعتی شدن یا دموکراتیک شدن با مجموعه‌های دیگر کنار هم قرار می‌دهیم عملکرد آگاهی طنزآمیز دیگر آن عملکرد تاریخی و سنتی نیست. تندی لحن طنز را نرمی بسیاری از فرایندهای دیگر می‌گیرد تصور نمی‌کنم که آگاهی طنزآمیز بتواند آگاهی انقلابی و ویرانگر یا شالوده شکنانه باشد. به همین علت در ایران هم مثل هر جای دیگر جهان، گفتن طنز کمابیش از آزادی بیشتری نسبت به اشکال دیگر آگاهی برخوردار است. ما می‌توانیم به عنوان طنزنویس لایه‌های عمیقی از ساختارها و بحران‌ها را بازنمایی کنیم و آن را انتشار دهیم اما اگر بخواهیم در قالب کتابی جامعه‌شناسانه، انسان‌شناسانه یا تحقیق علمی چنین بازنمایی را ارائه کنیم احتمالاً با محدودیت‌های بیشتری مواجه می‌شویم.»

در صفحه ۲۰۸ کتاب، فصل دهم، که به فیلم کمدی پرداخته می‌شود، فاضلی در پاسخ به سوالی در این باره که چه نسبتی می‌توان میان شوخ طبعی به عنوان خصلتی فرهنگی با سینمای کمدی برقرار کرد؟ پاسخ می‌دهد:

«واقعیت این است که سینما مثل بسیاری از هنرهای جدید دیگر، صورت و فرصت تازه‌ای برای کنش‌های شوخ طبعانه فراهم کرده که در گذشته نبوده است؛ برای مثال، شوخ طبعی از خصلتی رفتاری به عنصری نمایشی بدل شده و اگر در گذشته فرد ایرانی از طریق شوخ طبعی‌های فردی به تجربه زیست جهان خود می‌پرداخت یا حتی از آن لذت می‌برد حالا این تجربه صورت نمایشی و دیداری یافته است و فرد از طریق تماشای شوخ طبعی‌های دیگری مثل بازی بازیگر یا موقعیت‌های کمدی که در متن سینمایی خلق می‌شود این خصیصه فرهنگی را به شکلی دیگر تجربه می‌کند که صورتی نمادین دارد. در واقع شوخ طبعی ایرانی در سینما اشکال و ابعاد تصویری و قصه گویی پیدا کرده؛ به عبارت دیگر سینما خود فرصتی دیداری و نمایشی برای ظهور و بروز شوخ طبعی ایرانی فراهم کرده است و به نوعی مخاطب ایرانی بخشی از هویت فرهنگی خود را از طریق سینمای کمدی بازخوانی و بازبینی می‌کند. شاید یکی از دلایل اقبال آثار کمدی این همانند پنداری و هم‌ذات پنداری فرهنگی مخاطب ایرانی با متن اثر کمدی باشد».

«اندیشیدن با هنر» با زیرعنوان «بازاندیشی انتقادی در فرهنگ امروز ایران» در ۳۱۲ صفحه توسط فرهنگستان هنر منتشر شده است.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط