یک‌شنبه 25 فروردین 1404 - 22:49

کد خبر 868236

یک‌شنبه 25 فروردین 1404 - 09:20:00


واکنش بدبینانه «کیهان» به مذاکرات مسقط: کشور را معطل نکنید


کیهان/متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

بررسی روندهای منتهی به مذاکرات روز گذشته در عمان، افق روشنی را برای توافق با ترامپ متصور نمی‌کند، علی‌رغم تعهد و اولویت ایران به مسیر دیپلماسی، فقدان طراحی و اتخاذ سناریوهای جایگزین و طرح‌های راهبردی در حوزه اقتصاد و معیشت یکی از نگرانی‌های جدی افکار عمومی در داخل کشور است. معطل کردن موضوعات به مذاکره ادامه همان مسیر و سم مهلکی است که در دوران برجام، کشور را با خسارت مواجه کرد و منجر به امتیازدهی مذاکره‌کنندگان وقت شد.
ظهر دیروز شنبه 23 فروردین، آغاز دور جدیدی از مذاکرات (غیرمستقیم) میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، این بار با میانجیگری مجدد عمان بود. مذاکراتی بر سر برنامه هسته‌ای ایران که به شکل منقطع، مستقیم و غیرمستقیم و همچنین با میانجیگری‌های متفاوت‌، سابقه‌ای بیش از بیست سال داشته و گرچه منجر به تفاهمات و توافقات متعددی همچون توافق بروکسل، بیانیه سعدآباد و برجام شده بود، ولی هیچ‌گاه نتوانست به فشار ظالمانه و سیاست آمریکایی در قبال ایران پایان دهد.
مذاکرات دیروز در شرایطی آغاز گردید که آمریکایی‌ها در حالی که به خواست تیم مذاکره‌کننده ایرانی در شکل مذاکرات‌، زمان مذاکرات و موضوع مذاکرات تن دادند، در عین حال و در ادامه سیاست همیشگی ترامپ در فشار و حمله حداکثری با هدف امتیازگیری بیشتر، تحریم‌های جدیدی را علیه ایران وضع کردند. علی‌رغم تمام چشم‌پوشی‌های خوش‌بینانه در داخل کشور، روند منتهی به مذاکرات نشانگر این است که طرف آمریکایی قصدی بر اصلاح رفتار خود و عقب‌نشینی از خواسته‌های غیرمنطقی خود نداشته و تمام تحرکات وی بر همان مدار همیشگی رفتار ترامپی در سیاست خارجی آمریکا است.
برخلاف اعتماد به وزیر محترم امور خارجه و نمایندگی هوشمندانه تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای‌، این تداوم روند ضد دیپلماسی آمریکای ترامپ است که امید‌ها به تفاهم و توافق را از میان می‌برد.
حتی تحلیلگران آمریکایی نیز نسبت به موفقیت و حیات مذاکره با ترامپ تردید دارند
شرایط و بستر کنونی مذاکرات و همچنین رویکرد آمریکایی حتی نسبت به زمان برجام نیز بدتر است و صاحب‌نظران مشهور آمریکایی و رسانه‌ها و مجلات تخصصی سیاست خارجی در آمریکا نیز دستیابی به یک توافق با ترامپ را بعید دانسته و سهم آمریکا در عدم موفقیت و حیات هر توافق احتمالی را بیشتر از ایران می‌دانند.
کامفورت ارو، رئیس نهاد مطالعاتی گروه بین‌المللی بحران در مقاله‌ای در فارین افرز در توضیح دشواری دیپلماسی اظهار می‌دارد: در حالی که دولت ترامپ مذاکره را پذیرفته، فشارها بر تهران را افزایش داده است. دولت او اجرای تحریم‌ها را دوچندان کرده است.
وی در ادامه می‌افزاید: فشار آمریکا باید با اهداف واقع‌بینانه پیوند داشته باشد. اگر ترامپ واقعاً می‌خواهد توافقی امضا کند، باید آمادگی نشان دهد که تا حدی انعطاف‌پذیر باشد.... مذاکرات ممکن است از هم بپاشد و منطقه را به سوی جنگی سوق دهد که هیچ‌کس خواهان آن نیست و تقریباً به‌طور قطع با منافع ایالات متحده نیز در تضاد خواهد بود. کامفورت در ادامه عنوان می‌کند: برای موفقیت مذاکرات، تهران و واشنگتن باید الزامات دیپلماتیک کلان یکدیگر را نیز به رسمیت بشناسند. ایران در شرایطی که واشنگتن اسلحه‌ای بر شقیقه‌اش گرفته، حاضر به مذاکره واقعی نخواهد شد. ایران و ایالات متحده تاریخی به‌شدت خصمانه دارند. شکافی عمیق از بی‌اعتمادی میان دو کشور وجود دارد که دیپلماسی برای پر کردن آن با دشواری مواجه است
در همین راستا سی‌ان‌ان نیز در گزارشی بر اختلافات طرف آمریکایی درباره چگونگی برخورد با ایران در مذاکرات هسته‌ای پیش‌رو اذعان کرد.
در اعتراف این رسانه تحلیلی آمده است: در حالی که ترامپ همچنان از تهدید احتمال جنگ در صورت شکست مذاکرات با ایران استفاده می‌کند، سایر مقامات آمریکایی لحن بسیار ملایم‌تری نسبت به این مذاکرات در پیش گرفته‌اند. ترامپ روز چهارشنبه گفته بود: «اگر نیاز به اقدام نظامی باشد، ما اقدام نظامی خواهیم کرد. بدیهی است که اسرائیل در این امر بسیار دخیل خواهد بود. آنها رهبر (این عملیات نظامی) خواهند بود.» ویتکاف، نماینده آمریکا در مذاکره با ایران اواخر ماه گذشته تأکید کرده بود که یک راه‌حل دیپلماتیک با ایران در دسترس است. وی همچنین در مصاحبه‌ای با چهره رسانه‌ای نزدیک به ترامپ تاکر کارلسون، قدرت نظامی ایالات متحده را ستود اما سریعاً این توضیح را اضافه کرد که: «این، یک تهدید نیست.» این مقام آمریکایی گفته بود: «اگر ایرانی‌ها به این برنامه گوش می‌دهند، باید بگویم این من نیستم که تهدید می‌کنم. این رئیس‌جمهور است که این اختیار را دارد.»یک مقام سابق آمریکایی که پیش‌تر با ایران در مورد مسائل هسته‌ای مذاکره کرده بود نیز بدون تهدید به اقدام نظامی، مذاکرات پیش‌رو میان تهران و واشنگتن را نقطه شروعی برای هر دو طرف توصیف کرده بود که می‌توانند از آن طریق بررسی کنند که آیا مذاکرات بیشتر اصلاً امکان‌پذیر هست یا خیر.
این در حالی است که بنابر مقاله سی ان ان برخی مقامات آمریکایی گفته‌اند که آمریکا ممکن است ایران را به سمت برچیدن کامل برنامه هسته‌ای خود، از جمله بخش غیرنظامی آن، که تهران طبق معاهده هسته‌ای سازمان ملل متحد حق دستیابی به آن را دارد، سوق دهند. رویکرد ترامپ در قبال تعهد آمریکا در برجام، پیش‌تر نیز در مقاله فرید زکریا در یادداشتی در واشنگتن پست در مرداد ماه 1403، مورد انتقاد قرار گرفته بود. او سیاست فشار حداکثری ترامپ در قبال ایران در دور اول ریاست جمهوری وی را شکست خورده و غیر بازدارنده عنوان کرد و به شکل ناخودآگاه ایران را در بی‌اعتمادی به ترامپ محق می‌دانست.
این موارد گوشه کوچکی از اذعان صاحب‌نظران آمریکایی به دشواری مسیر مذاکره با ترامپ و بی‌تعهدی وی حتی نسبت به توافقاتی است که خود او در شکل‌گیری آن نقش داشته است.
نمونه دیگری از این موضوع مربوط به توافق نفتا است که میان آمریکا، مکزیک و کانادا وضع گردیده بود و در دور اول ریاست جمهوری ترامپ مورد بازنگری و انعقاد توافقی جدید قرار گرفته بود، ترامپ اکنون حتی به توافقی که خودش در دور اول ریاست جمهوری وضع کرد انتقاد داشته و از توافق و تفاهمی جدید میان سه کشور سخن به میان می‌آورد.


میراث تلخ دولت روحانی وقتی همه‌چیز در مذاکره خلاصه شد
در برابر تمام تحلیل‌های داخلی و بین‌المللی درباره مذاکرات جدیدی که از روز گذشته آغاز شده است، لزوم طراحی سناریو‌های جایگزین در سیاست خارجی و همچنین اتکای به طرح‌های راهبردی برای بهبود اقتصاد کشور و خنثی سازی ابزار فشار تحریم، الزامی به نظر می‌رسد. اگر علل سوءمدیریت و وضعیت نامساعد کشور در مرداد ماه 1400 و در پایان دولت روحانی مورد بررسی قرار گیرد، بدون شک مهم‌ترین علت عقبگردی که در روند توسعه کشور به وقوع پیوست، بی‌برنامگی‌ و خلاصه شدن تمام راهکارهای دولت روحانی در برجام بود. دولت روحانی به بهانه و بهای برجام، تمام شئون اجرائی ایران را به مذاکرات گره زد و به این سبب سوءمدیریت‌ها و ناترازی‌های شدیدی در دهه 90 رخ داده و به وقوع پیوست.
وضعیت امروز صنعت برق بیش از هر زمانی، ناشی از ترک فعلی است که دولت یازدهم و دوازدهم در حوزه توسعه زیر ساخت‌های انرژی انجام داده و به بهانه و بهای مذاکره و دیپلماسی از آن غفلت ورزید.
رکوردشکنی نقدینگی، ایجاد رکود در دور اول ریاست جمهوری روحانی، رکوردشکنی تورم، رکوردشکنی نرخ دلار و دیگر ارزها، پایین‌ترین میزان فروش و صادرات نفت و ناتوانی دولت وی در دوران کرونا گوشه‌ای کوچک از نتایج بی‌برنامگی و غفلت از برنامه‌ریزی به واسطه اتکای مذاکره بود. دولت روحانی با عیان شدن ناکارآمدی برجام در برابر رژیم تحریم‌های آمریکا در همان زمان دولت دموکرات اوباما و سپس خروج بی‌کیفر آمریکا در اردیبهشت 97، کشور را وارد بحرانی عظیم کرد که تبعات آن همچون وضعیت فعلی ناترازی‌ها و اثر رشد نقدینگی همچنان کشور را با مشکلات عظیم رو‌به‌رو ساخته است.این جدای از سازوکار مکانیزم ماشه بود که نه‌تنها نقشی در کیفر آمریکا نداشت که امروز ناخواسته به ابزاری در دست آنان علیه کشورمان در سال پایانی برجام تبدیل شد.
 
عقلانیت اقتضا می‌کند به «پلن B» فکر کنیم
سرافرازی و شکست دولت پزشکیان بیش از هرچیز وابسته به این است که با مذاکره و یا بدون مذاکره تا چه حدی اقتصاد و معیشت مردم را بهبود بخشد و روند توسعه اقتصادی کشور را شدت بخشد.
علم سیاست‌گذاری بیش از هر چیز موفقیت را ناشی از سناریونویسی‌های متعدد در برابر هر عکس‌العملی می‌داند و بر همین اساس طراحی مسیرهای جایگزین و پلن بی، خسارت شکست سناریو و مسیر جاری را تا حد زیادی کم و خنثی خواهد کرد.
در شرایطی که تجربه سال‌های گذشته نشان داده آمریکایی‌ها به‌خصوص آمریکای ترامپ اهل پایبندی به تعهدات بین‌المللی نیست و هرگاه منافع خود را در خطر ببیند، حتی از امضای رسمی‌شان نیز عبور می‌کنند، همچنان برخی در داخل چشم‌انتظار نتیجه‌ای نامعلوم از مذاکراتی هستند که بارها آزموده شده و نتیجه‌اش، تشدید فشارهای معیشتی بر مردم و سوءاستفاده دشمن از بسترهای دیپلماتیک برای وقت‌کشی بوده است.
سؤال روشن و صریح اینجاست: اگر طرف مقابل در مذاکرات نه اراده‌ای برای رفع تحریم‌ها دارد و نه صداقتی در پایبندی به توافقات گذشته، چرا باید معیشت مردم را به طناب پوسیده مذاکره گره زد؟ آیا عقلانیت و تدبیر حکم نمی‌کند که به ‌جای نگاه به بیرون، توانمندی‌های داخلی را فعال کنیم و از ظرفیت‌های موجود برای بهبود وضعیت اقتصادی بهره ببریم؟
واقعیت آن است که آمریکا در طول سال‌های گذشته نشان داده‌ است که هدفش از مذاکره، رسیدن به توافق برد-برد نیست؛ بلکه به ‌دنبال گرفتن امتیاز بدون پرداخت هزینه‌ است. از این‌رو، تعلل در تصمیم‌گیری اقتصادی و معطل نگاه داشتن برنامه‌های اصلاحی به امید باز شدن قفل مذاکرات، بازی در زمین دشمن است و نتیجه‌ای جز افزایش فشار بر سفره مردم نخواهد داشت.
در چنین شرایطی، اولویت نخست مدیران اجرائی کشور باید طراحی و اجرای «پلن B» باشد؛ یعنی مجموعه‌ای از راهبردهای اقتصادی و سیاسی برای خنثی‌سازی تحریم‌ها، تقویت تولید داخلی، افزایش صادرات غیرنفتی، کنترل بازار ارز و بهبود نظام توزیع و نظارت بر قیمت‌ها. معطل نگه ‌داشتن کشور به امید تعهد و رغبت آمریکا به مذاکره‌، آن هم در شرایطی که در همان ایام اجرای برجام نیز تحریم‌ها به‌صورت مؤثر لغو نشد، نه با واقعیت‌های میدان سیاست سازگار است و نه با منافع ملی.
امروز نیاز مردم، «امید حقیقی» است نه وعده‌های تکراری. امیدی که از درون‌زایی اقتصاد، مقابله هوشمندانه با جنگ رسانه‌ای و حرکت برای بی‌اثر کردن تحریم‌ها نشأت بگیرد. نمی‌توان به دشمنی که اقتصاد ایران را نشانه رفته، اعتماد کرد و در عین حال انتظار بهبود معیشت داشت.
مذاکره، اگر در جای درست و با پیش‌شرط‌های دقیق انجام شود، می‌تواند ابزار باشد، اما نباید به آن به‌عنوان هدف نگاه کرد. هدف، عزت ملی و رفاه مردم است. 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط