روزنامه سازندگی/ «توافقی برای ایران» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم حسن موسوی‌بجنوردی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

دنیا و خاصه خاورمیانه در آستانه دگرگونی سترگی است و نظم و بافتار اقتصاد، فن‌آوری، سیاست و امنیت جهانی از بیخ‌وبن درحال تغییر است. همسایگان ما و سایر کشورها پرشتاب در مسیر توسعه قرار گرفته‌اند و هر کدام با محاسبه و توجه به مزیت‌های خود در پی بهترین جایگاه در دنیای آینده هستند. ایران اما به دلایل گوناگون ازجمله ستیز با آمریکا از کاروان توسعه بازمانده است و تاکنون دولتمردان ما نتوانسته‌اند برای عصر جدید مهیا شوند. پیش‌نیاز حتمی و قطعی توسعه و رفاه چاره‌اندیشی و حل منازعات و مشکلات میان ایران و آمریکا و مجموعه غرب است. مذاکرات پیش‌رو فرصتی برای سامان یافتن روابطی نو با آمریکا سپس سایر کشورهاست و چنانچه درست و با تدبیر حرکت کنیم شاید سرانجام بتوانیم به توسعه و آرامش دست یابیم. باید بدانیم مهم‌ترین بخش توافق احتمالی، نه لزوماً موضوعات فنی هسته‌ای، بلکه چشم‌انداز اقتصادی ایران است. نقشه راه آینده اقتصاد و کسب‌وکار کشور می‌تواند در توافق پیش‌رو شکل بگیرد و برای بازگشت به اقتصاد جهانی همین‌جاست که باید منافع آمریکا، چین، اروپا و سایرین را با ایران آینده، گرهی بادوام بزنیم. امروز آمریکا، چین، اروپا و مجموعه کشورهای همسایه ازجمله ترکیه و عربستان هر کدام به سبب و انگیزه‌ای خواهان توافق و صلح با ما هستند و شاید یگانه خصم این توافق، اسرائیل نتانیاهو باشد. چراکه قربانی صلح در منطقه احتمالاً شخص نتانیاهو و تندروهای پیرامون او خواهند بود. بدین‌روی حیات افراطی‌هایی چون نتانیاهو در نزاع و آشوب است. او می‌داند در صورت پایان جنگ، دیر یا زود برکنار و پاسخگو خواهد شد. همچنین نیک می‌داند به منظور تعلیق مساله فلسطین نیز هرج‌ومرج و اختلاف در منطقه الزامی است. حال با توجه به شرایط موجود و همانطور که در بالا اشاره شد، یعنی عدم تمایل بازیگران جهانی و منطقه‌ای به ادامه تنش، نتانیاهو برای تحقق آمال پرمخاطره خود، ناگزیر به ایجاد خلل در مذاکرات ایران و آمریکا و از میان بردن توافق صلح است. برای نیل به چنین مقصودی سه اهرم کارآمد به خدمت گرفته است: ۱- لابی پرقدرت حامی اسرائیل در آمریکا که به‌ویژه در کنگره و دستگاه بروکراسی ایالات‌متحده ذی‌نفوذ هستند. اما نکته اینجاست، حلقه اول ترامپ و یاران معتمد و گوش به فرمانش کمتر تحت تاثیر این لابی هستند و همین‌ها ازجمله استیو ویتکاف می‌توانند شانس موفقیت مذاکرات باشند. هر چه تلاش کنیم در سطوح عالی‌تر مذاکره کنیم از دسترس آن لابی دورتر می‌شویم ، چه‌بسا اگر پاره‌ای از مذاکرات در تهران انجام شود، کار بسیار آسان‌تر شود. ۲- اپوزیسیون وابسته به اسرائیل که با نقاب ملی‌گرایی و ایده‌ها و رفتار فاشیستی درحال تکاپو هستند. (اینها بخش کوچکی از اپوزیسیون هستند) گروه مذکور با کمک چند رسانه و سایر ابزارها، فضایی بی‌نهایت مسموم و بی‌سابقه علیه هر شکلی از صلح و آرامش در کشور ایجاد کرده‌اند.۳- تندروهای داخلی و حرام‌خواران تحریم که خواسته یا ناخواسته در جهت منافع نتانیاهو برای شکست توافق با آمریکا سال‌هاست کوشش می‌کنند. مهم‌ترین وجه اشتراک گروه وابسته به نتانیاهو در خارج و تندروهای داخلی، مخالفت با هرگونه مصالحه و تعاملی با آمریکاست که لاجرم منجر به حصر کشور شده است. این دو گروه در هدف کاملا همدست هستند و بسان دو لبه قیچی هماهنگ عمل می‌نمایند. به گمان نگارنده مقصود دلخواه نتانیاهو تجزیه و پاره پاره کردن ایران است، بدین‌سبب که در شرایط جدید خاورمیانه و قدرت گرفتن کشورهایی چون ترکیه و عربستان، او نیاز به اهرم های فشار و تحریک واحدهای کوچک‌تر دارد و می‌پندارد با تجزیه ایران به مطلوب خود خواهد رسید. به همین دلیل اپوزیسیون مزدور خود را با نقاب فاشیسم ملی‌گرایانه به میدان فرستاده تا اینگونه اختلافات داخلی شعله‌ور و در فاز دوم نقشه راه خویش، جنگ داخلی سپس تجزیه را کلید بزند. توافق و حل دشواری‌ها با آمریکا باطل السحر این آرزوی شیطانی است. همه نیروهای داخلی و خارجی که مخالف چنین سناریویی هستند باید اختلافات را حداقل فعلا کنار گذاشته و با حمایت از مذاکرات جاری، کشور و منطقه را نجات دهند. ضروری است بدانیم امروز موجودیت و آینده میهن‌مان با مهلکه‌ای بی‌سابقه برابر شده است. باندی تبهکار به سرکردگی نتانیاهو، قصد ویرانی سرزمین ما را کرده‌اند . مطمئن‌ترین راه چاره، همبستگی و اتفاق نخبگان و همه ایرانیان در داخل و خارج با هدف کمک به شکل‌گیری بهترین توافق است. با آرزوی آینده‌ای روشن، همصدا می‌شویم تا ایران کهن پایدار بماند. به امید پروردگار.