شنبه 31 فروردین 1404 - 10:37

کد خبر 874205

پنج‌شنبه 29 فروردین 1404 - 21:35:00


اصلاح‌طلبان رادیکال علیه توافق!


فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

کبری آسوپار|  شاید در نگاه اول عجیب باشد که در مورد اصلاح‌طلبان و در واقع تندروترین آن‌ها، کسانی که هر مذاکره‌ای با غرب را تقدیس می‌کنند و حتی هر توافقی هم برای‌شان باشکوه است، ادعا کنیم که خلاف رسیدن به توافق و مذاکره عمل کرده‌اند، اما نتایج ناگزیر عملکرد‌ها گاه هماهنگ با آن هدفی نیست که از ابتدا در نظر افراد بوده است. یعنی اصلاح‌طلبان گرچه همواره تلاش کرده‌اند رویکردی کاملاً موافق با مذاکره و توافق با غرب داشته باشند، اما در عمل برخی اصلاح‌طلبان تندرویی‌ها و اقداماتی داشته‌اند که نتیجه ناگزیر آن، ارسال پیام ضعف از ایران به جهان و در نتیجه دوری غربی‌ها از میز مذاکره و توافق با ایران بوده است. 
اقداماتی از اصلاح‌طلبان را که نتیجه آن علیه مذاکره و توافق بوده، می‌توان در سه بخش مورد توجه قرار داد: 


اول؛ اردوکشی‌ها و آشوب‌های خیابانی. به‌طور مشخص پس از وقایع فتنه 88، آمریکا که پیش از آن مشغول نامه‌نگاری به رهبر انقلاب بود، از این اقدام عقب کشید و پس از آن هم تحریم‌های علیه ایران را افزایش داد. چه آنکه تصور می‌کرد ایران ضعیف شده و حالا می‌تواند شلیک نهایی را انجام دهد! 
سال 88 نامه‌هایی از سوی باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا برای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب نوشته شد، نامه‌ اولیه به تعبیر خود رهبری «نامه‌ فدایت شوم» بود. رهبر انقلاب به او جواب داد و او هم نامه دوم را نوشت و از سوی ایران قرار بود پاسخ‌نامه دوم او هم داده شود. اما فتنه 88 رخ داد و آمریکا با فراموشی آنچه نوشته بود، از ذوق قدرت گرفتن براندازی علیه جمهوری اسلامی ایران، بی‌خیال نامه‌نگاری شد و به جریان فتنه علیه جمهوری اسلامی پیوست و آمریکا همچون همه ادوار خود که دنبال نامه‌نگاری با رهبر ایران نبود، سراغ حمایت از براندازی رفت. 
پس از وقایع و آشوب‌های پاییز 1401، موسوم به زن، زندگی، آزادی، آمریکایی‌ها میز مذاکره را ترک کردند، زیرا تصورشان بر این شد که با کمک اپوزیسیون ایرانی و جماعت برانداز می‌توانند تغییر نظام را در ایران به سرانجام برسانند و حکومت دلخواه خود را در ایران بر سر کار بیاورند و در آن صورت هم دیگر بحث مذاکره با جمهوری اسلامی ایران، سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود. 
دوم؛ ذوق‌زدگی از مذاکره و گره زدن همه امور به مذاکرات و ترسیم نتایج فانتزی و تخیلی برای توافق احتمالی، برخلاف تصور اصلاح‌طلبان که تمایل به غرب باعث تمایل متقابل غرب به ما هم خواهد شد، سیاست و مذاکره و توافق، دنیای دیگری دارد و فضای نرد عشق باختن نیست. همچون هر معامله دیگری، وقتی طرف مقابل رضایت که هیچ، ذوق‌زدگی و خیال‌بافی ما از مذاکره را ببیند، قیمت را بالا خواهد برد و در قبال هر امتیازی، هزینه بیشتری طلب خواهد کرد. چون می‌داند که در مقابلش کسانی هستند که هر قیمتی را برای رسیدن به هر نتیجه‌ای پرداخت خواهند کرد. لذا خیلی خود را متمایل به ایران نشان نخواهند داد و در واقع نیازی به آن نمی‌بینند. از سویی همین ذوق‌زدگی هم پیامی از ضعف مخابره می‌کند، زیرا تا کشوری خود را ضعیف نداند، اینگونه برای یک توافق نیم‌بند و غیر‌قابل اعتماد ذوق‌زده نخواهد بود و همه امور کشورش را نیازمند آن ترسیم نخواهد کرد. ایران البته ضعیف نیست، بلکه منظور نتیجه است.
سوم، دامن زدن به اختلاف ‌نظرات داخلی پیرامون مذاکره نیز بخشی از کاری است که اصلاح‌طلبان رادیکال در هنگامه مذاکرات و حتی در زمانی که دولت را در دست دارند، انجام می‌دهند. آن‌ها در همه سال‌های گذشته، منتقدان داخلی برجام را در برهم خوردن برجام، مقصرتر قلمداد کردند تا دولت آمریکا را و تیغ تیز قلم‌ها و سخنرانی‌هایشان علیه داخلی‌ها بلندتر بود تا غربی‌ها. داخلی‌ها را حتی با اسرائیل و نتانیاهو همسو دانستند، اما به همان نسبت، اروپا و آمریکا را زیر سؤال نبردند و تخطئه نکردند. پیام بیرونی چنین رویکردی آن است که دولت مستقر در ایران، غرب را ارجح از بخشی از مردم خود می‌داند و طبیعی است در چنین شرایطی غرب باز هم قیمت توافق را بالا ببرد. 
اینگونه است که تندرو‌های اصلاح‌طلب به خیال خود موافق توافق هستند، اما در عمل باعث بالا رفتن هزینه توافق و در نتیجه دوری از آن می‌شوند یا آنکه غرب را به این نتیجه می‌رسانند که توافق لازم نیست. 

 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط