جمعه 29 شهریور 1404 - 15:37

کد خبر 877077

یک‌شنبه 01 اردیبهشت 1404 - 15:13:57


شاعرانه/چشمان من ابرند و دلم مرتع رنج است


آخرین خبر/ گِردش همه جمع‌اند ولی جان‌به‌لبی نیست

تحویل نگیرند مرا هم عجبی نیست




چشمان من ابرند و دلم مرتع رنج است

ابرند و شبی نیست نبارند، شبی نیست




انداخت مرا دور و کسی نیست بگوید

این جام عتیقه‌ست شکستی، حلبی نیست




بی‌علت و یک‌باره دلم خون نشد از دوست

نومید شد از وصل، همین کم سببی نیست




این شورشی از سلطه‌ی او خسته شد اما

یک ذرّه به دنبال جدایی‌طلبی نیست




سَم خوردم و رفتم به درش با گله و اشک

گفتند که رفته‌ست سفر، چند شبی نیست!



کاظم_بهمنی 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط