یک‌شنبه 12 آبان 1404 - 02:13

کد خبر 927499

یک‌شنبه 02 تیر 1404 - 23:50:00


جنگ مسیر پروازی؛ ایران چگونه دفاع موشکی اسرائیل را فرسوده می کند؟


آخرین خبر/ در این متن که ترجمه و تشریح مقاله یکی از تحلیلگران نظامی خارجی در شبکه ایکس است که بسیار مورد توجه قرار گرفته توضیح داده شده که چگونه ایران با به‌کارگیری تغییرات در مسیر پرواز موشک‌های خود تلاش می‌کند ساختار دفاع موشکی چندلایه اسرائیل را به چالش کشیده و فرسوده کند. در پایان متن چند اصطلاح نظامی کمتر شنیده شده توضیح داده شده است. گفتنی است این متن برای اطلاع مخاطبان از تحلیل های خارجی منتشر شده و الزاما مورد تایید آخرین خبر نیست.

 جنگ مسیر پروازی چیست؟
ایران صرفا موشک شلیک نمی‌کند؛ بلکه با انتخاب مسیرهای مختلف قصد دارد دفاع موشکی اسرائیل را در شرایط متفاوت آزمایش و در نهایت فرسوده کند. این کار را می‌توان «جنگ مسیر پروازی» نامید: ایران با استفاده از زرادخانه‌ موشکی ای همچون قدر، عماد، خیبرشکن، فتاح-1 و استقرار محدود سجیل پروفایل‌های پروازی را دستکاری می‌کند تا معماری لایه‌ای دفاع موشکی اسرائیل (پیکان 3، پیکان 2، فلاخن داود، سام 3 و به ندرت گنبد آهنین) را گیج کند و تحت آزمون و فشار قرار دهد.

این صرفاً تئوری نیست و در حال حاضر در جریان است. چند دور تبادل موشکی تأیید می‌کنند هدف ایران: نه فقط اصابت، بلکه خستگی معماری دفاعی اسرائیل است. وال استریت ژورنال گزارش می‌دهد نگرانی‌هایی دربارهٔ موجودی پایین پیکان 3 وجود دارد. تام کاراکو از مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی هم می گوید: «نه آمریکا و نه اسرائیلی‌ها نمی‌توانند تمام روز نشسته و موشک‌ها را رهگیری کنند.»

 هزینه‌های رهگیری— که تا ۲۸۵ میلیون دلار در هر شب تخمین زده می شود—چالش اسرائیل را برجسته می‌کند. تحول ایران در هندسه استفاده از موشک هاست، نه تعداد آن ها. هر موشک یک آزمون مسیری است، با سه پروفایل اصلی—نرمال، بلندقوس و کم‌قوس—برای بهره‌برداری از شکاف‌های فیزیکی، مناطق تأخیر راداری و سقف‌های درگیری سامانه دفاع موشکی اسرائیل.


1 پروفایل نرمال (Nominal Trajectory):
قوس بالستیک میانه و ارتفاع استاندارد، با اوج‌های حدود ۳۰۰–۶۰۰ کیلومتر. این مسیر شرایط مطلوبی برای دفاع موشکی اسرائیل فراهم می‌کند: زمان طولانی در دید راداری، بازه زمانی مناسب برای رهگیری و مسیری پیش‌بینی‌پذیر.

 در این پروفایل موشک‌های قدر و عماد نقش اصلی را دارند؛ هم با فشار روانی ناشی از سابقه عملیاتی‌شان، و هم با حجم شلیک‌های هدفمند در سطح استراتژیک. سرجنگی هدایت شونده عماد باعث غیرقابل‌پیش‌بینی شدن در مرحلهٔ نهایی می‌شود اما همچنان در محدودهٔ پیکان 2 و فلاخن داود باقی می‌ماند. خیبرشکن عملکرد مطلوبی دارد: سوخت جامد باثبات و قابلیت مانور در سرعت‌های نهایی.

 فتاح-1 با سرجنگی هدایت شونده تقویت‌شده و بازگشت غیربالستیک، ابهام راداری ایجاد می‌کند و موجب شلیک زودهنگام پیکان 3 می شود، همان‌طور که در حملات روز سوم مشاهده شد. مسیرهای پروازی استاندارد باعث می‌شوند رادارها روی یک تصویر ثابت متمرکز شوند، موشک‌های پدافندی ارزان‌تر را مصرف کنند، و در نهایت باعث کاهش هوشیاری و واکنش‌پذیری سامانه دفاعی شوند.

2  پروفایل بلندقوس (Lofted Trajectory):
پرتاب های قوس‌ بلند به لایه‌های فوق جوی می‌رسند، با اوج‌های حدود ۸۰۰ تا بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر. در این حالت اولویت بر وادار کردن اسرائیل به استفاده از گران‌ترین رهگیرها است تا دقت.

در موج چهارم، موشک‌های بلندقوس—احتمالاً خیبرشکن یا نسخه‌های تغییریافتهٔ قدر—اسرائیل را وادار به شلیک پیکان 3 و سام 3 دریایی کردند. بازگشت تند فتاح-1 و فاز گلاید آشفته‌اش شانس موفقیت رهگیرها را کاهش داده است.

عملکرد قدر و عماد در این مرحله تحت فشار ساختاری قرار دارد، اما وجودشان باعث می‌شود سامانه‌های دفاعی مجبور به واکنش شوند. نتیجه‌ی این واکنش‌ها، کاهش ذخایر سامانه‌های پدافندی و اشباع رادارهاست، نه الزاما اصابت موشک‌ها.

.3 پروفایل کم‌قوس (Depressed Trajectory):
خطرناک‌ترین پروفایل، با اوج‌های حدود ۵۰–۱۲۰ کیلومتر. این قوس‌های کم‌ارتفاع و تقریباً بالستیک، از رهگیرهای رده‌بالا عبور می‌کنند، زمان شناسایی راداری را فشرده می‌کنند و زمان درگیری را به حداقل می‌رسانند.

 در حملات موج پنجم به منطقه کلان‌شهری تل‌آویو، از مسیرهای کم‌قوس با دید راداری حداقلی استفاده شد؛ این کار دفاع موشکی اسرائیل را مجبور کرد گنبد آهنین (تامیر) را خارج از محدودهٔ ارتفاعی استاندارد به‌کار گیرد که نشانه‌ای از اشباع فلاخن داود است. سرعت بالای شتاب‌گیری خیبرشکن و سرعت شیرجهٔ نهایی آن رهگیرهای میان‌رده را به چالش کشید.

 فتاح-1 این محدوده را بازتعریف می‌کند: ورودی گلاید سطحی آن دقیقاً بالای افق راداری پدیدار می‌شود، به‌طوری که پیکان 3 بی‌اثر می‌گردد و پیکان 2 و سامانه استانر تنها چند ثانیه فرصت واکنش دارند. این جنگ زمان‌بندی است؛ موشک‌ها قبل از شکل‌گیری پاسخ چندلایه، به نقاط کور راداری می‌رسند.

 نتیجه‌گیری:
نیروی موشکی ایران به جای حجم بالا، بر دقت و تسلط بر پروفایل‌های پروازی تمرکز کرده است. حملات آشکار و بی‌هدف جای خود را به جنگ الگوریتمیک داده‌اند—هر موشک ترکیب منحصربه‌فردی از ارتفاع، قوس و بازتاب راداری را آزمون می‌کند.

 عماد و قدر (و سیستم‌های مشابه) فشار پایداری وارد می‌کنند. خیبرشکن عملکرد مداوم در مسیرهای مختلف ارائه می‌دهد. فتاح-1 با سرجنگی هدایت شونده تقویت‌شده و گلایدِ خاص خود، برگ برنده‌ای است که برای بهره‌برداری از باریک‌ترین شکاف‌های راداری طراحی شده.

منابع غربی توافق دارند: دفاع موشکی اسرائیل از کار نیفتاده اما در حال لایه‌به‌لایه از هم گسسته شدن است. موجودی رهگیرها محدود است، زمان‌بندی پاسخ‌ها فشرده شده و هر شلیک رهگیر بار استراتژیک نامتناسبی دارد.

 این دیگر صرفاً «گنبد آهنین در برابر راکت‌ها» نیست. این جنگ موشکی سه‌بعدی است—ارتفاع، سرعت و فیزیک سایهٔ راداری. دفاع موشکی اسرائیل قوی اما شکننده است. ایران درصدد نابودی آن نیست—بلکه با هر پروفایل پروازی متفاوت، لایه‌لایه در حال گشودن آن است.
 
نویسنده:  METT_Project 

اصطلاحات نظامی متن:

سرجنگی هدایت شونده
این نوع سرجنگی برای استفاده در موشک‌های دوربُرد و میان‌برد طراحی شده و ویژگی اصلی آن، قابلیت تغییر مسیر در مرحله نهایی پرواز است؛ یعنی زمانی که سرجنگی از فضای خارج جو وارد جو زمین شده و به‌سوی هدف نزدیک می‌شود.

پروفایل پروازی

وقتی موشک پرتاب می‌شود، مسیر حرکتش از لحظه‌ی شلیک تا برخورد یا انفجار، شامل ارتفاع، زاویه، سرعت، و نوع مسیر (قوسی، مستقیم، بالا یا پایین رفتن سریع) است. به این مجموعه مشخصات مسیر، در زبان نظامی و فنی پروفایل پروازی می‌گویند.

فاز گلاید

عبارت "فاز Glide" یا به انگلیسی "Glide Phase" یکی از مراحل پرواز موشک‌های پیشرفته (به‌ویژه موشک‌های بالستیک با سرجنگی هدایت‌شونده یا MaRV) یا سلاح‌های مافوق صوت است. فاز Glide یعنی مرحله‌ای از پرواز که در آن موشک یا سرجنگی بدون موتور و با سرعت بالا، به شکل شناور یا سُرشی حرکت می‌کند.


پربیننده ترین

آخرین اخبار


سایر اخبار مرتبط