جمعه 20 اردیبهشت 1404 - 13:32

کد خبر 190090

سه‌شنبه 14 شهریور 1402 - 10:00:00


ویدئو/ تعرض پلنگ‌ها به مناطق روستایی مازندران؛ ماجرا چیست؟


ایرنا/ تیترهای اخیر برخی خبرگزاری ها با عنوان "تصویری از پلنگ ایرانی در آمل، مشاهده چند قلاده پلنگ در سوادکوه، عکس برداری از پلنگ در جنگل های نور، قائمشهر و بهشهر و..." به‌عنوان خبرهای خوش زیست محیطی در مازندران، روی دیگری هم دارد.

این بخش از عناوین خبری که هر از چند گاه در مطبوعات و رسانه های نوشتاری، تصویری و شنیداری ما منتشر می شود و مخاطبان به خصوص دوستداران حیات وحش و طرفداران محیط زیست را به وجد می آورد دارای ابعاد زیست محیطی دیگری نیز هست که باید به آن توجه کرد. اما جای سوال دارد که آیا واقعا باید از دیدن و خواندن این اخبار و مشاهده این چنین وحوش که تا این حد به روستاها، شهرها و سکونتگاههای انسانی نزدیک شده و بی پروا خود را به ما نشان می دهند، شامادن شد؟

نخستین برداشتی که ما از فراوانی مشاهده این گونه های کمیاب و کم جمعیت حیات وحش در محدوده های زیست انسانی داریم، ازدیاد جمعیت این گونه هاست که همین امر ما را از تداوم زیست زنجیره های حیات در طبیعت خرسند می سازد.
اما از نگاه کارشناسان و پژوهشگران محیط زیست این همه ماجرا نیست زیرا در پس پشت هر یک از این اخبار به ظاهر خوش، صورتی دیگر می تواند نهفته باشد و نگرانی یی کمین کرده باشد.
آنان با توجه به خصلت 'خجالتی بودن و مردم گریز بودن' که ذاتی عمده گربه سانانی چون پلنگ و یوزپلنگ است، نزدیک شدن این گونه ها به حوزه های زیست انسانی و جولان دادن های بی پروا در برابر چشمی دوربین ها را به گونه دیگری معنی می کنند.
اگر از زاویه نگاه آنان به موضوع بنگریم خواهیم دید که در واقع ازدیاد جمعیت، ساده ترین و خوشایندترین دلیلی است که ما می توانیم - بخوانید خوش داریم - برای مشاهده گاه و بیگاه حضور این جانوران اقامه کنیم و این چه بسا ما را از دیدن ابعاد واقعی تر ماجرا غافل کرده است.
از کمینگاه به درآمدن گربه سانان 'خجالتی' می تواند ناشی از حضور بیش از حد انسان و دیگر عوامل مخرب و مشکل آفرین در چرخه زیستی این وحوش باشد که آنها را ناگزیر کرده گاه برای ادامه بقا در جاهایی که نباید، حضور یافته و دیده شوند.
سرازیر شدن بی رویه گله های دام، به همراه سگ های گله به زیستگاه ها، فقیر شدن مراتع و در نتیجه کوچ آهو، کل، بز و دیگر گونه های مورد تغذیه یوز و پلنگ از منطقه برای یافتن غذا، می تواند گربه سانان را نیز به دنبال آنها بکشاند.
از سوی دیگر دیدن یوز و پلنگ در مجاورت روستاها و استقرارگاه های انسانی می تواند نشانگر تنبلی آنها برای تعقیب شکارهای گریزپا در دامن طبیعت و روی آوردن آنها به یافتن غذاهای سهل الوصول تر در نزدیکی اماکن زیست انسان باشد که این نیز پدیده مثبتی نیست.
برخی از شکاربانان و فعالان محیط زیست می گویند که با گذشت ۲۵ تا ۳۰ سال از دوران خدمت خود و حضور و گشتزنی دایم در مناطق زیست محیطی مازندران، پیشتر کمتر می توانستند پلنگ و یوز را حتی با چشم مسلح ببینند.
اما اکنون شرایط به گونه ای تغییر کرده که گاه این گونه ها را می توان در یک روز چند و چندین بار به چشم دید و بخش زیادی از این مشاهدات نیز توسط چوپانان محلی، کشاورزان و روستاییان گزارش می شود که این نمی تواند چندان مسرت بخش باشد.
تخریب بیش از حد محیط زیست اکنون کار را به جایی رسانده که وحوش به محدوده زیست ما نزدیک تر شده اند و برخی از روستاییان از اینکه پلنگ ها گوسفندان آنها را می درند و یا گله های آهو کشتزارهای آنان را می چرند، شکایت دارند.
دیدن دسته جمعی و یا انفرادی پلنگ ها در نزدیکی روستاها و مجاورت حوزه های زیست انسانی، اگر هم در خوش بینانه ترین حالت نشانه افزایش جمعیت آنها باشد، نمی توان کتمان کرد که ما انسان ها بیش از حد پایمان را دراز کرده و به حریم آنها تجاوز کرده ایم.
باید اذعان کرد که ساخت خطوط درهم جاده ها و راه های ارتباطی که زیستگاه های جانوران را تکه تکه کرده و پای انسان و شکارچیان را به دورترین و نهانی ترین مناطق زیست آنها باز کرده، دیگر حریمی برای آنها باقی نگذارده است.
از سوی دیگر دست اندازی انسان، تحت عنوان فعالیت کشاورزی، و شخم زدن بکرترین قلمروهای زیست وحوش، دیگر محدوده امنی برای آنها نگذاشته و چنان عرصه را بر آنها تنگ آورده که چاره ای جز سرک کشیدن به حوزه های زیست انسانی ندارند.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط