چهارشنبه 11 مهر 1403 - 11:57

کد خبر 300613

سه‌شنبه 14 آذر 1402 - 22:30:00


بخشی از کتاب/ توهم صدام درباره پیروزی سریع بر ایران


مشرق/ وحید خضاب که سال‌هاست در حوزه مسائل جهان اسلام، متون شاخص عربی را ترجمه می‌کند و کتاب‌هایش در انتشارات شهید کاظمی منتشر می‌شود در مقدمه مترجم کتاب «قاتل مؤدب» می‌نویسد:
برنامه «شاهد علی العصر» شاهد یک دوران از برنامه‌های تاریخی شبکه الجزیره که بیش از ۲۰ سال است با مجری‌گری احمد منصور پخش می‌شود. هر بار به سراغ یکی از شخصیت‌های برجسته جهان عرب می‌رود و خاطرات او را طی چند قسمت به تناسب اهمیت خاطرات شخص و جایگاه او ضبط و پخش می‌کند.
صلاح عمر العلی از اعضای فعال حزب بعث عراق بود که در سال ۲۰۰۳ و پس از سقوط صدام مهمان این برنامه بود و خاطرات خود را از دوران فعالیت در حزب بعث و سپس حکومتی و در نهایت جدا شدن از رژیم بعثی بیان کرد. او همچنین به واسطه آشنایی مستقیم با میشل عفلق مؤسس حزب بعث در این برنامه وارد گفتگویی چالشی و تند در خصوص عملکرد و افکار میشل عفلق شد و به این ترتیب تصویری مستقیم و دقیق از او پیش چشم بینندگان قرار داد.

بخش‌هایی از این کتاب را برایتان انتخاب کرده‌ایم تا با فضای آن آشنا شوید.

* توهم صدام درباره پیروزی سریع بر ایران

**صدام وقتی درهاوانا در گفتگو با تو از عزم جزمش برای راه انداختن جنگ حرف می‌زد چه تصوری داشت؟ آیا می‌فهمید اینکه با کشوری مثل ایران وارد جنگ شود یعنی چه؟ منظورم این است که انتظار چه بود؟ این بود که این جنگ فقط چند روزی طول خواهد کشید یا چند هفته یا چند ماه یا چند سال؟

***نه او تقریبا توقعش این بود که جنگ شاید فقط چند ماه طول بکشد. گمان می‌کرد بیش از چند ماه طول نخواهد کشید. این برداشت و اعتقاد صدام بود. چیزهایی که روی آن حساب کرده بود و بر آن اساس خیال می‌کرد جنگ حداکثر چند ماه طول می‌کشد. این بود که ایران دارد فرو می‌پاشد ارتشش در حال فروپاشی و تحلیل رفتن است. بعد هم درگیری‌هایی در داخل رهبری وجود دارد، ترور و قتل و بمبگذاری و غیره هفته‌های اول پس از انقلاب در ایران را که یادت هست.

**همه اینها که گفتی وجود داشت. ولی این برداشت و تحلیل که صدام داشت فکر نمی‌کنم تحلیل صحیحی بوده باشد که حتی یک آدم معمولی در خیابان هم آن را بپذیرد.

***البته، البته. قطعا و یقینا نمی‌توان در مقابل یک انقلاب ایستاد. آن هم در مقابل انقلاب مردمی عظیم و فراگیری با این قدرت.

**پس آن دستگاه‌های اطلاعاتی عراق که قاعدتا باید به صدام اطلاعات می‌دادند کجا بودند؟ در این تحلیلش به این دستگاه‌ها تکیه داشت؟

***صدام حسین به احدی تکیه و اعتماد نداشت. تکیه و اعتمادش فقط به فکر خودش بود. بله مشاوره می‌گرفت گوش می‌کرد به حرف او و نظر دیگران ولی در نهایت خودش بود که تصمیم می‌گرفت.
از چیزهای خنده‌دار اینکه دایی اش خیرالله طلفاح در یکی از نشست‌های تلویزیونی می‌گفت: «همه فرماندهان و رهبران عالم به مشاورینی احتیاج دارند که آنها را راهنمایی و به بسیاری از امور آگاه کنند. صدام حسین هم مشاور دارد ولی فرق بین صدام حسین و دیگر رهبران، اینجاست که این صدام حسین است که به مشاورانش چیز یاد می‌دهد نه برعکس.»
ببین چه طرز فکر سطح پایینی بود که خیرالله طلفاح اینطور حرف میزد که صدام حسین مشاور دارد ولی این اوست که به مشاورانش چیز یاد می‌دهد. لذا باید گفت به معنای دقیق کلمه صدام از کسی مشاوره نمی‌گرفت.



*سفر همسر صدام به همراه حسین کامل به آمریکا در سال ۱۳۵۹

**هنوز نماینده عراق در سازمان ملل بودی که در اسفند ۱۳۵۹ ساجده همسر صدام حسین با یک بوئینگ ۷۴۷ اختصاصی به همراه داماد صدام، حسین کامل المجید و سی نفر دیگر به نیویورک آمد برای استقبالشان به فرودگاه رفته بودی؟

***طبیعتا بله در فرودگاه به پیشواز او و هیئت همراهش رفتم. در رأس آن هیئت حسین کامل قرار داشت که البته آن موقع داماد صدام نشده بود. یعنی هنوز با دختر صدام ازدواج نکرده بود. همسر صدام تا زمانی که در نیویورک حضور داشت در منزل من به عنوان سفیر عراق در نیویورک ساکن بود. او برای درمان بیماری به نیویورک آمده و تا زمانی که رفت در منزل من ساکن بود.

**چه مدت آنجا ماند؟

***فکر می‌کنم تقریبا دو هفته.

**همین سفر بود که به روابط آتی تو با حسین کامل شکل داد؟

***نه اولا تفاوت سنی زیادی بین من و او بود. ثانیا او صرفا یک محافظ رئیس جمهور به حساب می‌آمد و من وزیر بودم و عضو شورای رهبری انقلاب و نماینده دائم عراق در سازمان ملل یعنی ارتباطی با یکدیگر نداشتیم.

**صلاحیت‌ها و ویژگی‌های این را داشت که صدام دختر خود را به همسری او درآورد؟

***نه. بیشتر آدم بیسوادی به نظر می‌رسید یعنی تقریبا بیسواد مطلق. ولی در عین حال انسان حقیقتا ماهر و تیزهوشی بود. اینکه داشتیم درباره پول خرج کردن صحبت می‌کردیم همسر رئیس جمهور ابدا پول خرج نکرد. من مسئول این ماجرا بودم. کسی که پول خرج میکرد حسین کامل بود.

**چطور؟

***بیشترین پولی که خرج کرد برای خرید دستگاههای الکترونیکی و خرید سلاح بود.

*دستگاه الکترونیکی امنیتی خریداری شده برای صدام از آمریکا

**دستگاه‌های الکترونیکی برای خودش یا برای حکومت؟

***نه، برای حکومت. حتی یک دستگاه خرید که آن موقع به آن می‌گفتند دستگاه هشدار زودهنگام. آن روزها یک محصول تازه به حساب می‌آمد. اصلا در کشورهای دیگر پخش نشده بود. این دستگاه بسیار حساس را خرید. دستگاه هشدار زودهنگام خیلی پیچیده است. این دستگاه را با اطلاع نیروهای حکومتی آمریکا خرید و با خودش به هواپیما برد. تجهیزات فراوان دیگری هم خرید، تجهیزات الکترونیکی و سلاح و همه را برد به هواپیما. خب می‌دانی که در همۀ فرودگاه‌ها تفتیش دقیق وجود دارد، خصوصا در فرودگاه‌های آمریکایی این تجهیزات را با یک کامیون از دروازه ویژه‌ای وارد کردند تا مورد بازرسی قرار نگیرد. هواپیما پرواز کرد و حسین کامل اینها را با خودش به بغداد برد و دستگاهها را در کاخ ریاست جمهوری نصب کردند. این سیستم باز هم از نو و بیش از پیش صدام را موفق کرد که بر همه جزئیات حکومت سیطره پیدا کند.

**یعنی یک جور سیستم امنیت داخلی بود.

***بله سیطره بر همه اجزای حکومت به وسیله این سیستم الکترونیکی برایش میسر شد.

**بسیار خب با توجه به اینکه این سیستم در دوره تو و موقعی که در نیویورک بودی خریداری شد برایمان بگو این سیستم چه امکاناتی داشت که میشد با آن بر حکومت سیطره پیدا کرد؟

***این سیستم یک صفحۀ الکترونیکی بود که جلوی صدام قرار داشت. همه مسئولین حکومت از طریق این سیستم با صدام در ارتباط بودند.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط