یک‌شنبه 01 مهر 1403 - 05:27

کد خبر 43905

چهارشنبه 13 اردیبهشت 1402 - 15:11:19


انسان نفع و ضرر خود را نمی‌داند...


آخرین خبر/ حاج_آقا_مجتبی_تهرانی: در زبور داوود(ع) دارد: «یقُولُ اللَّهُ تَعَالَى یا ابْنَ آدَمَ تَسْأَلُنِی وَ أَمْنَعُکَ»؛ درخواست می کنی و من هم به تو نمی دهم. چرا؟ «لِعِلْمِی بِمَا ینْفَعُکَ»؛ خیلی روشن است؛ چون می دانم چه چیزی به نفعت و چه چیزی به ضررت است، «ثُمَّ تُلِحُّ عَلَیَّ بِالْمَسْأَلَةِ»؛ مرتّب می آیی برای من تعیین تکلیف می کنی و دست هم بر نمی داری، «فَأُعْطِیکَ مَا سَأَلْتَ»؛ من در اینجا باید حکمت ندادن را به تو بفهمانم؛ یعنی حکمتم اقتضا می کند که به تو بفهمانم، «فَأُعْطِیکَ مَا سَأَلْتَ فَتَسْتَعِینُ بِهِ عَلَى مَعْصِیَتِی»؛ پول به تو دادم، امّا غرور پیدا کردی. حالا پول ها را کجا خرج می کنی؟
در راه معصیت من. می دانستم وقتی به تو بدهم، شخصی هستی که نفس چموشی داری و مسئلۀ معنویّت را از یاد می بری و از نعمتی که به تو دادم، کمک می گیری تا معصیت مرا بکنی، «فَأَهُمُّ بِهَتْکِ سِتْرِکَ»؛ من هم تصمیم می گیرم پرده دری کنم و آبرویت را ببرم. به تعبیر ما، منِ خدا آهنگ آبروریزی تو را می کنم، «فَتَدْعُونِی فَأَسْتُرُ عَلَیْکَ»؛ امّا تو می فهمی که آبرویت دارد می رود. می آیی و می گویی: خدایا! آبرویم را نریز، «فَتَدْعُونِی فَأَسْتُرُ عَلَیْکَ»؛ و من در اینجا پرده پوشی می کنم و نمی گذارم آبرویت برود، «فَکَمْ مِنْ جَمِیلٍ أَصْنَعُ مَعَکَ وَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ تَصْنَعُ مَعِی»؛
چه بسیار کارهای زیبا و رفتار زیبایی است که من با تو کردم و یکی از آن ها همین است، «وَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ تَصْنَعُ مَعِی»؛ و چه بسیار کارهای زشتی که تو با من کردی، «یُوشِکُ أَنْ أَغْضَبَ عَلَیْکَ غَضْبَةً لَا أَرْضَى بَعْدَهَا أَبَداً» ؛ نزدیک است چنان از تو خشمگین شوم که از این پس هرگز خشنود نشوم.  
بحارالأنوار، ج 70، ص365- مستدرک الوسائل، ج 11، ص337


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط