جمعه 30 شهریور 1403 - 07:24

کد خبر 50467

سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1402 - 14:59:00


وقتی جنگ خیابانی راه به جایی نبرد برداشتن چند روسری هم نمی‌برد


روزنامه جوان/متن پیش رو در جوان منتشر شده و انتشارش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست

سمانه صادقی| بررسی و تحلیل جنگ ترکیبی سال گذشته که هنوز در قالب‌های گوناگون ادامه دارد، از اولویت‌های سیاسی جامعه امروز قلمداد می‌شود. به نظر می‌رسد در این فرآیند، دشمنان نظام اسلامی به شکل همزمان از تمامی راه‌های آزموده و ناآزموده بهره بردند و هم اینک در واپسین مراحل آن هستند. شناخت ابعاد و جوانب رویدادی اینچنین مهم ما را به گفت‌وشنود با مسعود رضایی، کارشناس مسائل سیاسی و تاریخی سوق داد. با سپاس از ایشان که ساعتی را به انجام این مصاحبه اختصاص دادند. امید آنکه مفید و مقبول افتد. 


از دیدگاه شما، اگر بخواهیم جنگ ترکیبی اخیر را واقع‌بینانه تحلیل کنیم، باید سهم اپوزیسیون خارج از کشور را در آن چقدر ببینیم؟
طبیعی است که در هر جامعه‌ای، مجموعه‌ای از کمبود‌ها و نواقص وجود داشته باشد و بخش‌هایی از جامعه هم نسبت به کل یا بعضی از آن‌ها اعتراض یا انتقاد داشته باشند و حتی بخواهند انتقادشان را هم به اشکال مختلف و البته مشروع منعکس کنند، اما به خصوص در ایران با این وضعیت مواجهیم که هرگاه بنا به دلایلی عده‌ای بخواهند اعتراض خود را بیان کنند، بلندگو‌هایی از خارج کشور تلاش دارند تا در این زمینه تبلیغات منفی داشته باشند و آن معضل را تشدید کنند. این بلندگو‌های خارجی، به شدت وارد کار می‌شوند و از تمام توان خودشان برای به هم ریختن اوضاع استفاده می‌کنند! این مجموعه‌ای که در خارج از کشور دست به چنین اقدامی می‌زند، مجموعه‌ای تحت پوشش و حمایت کشور‌های استکباری مانند امریکا، انگلیس، فرانسه و دیگر متحدان آنهاست. یعنی این کشور‌های استکباری، شبکه وسیعی را برای بر هم زدن اوضاع داخلی ما تشکیل می‌دهند. در اتفاقات اخیر هم شاهد بودیم که آن‌ها با تمام توان وارد کار شده و تلاش کردند حرکت‌های انتقادی و اعتراضی را به سمت حرکت‌های آشوبگرانه، اغتشاش و حتی ایجاد درگیری‌های مسلحانه سوق دهند. به هرحال برخی افراد در داخل کشور که البته و اساساً نسبت به کل جمعیت تعدادشان بسیار بسیار اندک بود، تحت تأثیر این تحریکات قرار گرفته و قصد انجام اعمال خشونت آمیز و حتی قتل و غارت داشتند. در مجموع باید بگوییم این دستگاه‌های تبلیغاتی بیگانه در به آشوب کشاندن جریانات اعتراضی، نقش قابل توجهی دارند و در تحلیل ماجرا نباید از سهم آن‌ها غافل شد.

به نظر شما ناراضیان داخلی، چقدر تحت تأثیر مخالفان خارج از کشور هستند؟
البته ناراضی‌ها و کسانی که به هرحال نسبت به برخی مسائل و موضوعات اعتراض دارند باید از یکدیگر تفکیک کرد. اکثریت این قشر کسانی هستند که نسبت به سیاست یا موضوعی اعتراض دارند و این طبیعی و حق آنهاست که اعتراض داشته باشند. از طرفی طبعاً مایل نیستند که حرکت اعتراضی آن‌ها در چارچوب سیاست‌های دشمن قرار بگیرد یا به نفع آن مصادره شود. بنابراین به سرعت صف خود را از صف کسانی که قصد دارند این حرکت‌ها را به سمت آشوب و اغتشاش بکشانند، جدا می‌کنند. کما اینکه ما در مسائل و حوادث اخیر شاهد آن بودیم کسانی که آشوب و اغتشاش ایجاد کرده و دست به اسلحه می‌بردند و کاملاً در چارچوب سیاست‌های تبلیغاتی دشمنان نظام فعالیت می‌کردند، تعدادشان بسیار اندک بود. بخش عمده و قریب به اتفاق جریان اعتراضی، صف خود را از آن‌ها جدا می‌کردند و دست به اینگونه اعمال و حرکات نمی‌زدند. این مسئله کاملاً مشهود است. بنابراین اگر عرض می‌کنم نقش تبلیغات بیگانه در به آشوب کشیدن حرکت‌های انتقادی قابل توجه است، این در مورد همان تعداد قلیلی است که دست به آشوب و بلوا می‌زنند. به عبارت دیگر آن تعداد اندکی که در جامعه دست به اغتشاش و تخریب می‌زنند، بسیار تحت تأثیر تبلیغات بیگانه هستند. در همین ماجرا‌های سال ۱۴۰۱، شاهد بودیم که اکثریت کسانی که انتقاد و اعتراض داشتند، مایل بودند خواسته و نظرشان را در چارچوب قانون، معقولانه و خارج از تحرکات آشوبگرانه ابراز کنند.


اما در آن دوران، شاهد آشوب‌های فاجعه بار و کشتار و تخریب در برخی شهر‌های کشور بودیم. از نظر شما علت این امر چه بود؟
در واقع شاید جمع کردن اینطور آشوب‌ها کار خیلی مشکلی هم نبود. اگر مدتی هم طول کشید، این نشانه گسترده بودن آن نیست. شما یک جمع کوچک را هم می‌توانید در نظر بگیرید که مثلاً در یک نقطه دست به خرابکاری، غارت و کشتار مسلحانه زده و بعد پنهان شوند! بعد از مدتی هم دوباره این رفتار‌ها را در جای دیگری تکرار کنند و این روند مدتی ادامه پیدا کند. این اقدامات، چندان کار خیلی سختی نیست. البته نظام از آن‌ها نیز غافل نمی‌شود و این عده اندک را دستگیر می‌کند و تحویل دستگاه قضایی می‌دهد؛ بنابراین دیدیم که به تدریج از التهابات اینچنینی در کشور کاسته شد و جریان رو به سکون و سکوت رفت. چون آن سرمنشأها، سرپل‌ها و کسانی که ارتباطات سازمانی و مراوده نزدیکی با شبکه‌های خارجی داشتند، دستگیر شدند. می‌خواهم عرض کنم طول کشیدن این قضایا در کشور، به واسطه این است که اینطور حرکت‌های آشوبگرانه و اغتشاشات، در واقع مجموعه‌ای از اقدامات خرابکارانه است که می‌تواند با یک سازماندهی گروهکی انجام شود و مدتی هم به طول بینجامد. چندان هم کار دشواری به نظر نمی‌آید و این در تاریخ نظام اسلامی هم سابقه دارد. در جریانات اخیر هم نظام با آن‌ها برخورد و عواملشان را دستگیر کرد و همانطور که اشاره کردم، سرانجام این فعالیت‌های خرابکارانه فروکش کرد.

عناصر و جریاناتی که در خارج از کشور مستقر هستند و به قول خود در ایران جنبش «زن، زندگی، آزادی» را به راه انداختند، به جای خنثی کردن رویکرد‌های جمهوری اسلامی، بیشتر هویت و عملکرد یکدیگر را خنثی می‌کنند! به نظر شما این افراد و گروه‌ها می‌توانند برای آینده ایران الگوی سیاسی ترسیم کنند؟
این‌ها به واقع افراد و گروه‌هایی هستند که ریشه در داخل ایران ندارند. این گروه‌ها عمدتاً وابسته به سرویس‌های خارجی و مراکز مختلف فعال آنجا هستند و از طرف آن‌ها حمایت مالی، سیاسی و تبلیغاتی می‌شوند؛ بنابراین به عنوان ابزار دست دشمنان مورد استفاده قرار می‌گیرند فارغ از اینکه چه اسم و عنوانی برای خود بگذارند- که معمولاً هم سعی دارند از عناوینی چون: دموکراسی خواه، جمهوری‌خواه و مشروطه خواه استفاده کنند- هرکدام سر رشته شان به یک مرکز خارجی وصل است. البته آن مراکز خارجی هم برای اینکه به نظر بیاید که مثلاً دارای قدرت و توانایی‌هایی هستند، انواع و اقسام امکانات را در اختیارشان قرار می‌دهند، ولی در کل همه این‌ها در عین حال که حالت وابستگی خودشان را دارند، بیشتر به دنبال منافع گروهی و شخصی‌شان هستند. به همین دلیل هم است که این منافع، در بسیاری اوقات در تعارض با یکدیگر قرار می‌گیرد و بین آن‌ها درگیری و تشنج ایجاد می‌کند. یعنی در این میان هر فرد و گروهی، به اصطلاح می‌خواهد خودش را بالاتر بکشد و بیشتر از حمایت مادی و معنوی مراکز خارجی و بیگانه برخوردار شود. در واقع هر یک از آن‌ها می‌خواهد بیشتر مورد قبول آن مراکز قرار بگیرد. بنابراین، چون دچار تعارض منافع می‌شوند، با یکدیگر به شدت درگیر می‌شوند. در بسیاری از موارد، همه ما شاهد بوده‌ایم که از درِ دشمنی با یکدیگر هم در می‌آیند و حتی علیه هم افشاگری‌های تند هم می‌کنند. چون عرض کردم به رغم برخی تعاملات کوتاه مدتی که با یکدیگر دارند، دچار تعارض منافع هم هستند، به همین دلیل خیلی زود هم به اختلاف و جدایی می‌رسند و در برخی مقاطع و با هدایت سرویس‌های خارجی، مجدداً سعی می‌شود تا این‌ها را به نحوی به یکدیگر بچسبانند! این اتصال، اما غیرواقعی، مصنوعی و ناکارآمد است. این وصل شدن‌ها و جدا شدن‌ها، بار‌ها و بار‌ها در طول این ۴۴ سال اتفاق افتاده و در ادامه هم وضعیت به همین ترتیب خواهد بود. به خاطر اینکه این‌ها نه ریشه‌ای در داخل ایران دارند و نه خودشان از یک اصالت، تئوری و منفعت واحد برخوردار هستند. به دلیل اینکه تمامی این گروه‌ها وابسته و محتاج به حمایت‌های بیگانه هستند و همه آن‌ها نیز به دنبال منافع شخصی و گروهی می‌دوند. نه منافع ملی را می‌شناسند و نه در پی آن هستند. بنابراین صرف نظر از هر اسم و عنوانی که برای خودشان در نظر بگیرند، راه به جایی نخواهند برد.

به نظر می‌رسد در میان تمام عناصر و جریانات موسوم به اپوزیسیون مثلث امریکا، انگلیس و اسرائیل سرمایه‌گذاری ویژه‌ای روی فرزند شاه مخلوع انجام داده‌اند. این توجه کانون‌های قدرت جهانی و سرویس‌های آن‌ها چقدر واقع‌بینانه است؟
بالاخره آن‌ها حداکثر توانشان همین است! اینها، چون فرد دیگری را در اختیار ندارند، لاجرم برای اینکه فعالیتی داشته باشند، به اینگونه عناصر متشبث می‌شوند. فردی که کاملاً وابسته است و پدران او نیز همینگونه بوده‌اند، طبیعی است که امریکا و اسرائیل، ابزار دیگری که بتواند بهتر و آبرومندتر ظاهر شود در اختیار نداشته باشند، به همین دلیل هم به این قبیل ابزار‌های ناکارآمد متوسل می‌شوند و برای جا انداختن آن‌ها تمام سعی‌شان را می‌کنند. اما طبیعی است که این حرکت آن‌ها نمی‌تواند میان مردم ایران جایگاهی داشته باشد. چون بالاخره مردم از سابقه آن فرد و وابستگی‌های عمیق او آگاه هستند. مردم ایران با استقلالی که پس از پیروزی انقلاب یافتند، راه جدیدی را در پیش گرفتند و نمی‌خواهند فردی، چون رضاپهلوی که ۴۳ سال است تحت حمایت بیگانگان نفس می‌کشد، با هماهنگی و حتی اجازه آن‌ها به فعالیت‌های بیهوده می‌پردازد و در مجموع یک وابسته تمام عیار است، بر آن‌ها حاکم شود. حال به فرض هم که او در ایران حاکم شود، کشور ما باید از تمام امکانات، توانمندی‌ها و دستاورد‌هایی که می‌تواند کشور را به پیشرفت برساند، دست بکشد! چون امریکا، انگلیس و اسرائیل اجازه نمی‌دهند ایران تحت حاکمیت فردی، چون او، به ادامه مسیر پیشرفت و ترقی بپردازد. تجربه پدران او، شاهد بر این مدعاست. بنابراین آن‌ها دائماً تلاش می‌کنند یک مهره وابسته تمام عیار را تبلیغ و حمایت کنند. برای آن که از طریق تحمیل او تمام دستاورد‌های ایران در زمینه‌های مختلف را به فنا بکشانند و این دیار را مجدداً تبدیل به کشوری صددرصد وابسته به خود کنند. البته معلوم است در این راه موفق نخواهند شد، چون تجربه تاریخی مانع از تحقق آن است.

به رغم آنکه مردم هنوز کارنامه دوران پهلوی و عوامل منتهی به انقلاب اسلامی را فراموش نکردند، چرا این سه کشور، همچنان بر چنین فردی متمرکز شده و روی وی سرمایه‌گذاری می‌کنند؟
عرض کردم، چون فرد دیگری را ندارند! ببینید شما یک وقت افراد دیگری را که بتوانند کاری انجام بدهند در اختیار دارید، یا اینطور بگویم که شما برای پیشبرد اهدافتان ابزار بهتری را در اختیار دارید، خب از آن استفاده می‌کنید. چون خیلی وقت‌ها شما ابزار بهتری را در اختیار دارید و از آن استفاده می‌کنید. اما یک وقت است که شما ابزار بهتری را در اختیار ندارید، بنابراین مجبورید از همان چیزی که در دسترس دارید، ولو بسیار بی‌ارزش و نامرغوب استفاده کنید. البته این کشور‌ها در مورد ایران، ۴۴ سال است که اشتباه فکر و تحلیل می‌کنند؛ لذا این هم اشتباه دیگری در میان صد‌ها اشتباه دیگری است که تا امروز انجام داده‌اند. مگر تا امروز آنچه می‌خواستند در ایران انجام شود، انجام شده است؟ مگر تا امروز این همه آمار نادرست را در مورد ایران ارائه ندادند؟ و این همه تحریم‌های نادرست را در مورد ایران اعمال نکردند؟ خب این انتخاب اشتباه هم یکی دیگر علاوه بر همه آن اشتباهات دیگرشان است. عرضم این است، وقتی حربه دیگری در اختیار دشمنان ما نیست، به همین متاع موجود، ولو اینکه بسیار نامرغوب، ناپسند و ناکارآمد باشد، ناچارند اکتفا کنند. در مجموع خودشان هم اعتراف دارند یا با رفتارشان نشان می‌دهند که به اصطلاح اپوزیسیون جمهوری اسلامی، بسیار ناکارآمد و عقیم است.

به نظر شما ناراضیان داخلی، تا چه حد حاضرند عنان اختیار خود را به دست عناصر و جریاناتی بسپارند که ۴۴ سال از ایران دوره بوده‌اند؟ کسانی که چنین تصوراتی درباره ایرانیان می‌برند، در چه سطحی از هوش و اندیشه هستند؟
ناراضیانی که شما می‌گویید، باید از هم تفکیک شوند. بله، الان ما دچار بعضی تنگنا‌ها و فشار‌های اقتصادی هستیم. به هر حال این مسئله، به‌خصوص قشر کم درآمد را تحت فشار قرار می‌دهد و ممکن است نارضایتی‌هایی در خلال این فرآیند به وجود آید. طبیعی است برای حل این مسئله باید مسئولان و دولت حداکثر تلاش خودشان را به کار گیرند که نهایتاً به اوضاع و احوال اقتصادی کشور، سرو سامان بیشتری داده شود و در نهایت این تحریم‌ها به نوعی خنثی و وضعیت اقتصادی کشور بهتر شود. معلوم و طبیعی است آن کسانی که به هر حال تحت فشار اقتصادی هستند، برای حل این قضیه نمی‌آیند مسیری را که بیش از ۴۰ سال برای کسب استقلال طی شده است نفی کنند. آن‌ها هم مسلماً می‌خواهند کشورشان قدرتمند و مستقل باشد. کشوری که بتواند در عرصه بین‌المللی، از اعتبار بالای اقتصادی، سیاسی و صنعتی برخوردار باشد. بنابراین حرف کسانی که به بعضی از تنگنا‌ها و مشکلات اقتصادی اعتراض دارند، مسلماً این نیست که ما از صفر تا صد، دوباره کشور را به امریکا، انگلیس و اسرائیل وابسته کنیم. هدفشان این است که این پیام را برسانند که باید تدابیر اقتصادی مناسبی برای بهبود اوضاع و احوال معیشت جامعه در پیش گرفته شود. این مسئله هم همان تأکیدی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی هر ساله آن را مطرح و همچنان بر آن تأکید می‌کنند که باید اوضاع و احوال اقتصادی و معیشتی مردم با اتخاذ راهکار‌های درست و مدیریت‌های قوی، بهتر و بهتر شود. اما فکر نمی‌کنم آن دسته از ناراضیانی که دارای وابستگی‌های گروهی هستند یا به هر حال در مسیر آشوب و براندازی حرکت می‌کنند، اساساً تعدادشان چندان زیاد باشد. واقعاً تعداد کسانی که بخواهند کشورشان مسیر استقلال را رها کرده و در مسیر وابستگی پیش برود، بالا نیست. چون مشخص است که رضاپهلوی عنصری تمام عیار وابسته به بیگانه است. جزو بدیهیات است که او جز وابسته کردن تمام کشور به بیگانه، چیزی در ذهن ندارد و نمی‌تواند داشته باشد. پدر و پدربزرگش هم همه در این مسیر حرکت کردند. او هم که بیش از ۴۴ سال است که تحت مدیریت و حمایت آنهاست. فکر نمی‌کنم کسانی که نظر مثبتی به رضا پهلوی دارند، تعدادشان زیاد باشد. چون ماهیت او بر همه آشکار است. اگر هم فرض بگیریم رضا پهلوی اینجا قدرت بگیرد، مشخص است که ایران چه وضعی خواهد داشت. آینده‌ای صددرصد وابسته که ملازم است با از دست رفتن تمام دستاورد‌هایی که تا به امروز داشته‌ایم. معلوم است که کسی خیلی دنبال اینچنین شخصی نیست. این از مضحکه‌ای که خودشان تحت عنوان وکالت راه انداختند و تعداد آرایی که این فرد به خود اختصاص داد، معلوم است.

اگر ناراضیان داخلی از خارج دستور نمی‌گیرند، منشأ برخی تحریکات در سالیان اخیر یا پدیده‌هایی مانند بی‌حجابی در برخی معابر عمومی چیست؟ اینگونه اقدامات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به هر حال در مورد کسانی که در یک جامعه بزرگ مانند ایران به نحو دیگری فکر می‌کنند، باید گفت قرار نیست در یک کشور همه یک گونه فکر کنند. همه اعضای جامعه هم یک نوع سبک زندگی ندارند. افراد متفاوت هستند و تنوع نسبتاً زیادی در برخی حوزه‌ها در جامعه وجود دارد. اما مسئولان و برنامه‌ریزان کشور باید به نحوی امور را تدبیر کنند که یک نقط تعادل در اینگونه مسائل شکل گیرد. همه هم حول آن نقطه تعادل حرکت کنند. در بحث حجاب هم باید ما به یک نقطه تعادل برسیم که به اصطلاح هم آن حریم‌ها و مرز‌های عفاف در جامعه رعایت شود و هم اینکه در حد امکان، سلایق مختلف افراد جامعه بتواند تا حدی محقق شود. برای آن‌که به هرحال افراد جامعه، مسیر زندگی خودشان را هم داشته باشند. من اینطور به ذهنم می‌رسد که ما اگر در این عرصه، به یک راهبرد مناسب و نقطه تعادل برسیم، حال چه در زمینه مسائل فرهنگی و چه در زمینه مسائل سیاسی و مردم احساس کنند در حد قابل قبولی می‌توانند سبک زندگی خودشان را داشته باشند، خیلی از زمینه‌ها برای ایجاد آشوب و اعتراض از بین خواهد رفت.

از نظر شما استفاده از ابزار بی‌حجابی در معابر عمومی تا چه حد وسعت و عمر خواهد داشت؟
جامعه ما در مجموع، چه زن‌ها و چه مرد‌های آن انسان‌های عفیف و با حیایی هستند. البته استثنا‌هایی هم هست. ممکن است کسانی هم باشند که به دلایل مختلف از جمله لجبازی بخواهند مرز‌های عفاف را زیرپا بگذارند. این‌ها استثنا هستند. جامعه ما در مجموع، جامعه‌ای است که اساساً دین، مذهب، حیا و عفاف، دارای ریشه‌های کهن و اصیلی در آن است. حتی کسانی هم که در نگاه کلی حجابشان کمتر است هم مرز‌ها و حدود‌هایی را رعایت می‌کنند. بنابراین به نظر من کلیت جامعه ایرانی، یک جامعه مقید به حدود و مرز‌های عفاف، حیا و حجاب است. بله، همانطور که عرض کردم استثنا هم هست و ممکن است کسانی با اهداف سیاسی خاص یا حتی با هدف به آشوب کشاندن جامعه و ایجاد برخورد و تنش، دست به اینطور رفتار‌ها بزنند و با پوشش‌های زننده‌ای در جامعه حاضر شوند. چه بسا به عمد، با هدف و طی یک برنامه‌ریزی - که مرتبط با خارج هم باشد- این کار را انجام بدهند، با این هدف که نوعی برخورد و تنش به‌وجود بیاورند و این برخورد‌ها را گسترش دهند. باید در این زمینه هوشیار بود. ما باید مراقب انواع و اقسام برنامه‌ریزی‌ها و اقداماتی که دشمنان می‌کنند، باشیم. چون حتی ممکن است با برنامه‌ریزی، افرادی از عوامل خودشان را مأمور کنند تا از آشوب‌های احتمالی فیلم بگیرند و آن را در شبکه‌های مختلف مجازی به نمایش بگذارند. حتی گاهی وقت‌ها از ناحیه نیرو‌های انقلابی و انتظامی قلابی وارد اینگونه قضایا شوند و با فرد بدپوشش برخورد و تنش ایجاد و از آن صحنه فیلمبرداری کنند. بعد هم آن را در فضای مجازی نشان داده و فضای ملتهبی را در جامعه رقم زنند. ما نباید اسیر این توطئه‌ها و برنامه‌ریزی‌ها شویم. باید مراقب باشیم در این مسیر جامعه به تنش کشیده نشود. با این همه همانطور که رهبری فرمودند، این توطئه هم فرجامی مانند جنگ ترکیبی سال گذشته خواهد داشت.

به عنوان واپسین سؤال، چگونه می‌توان از وقایع و رخدادهایی، چون جنگ ترکیبی سال ۱۴۰۱ جلوگیری کرد؟
این نیاز به بررسی دقیق گذشته دارد. جمله معروفی داریم که می‌گوید: «گذشته، چراغ راه آینده است»، بنابراین باید مرتباً حوادث گذشته را بررسی و تحلیل کنیم تا بفهمیم علت این معضل چه بوده است. طبیعی است که با پی بردن به نقاط ضعف خودمان و شناسایی اشتباهاتی که احیاناً در گذشته داشتیم، می‌توانیم آن نواقص را برطرف کنیم. در هر جامعه‌ای هم اینگونه است. بالاخره در همه جوامع، برای حرکت به جلو هم نقاط قوت وجود دارد و هم نقاط ضعف. کشور‌ها و دولت‌هایی موفق هستند که بتوانند مرتباً گذشته را آسیب‌شناسی کنند و نقاط ضعف خودشان را بشناسند و از آن‌ها به سادگی عبور نکنند. از طرف دیگر لازم است برای برطرف کردن این نقاط ضعف، تدبیر نمایند. حال اگر این مشکلات در حوزه مسائل اقتصادی است، باید از راه خود و به گونه‌ای کارشناسی شده برطرف شود و اگر در حوزه مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است، باید به نحوی دیگر برای رفع این نواقص و اشتباهات فکر و تدبیر صورت گیرد و سعی به برطرف شدن آن شود. این بهترین راه برای افزایش رضایت در جامعه است. کسانی هم که متوقع هستند این ضعف‌ها برطرف شود، اعتراض‌شان طبیعی است. آن عده اگر ببینند راه‌حل‌هایی برای این ضعف‌ها و مشکلات اعمال می‌شود و بهبود هرچه بیشتر امور در دستور کار است، نارضایتی‌شان فروکش می‌کند. تعدادی هم ممکن است همواره به دنبال سیاست‌های خارجی و تبلیغات بیگانه باشند. آن‌ها تعداد زیادی نیستند و جامعه وقتی در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وارد مسیر حرکت درست و رو به صواب شود و حرکت در این مسیر احساس شود، مردم با آن عده قلیل همراهی نمی‌کنند. کما اینکه ما در سال‌های گذشته هم شاهد این بودیم که عامه مردم صف خود را از صف آشوبگران جدا کردند. در واقع مردم ایران به دنبال ایجاد آشوب، بلوا و درگیری نیستند و این را هم به خوبی می‌دانند که اگر جامعه دچار اغتشاش شود، این به معنای وخیم‌تر شدن اوضاع اقتصادی خواهد بود. این هم مسئله‌ای است که دشمنان ما انتظار آن را دارند. بنابراین مردم به دنبال این هستند که ان‌شاءالله وضعیت در مسیر اصلاح امور قرار گیرد و با تدابیر مسئولان در حوزه‌های مختلف، شرایط رو به بهبود برود.

 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط