جمعه 30 شهریور 1403 - 20:04

کد خبر 58718

چهارشنبه 27 اردیبهشت 1402 - 09:17:33


سرمقاله خراسان/ سرشک «جذب حداکثری» از جفای «بیزاری»


خراسان/ « سرشک «جذب حداکثری» از جفای «بیزاری» » عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم بهروز بیهقی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
  
سال 1348 خورشیدی است و نجف اشرف، مستمع درس‌های آیت‌ا...العظمی سید روح‌ا... خمینی درباره حکومت اسلامی و «ولایت فقیه». امام در آن درس‌ها به وضوح بر نیابت عام فقیه جامع‌الشرایط از امام معصوم(ع) در مطلق امور حکومتی (یا به تعبیر دقیق فقیه متأله آیت‌ا...جوادی آملی، نصب بالوصف در برابر نصب بالنص) انگشت تاکید می‌نهند و به صراحت، قلم بطلان بر مشروعیت خودخوانده حکومت‌های غیر مأذون از سوی خداوند می کشند. گویا امام پیشاپیش راه را بر مغالطه ای واهی فرو می بندد که هر از گاه بر زبان و بیان برخی سلطنت طلبان و توده های سابق مجال جولان می یابد؛ این که آیت‌ا... خمینی برای جذب گروه های سیاسی مختلف پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، نظرات واقعی خود را عامدانه پنهان می داشت و تنها پس از چیرگی بر ساحت سیاست، بن مایه اصلی اندیشه‌اش را  از سراپرده مستوری خارج کرد. برخلاف این ادعای واضح‌‌البطلان و تاکتیکی تلقی‌کردن مشی امام در سال‌های مبارزه، روح‌ا... خمینی هیچ‌گاه از اصول اندیشه‌اش در سال 1348 و قبل از آن، عدول نکرد اما در عین «اصولگرایی» به معنای تام و تمام کلمه، توانست اقشار مختلف مردم و نیز گروه‌های متکثر سیاسی را بر محور مصاف علیه رژیم پهلوی گردهم آورد و سامان دهد. به دیگر سخن، روح‌ا... خمینی درس‌ بزرگ دیگری بر دراسات نجف افزود که لُب لُباب آن، تقدم منطقی و عملی «دشمن شناسی» بر «اظهار دشمنی» و در میان آوردن اولویت ها به حسب مقتضیات زمان و مکان است. امام نیک می دانست که برجسته کردن اختلاف ها و گاه تضارب سلایق و اعلام برائت و «بیزاری» از این یا  آن گروه، قند در دل دشمنان حقیقی مردم آب می کند و آنان را به بقای خویش امیدوار می سازد. این مشی و مرام پُرمایه  گرچه پس از پیروزی انقلاب نیز، در عمل ادامه یافت اما جلوه‌گری هایش به دلیل وقوع جنگ تحمیلی، توحش لجام گسیخته منافقین و... رو به کاستی نهاد. نسل‌های پس از امام، این بخت موافق و اقبال بلند را داشتند که تبلور و بلکه تکامل سیره مرضیه ایشان را در کلام و مشی عملی برترین دانش‌آموخته مکتبش بازبینند. آیت‌ا...خامنه‌ای در تمامی سال‌هایی که غلظت افتراق های سیاسی از حد مجاز در می گذشت یا رویدادی می توانست زمینه ساز رویارویی های مذهبی یا قومی شود، همگان را به «حفظ وحدت» و «شناخت دشمن واقعی» و البته همراهان و دلدادگان انقلاب و نظام را به «جذب حداکثری و دفع حداقلی» فرامی خواندند: 
«ما عرض کردیم جذب حداکثری، دفع حداقلی. البته معیار و میزان، اصول و ارزش‌هاست. انسان‌ها از لحاظ ایمان در یک حد نیستند. ما در بین خودمان آدم‌هایی داریم ضعیف‌الایمان، آدم‌هایی داریم که ایمان شان قوی‌تر است. باید راه بیاییم. نمی‌شود ضعیف‌الایمان را دفع کرد، نمی‌شود فقط به کسانی چشم دوخت که قوی‌الایمانند؛ نه، ضعفا را هم باید در نظر داشت. کسانی که خودشان را قوی می‌دانند، آن کسانی را که ضعیف می‌دانند، ملاحظه کنند، مراعات کنند، دفع نکنند. آن کسانی که جزو مجموعه هستند، لیکن بر اثر اشتباه و غفلت کنار افتادند، جدا افتادند، این‌ها را به خود بیاورند؛ این‌ها را نصیحت کنند، دلالت کنند، راه را به آن‌ها نشان بدهند، آن‌ها را برگردانند.»
(بیانات در دیدار کارگزاران نظام،89/5/27)
و همچنین :

«این کسانی که از جماعت مسلمین جدا می‌شوند، از جماعت کشور فاصله می‌گیرند، کوشش کنید این‌ها را نزدیک کنید، منضم کنید. کسانی که میانه‌ راه هستند، این‌ها را به منزل مطلوب برسانید. نگذاریم با رفتار ما، با عمل ما، با اظهارات ما، با منش ما، کسانی که یک ایمان نیمه‌کاره‌ای دارند، به‌کلی از ایمان ببُرند؛ کسانی که نیمه‌ارتباطی با نظام دارند، از نظام منقطع شوند. عکس این عمل کنیم؛ کسانی که در نیمه‌ راه هستند، این‌ها را جذب کنیم.»(بیانات در دیدار مسئولان نظام،90/5/16)
همان گونه که مشهود است،رهبر فرزانه انقلاب مانند سلف صالح خود، «جذب حداکثری» را نه در عرض و تقابل با اصول، بلکه در طول و چارچوب اصول برمی‌شمارند و از این منظر، به کسانی پاسخ می‌دهند که هرگاه سخن از «جذب» افراد می رود، آن را با «هضم و استحاله» اصول و احیانا همرنگی ناموجه با جماعت، برابر و مترادف می پندارند.  
آیت‌ا... خامنه‌ای البته به تدریج و به تناسب رویدادهای اجتماعی و سیاسی، تجلیات فزون‌تری از «جذب حداکثری» را وارد گفتمان باورمندان به جمهوری اسلامی کرده‌اند که گاه ناظر به جایگاه اجتماعی و حساسیت‌های خاص برخی مناصب دینی و حکومتی است. از آن جمله است وقتی که «جذب حداکثری» برای ائمه جمعه را به بلندای «رفتار پدرانه» می‌رسانند و دیدگاه خود را این گونه صریح و بی‌پرده بازمی‌گویند:
«در نماز جمعه‌ شما همه جور آدمی شرکت می‌کنند. با همه شما پدرانه رفتار کنید، همه فرزندان شمایند. بله، ممکن است شما به آن جوان انقلابی، جوان مجاهد و جهادگر علاقه‌ بیشتری داشته باشید، حق هم همین است، عیبی ندارد اما آن کسی  هم که این جوری نیست او هم پسر شماست، آن هم فرزند شماست؛ با همه پدرانه رفتار کنید.
در این جشن غدیر که خیلی چیز عجیبی بود در تهران، حالا نمی‌دانم شما دیدید یا خیر من خودم در تلویزیون نگاه کردم دیدم، بعضی‌ها هم که رفته بودند آمدند برای ما تعریف کردند. دیدید در این جشن میلیونی، همه‌جور آدمی شرکت کردند. این‌ها طرفدار دین‌اند، دوست دارند دین را. بنده یک وقتی در یکی از این سفرهای استانی در جمع علمای محترم آن شهر که با آن‌ها جلسه داشتیم گفتم: امروز یا دیروز که من می‌آمدم در این ماشین، دوروبر ماشین خب جمعیتی می‌آیند، اظهار محبت می‌کنند، افرادی بودند بین این‌هایی که اظهار محبت می‌کردند و گریه می‌کردند بعضی‌هایشان، کسانی بودند که اگر شما مثلاً با آن‌ها  برخورد کنید ممکن است احتمال ندهید که حتی اعتقاد به دین هم داشته باشند، اما این‌جوری است. معتقدند به دین.
با همه پدرانه رفتار کنید. همه را سر سفره‌ دین و معنویت و شریعت بنشانید».(بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور،1401/5/5)
حال، جای طرح این پرسش وجود دارد که با این تفاصیل، آیا نمی‌توان مفاهیم «برائت» و «بیزاری» را در منظومه فکری امام و رهبری، جُست و یافت؟ پاسخ به این نکته، مجالی مستوفی و مقالی مجزا می طلبد اما به اجمال می توان گفت که ارکان مقوّم این مفاهیم، کاملا بر پایه آیات قرآنی شکل گرفته و عرض عریض «نفی استکبار» گرانیگاه آن است. کشف و شناسایی اضلاع گوناگون «استکبار» گاه مستلزم کندوکاوی مجتهدانه است اما ترجمان سیاسی این مفهوم معمولا به اذهان نزدیک‌تر و یافتن مصادیق آن سهل‌تر است. آن‌چه معمولا در کلام امام و رهبری هنگامی که مخاطب آن‌ها  عموم مردم هستند، به کثرت استعمال می شود، «استکبار» در ابعاد سیاسی و فرهنگی آن است که طبعا آحاد جامعه به برائت و «بیزاری» از آن دعوت می‌شوند. در مرتبه‌ای فروتر، کسانی که در داخل، عالمانه و عامدانه، راه سرسپردگی به «استکبار» را در پیش می گیرند، سزاوار بیزاری‌اند. دو قید عمد و علم که در ابواب مختلف فقه و حقوق اسلامی جاری و ساری است، در این مبحث نیز، نقشی کلیدی ایفا و نصاب احراز «سرسپردگی به استکبار» را مشخص می کند. طبیعی است که با لحاظ این قیود، دایره «مستحقان بیزاری» ضیق می شود و غافلان، ناآگاهان و حتی برخی لجاجت‌کنندگان از شمول آن بیرون می مانند. ناگفته هویداست که با این ملاحظات، چقدر باید در «اظهار بیزاری» احتیاط کرد و بی‌سبب، غبار غم را بر چهره سالکان طریق «جذب حداکثری و دفع حداقلی» ننشاند.
آیا تاکنون گفتار و رفتار خود را به محک راهبرد کلان «جذب حداکثری» سنجیده‌ایم که اینک در پی «مستحقان بیزاری» افتان و خیزان به راه افتاده‌ایم؟! 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط