پنج‌شنبه 08 آذر 1403 - 16:12

کد خبر 715890

پنج‌شنبه 08 آذر 1403 - 14:00:00


7 کتاب در انتظار فیلم شدن


فرهیختگان/ روز گذشته مطلبی را منتشر کردیم با عنوان «امپراتوری ۲۸۳ میلیون نفری» و به 10 سریال پر بیننده نتفیلیکس در سال 2024 پرداختیم. در میانه بررسی این سریال‌ها به نکته‌ای جالب توجه برخورد کردیم. از 10 سریال برتر نتفلیکس 4 تا از آن‌ها اقتباس از رمان‌های مطرح است. در روزگاری که سینما و سریال‌های ایرانی را به ندرت می‌توان اقتباسی یافت، عدد 40 درصدی اقتباس در نتفلیکس برای ما بسیار عجیب به نظر آمد. با دیدن این آمار این به ذهنمان رسید که شاید این وضعیت در باقی پلتفرم‌ها متفاوت باشد. سراغ hbo رفتیم. وضعیت مانند نتفلیکس بود و حدود 50 درصد از آثار اقتباسی. این وضعیت در باقی پلتفرم‌ها مثل دیزنی، آمازون پرایم و سایرین هم همینطور است. آثار اقتباسی حداقل 50 درصد بازار را به دست گرفته‌اند. برای مخاطبی که تنها بیننده این سریال‌هاست چندان هم تفاوتی نمی‌کند که فیلم‌ها از کتاب باشد یا خیر اما نباید این نکته را فراموش کرد، ساختن آثار بر پایه کتاب تأثیری چند جانبه بر صنعت نشر دارد. شاهد مثالش را هم در کشور خودمان و در سریال طوبی دیدیم. طوبی که پخش شد، کتابی که از آن اقتباس شده بود، یعنی اربعین طوبی هم فروشش چند برابر شد. این موضوع که در ایران اتفاق جدیدی است اما در خارج از ایران چندان هم موضوعی عجیب و غریب نیست. ساخت یک اثر بر اساس یک کتاب، فروش آن کتاب را بالا می‌برد. 
البته این تنها اثری نیست که اقتباس کردن روی صنعت انتشار می‌گذارد. وقتی نویسنده‌ها بدانند که آثارشان به فروش می‌رود، به طور مشخصی در نوع تصویر‌سازی آثارشان اثر می‌گذارد و کتاب‌ها مناسب ساختن اثر سینمایی و یا سریال نوشته می‌شوند. حالا که سریال‌های ایرانی پایشان به ترکیه و دیگر کشور‌های منطقه باز می‌شود اقتباسی بودن آن آثار برابر است با ترجمه آن آثار و چند برابر فروش آن کتاب در کشور‌های خارجی. همین موضوع باعث می‌شود ادبیات ایران در جهان دیده شود. اتفاقی که همین چند سال قبل برای کتاب‌های هوشنگ مردای‌کرمانی در ترکیه افتاد. با پخش قصه‌های مجید و خمره در ترکیه کتاب‌های مرادی‌کرمانی هم دیده شدند و خمره به زبان ترکی ترجمه شد. نکته جالب اینجاست که همین دیروز هم قصه‌های مجید به قزاقستان به زبان قزاقی هم ترجمه شد. 
البته اگر بخواهیم به مهم‌ترین دلیل به اقتباس در آثار تصویری اشاره کنیم، کافی است نگاهی به وضعیت فعلی سریال‌ها و فیلم‌های کشورمان نگاهی بیندازیم. فیلم‌ها و سریال‌هایی که این روز‌ها در کشور در حال پخش هستند به طور مشخصی مشکل قصه و روایت دارند. مشکلی که در آثار تلویزیونی و حتی سینمایی کاملاً مشهود است. مثال بارز این موضوع در جشنواره فجر چهل و دوم قابل دیدن بود در بخش سودای سیمرغ جشنواره چهل و دوم حتی یک اثر هم اقتباسی نبود. نکته جالب اینجاست که چندان زمانی از تشکیل شورا‌های اقتباس در سیما فیلم و فارابی نمی‌گذرد اما با این حال نتیجه این شورا‌ها شده جشنواره چهل و دوم و چهل و یکم که حتی یک اثر اقتباسی هم در سودای سیمرغشان پیدا نمی‌شود. اگر گمان می‌کنید که در نمایش خانگی یا تلویزیون وضعیت متفاوت است باید بگوییم با بررسی 30 اثر اخیر نمایش خانگی و تلویزیون تنها سه اثر اقتباسی می‌توان دید که هر سه آن‌ها هم برداشتی آزاد است و نه اقتباسی کامل و از این سه اثر تنها یکی از آن‌ها برداشتی از یک رمان داخلی است، این وضعیت یعنی، موضوع فقط به سینما محدود نمی‌شود و حتی جامعه سریال‌سازان هم چندان تمایلی به اقتباسی ساختن ندارد. 
اینکه یک سازمانی باید باشد تا کارگردانان و نویسنده‌ها را به ساختن آثار و فیلم‌هایی که اقتباسی‌اند تشویق کنند، حرف جدیدی نیست اما یک سؤالی در این بین پیش می‌آید؛ آیا فقط نهاد‌ها و سازمان‌های دولتی فیلم‌سازان و سریال‌سازان را به اقتباس متمایل کنند. خود صاحبان آثار از میان کتاب‌هایی که خواندند، تمایلی ندارد حتی یکی از آن‌ها را به تصویر بکشند؟ آیا هیچ کدام از آثار داستانی داخلی ظرفیت در آمدن در قالب فیلم و سریال را ندارند؟ پرسش آخر باعث شد تا ما در میان کتاب‌هایی که می‌توان از آن‌ها اقتباسی کرد سیری بکنیم و حدود 10 نام را گلچین کنیم. 

 آثاری که منتظر تصویرند

«زمستان 62»،  اسماعیل فصیح 
حوالی سال‌های 66 بود که «زمستان 62» را اسماعیل فصیح منتشر کرد. کتاب فصیح به قدری تصویری بود که توانست بهمن فرمان‌آرا را برای نوشتن فیلمنامه‌اش ترغیب کند. بهمن فرمان‌آرا فیلمنامه زمستان 62 را نوشت، فرمان‌آرا درباره این کتاب می‌گوید: «باید اقرار کنم که آشنایی من با نوشته‌‌های آقای فصیح با زمستان 62 شروع شده است و بعد بقیه را خواندم. ولی اولین داستانی که من از ایشان خواندم زمستان 62 بسیار بسیار تجربه تکان‌دهنده‌ای بود.» آنچه فرما‌ن‌آرا از آن به عنوان تجربه‌ای تکان‌دهنده یاد می‌کند، توانسته بود در حوالی دهه 70، فصیح را محبوب کتاب‌خوانان کند. کتاب محبوب آن روز‌ها به قدری روی فرمان‌آرا اثر گذاشته بود که او یکی از دلایل بازگشتش به ایران را ساختن این فیلم می‌داند: «می‌‌خواستم آن را فیلم کنم. برای من ممکن بود که در فضایی مشابه فضای ایران، آن را در خارج ایران هم بسازم، ولی همیشه تصمیم من این بوده که راجع به ایران در خارج از ایران فیلم نسازم. یکی از علایق و دلایلی که من برگشتم که در ایران بمانم و فیلم بسازم در واقع عشق ساختن زمستان 62 بود.» آنطور که او می‌گوید طرح ساخت اقتباس از این کتاب را همراه با دو اثر دیگر از اسماعیل فصیح یعنی داستان جاوید و باده کهن را برای ساخت به ارشاد داده و هر سه اثر رد شدند. با این حال هنوز منتظریم که آیا کسی دوباره برای ساخت این آثار اقدامی می‌کند؟ 

«روی ماه خدواند را ببوس»، مصطفی مستور 
مردی که قصه‌هایش در ذهن مخاطبان، درست مانند سریال است. این گزاره را بی چون و چرا می‌توان درباره کتاب‌های «روی ماه خداوند را ببوس» و باقی آثار مستور مطرح کرد. شاید بتوان گفت مهم‌ترین دلیلی که کتاب‌های مستور را تا این اندازه تصویری و مناسب برای سینما و سریال‌سازی کرده را از زبان خودش می‌توان فهمید «وقت نوشتن در آنچه که می‌خواهم بگویم، به مخاطب فکر نمی‌کنم اما در «چگونه گفتن» اولویتم مخاطب است.» اهمیت «چگونه گفتن» در آثار مستور باعث شده تا این کتاب‌های مستور به خصوص این کتاب به عنوان آثار مناسبی برای به تصویر در آمدن شناخته شود. البته ایده‌ اینکه از رمان‌های مستور اقتباسی انجام شود قبل‌تر به ذهن بهروز شعیبی خورده و او در فیلم «بدون قرار قبلی» از اثر کوتاهِ «بهترین شکل ممکن» برداشتی آزاد انجام داد و به عنوان اولین اثر اقتباس شده از مصطفی مستور لقب گرفت. با این حال هنوز کسی سمت آثار بلند مستور نرفته است و به نظر باید برای اقتباس از آثار مستور هنوز صبر به خرج داد. 

«دارالمجانین»، محمدعلی جمال‌زاده
«این رمان که توسط شورای اقتباس ادبی بنیاد سینمایی فارابی پس از ارزیابی به تصویب رسید، پس از توافق با مؤسسه هدایت فیلم به یک فیلم سینمایی تبدیل خواهد شد.» این خبر برای سال 86 است. به‌نظر همین چند جمله برای اینکه بگوییم چه اتفاقی برای اقتباس از «دارالمجانین» جمال‌زاده افتاده، کافی است. جمال‌زاده به عنوان معدود نویسندگانی که در جایزه‌های ادبی بین‌المللی حضور داشته، اقتباس نشدن از آثارش نشان از کم‌لطفی سازندگان فیلم و سریال در ایران دارد. حالا باید دید اثری که نزدیک به 20 سال است فارابی اقتباس آن را خریده، آیا تبدیل به اثری سینمایی می‌شود یا خیر. 

«مدیر مدرسه»، جلال آل‌‌احمد
در همان سال‌هایی که اقتباسِ دارالمجانین خریداری شد، اقتباس مشهور‌ترین اثر جلال آل‌‌احمد هم مورد توجه قرار گرفت. «مدیر مدرسه» جلال که به‌ عنوان یکی از متفاوت‌ترین تاریخ معاصر ایران شناخته می‌شود، ساخته شدنش می‌تواند اتفاقی مهم و قابل توجه در ساخت آثار سینمایی و یا حتی سریال‌سازی باشد. اثری که آل‌احمد، سبکی را به مردم آن زمان شناساند که در نوع خود بدیع بود. با این حال، مدیر مدرسه هم در لیست اقتباس‌های ساخته نشده فارابی خاک می‌خورد لیستی که نام‌های بزرگ و متعددی در آن دیده می‌شود. 

«چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم»، زویا پیرزاد
کتاب زویا پیرزاد پیش از آنکه بخواهد توسط فیلم یا سریالش به خارج از کشور برود خودش پیش‌قدم شد و به زبان‌های فرانسوی و انگلیسی ترجمه شد. کتاب پیرزاد تاکنون بیش از 160 بار تجدید چاپ شده است. کتابی که توانسته بود جایزه‌های ادبی یلدا، جایزه بنیاد گلشیری و جایزه کتاب سال را از آن خود کند. با این حال هنوز اقتباسی از این رمان انجام نشده. اثری که جذابیت آن کاملاً کشش تبدیل شدن به یک سریال را هم دارد. 

«قیدار»، رضا امیرخانی
شاید برای کتاب خوانان جای تعجب داشته باشد که تاکنون هیچ اقتباسی از آثار امیرخانی انجام نشده. نویسنده‌ای که تنوع و تعدد آثارش زبان زد است و قیدارش از مهم‌ترین آثار او است. اثری که به گفته امیرخانی برداشتی آزاد از زندگی غلامرضا تختی است. قیدار، جوانمردی است که در پی گمنامی است؛ کسی که نماینده ارزش‌هایی است که اکنون دیگر وجود ندارد، ارزش‌هایی که نویسنده به گفته‌ خود در پی زنده کردن آن است. این کتاب مشتمل بر 9 فصل است که در هر فصل یک داستان از قیدار روایت می‌شود. با توجه به 9 فصل بودن این رمان به نظر می‌رسد این کتاب ظرفیت تبدیل شدن به اثری سریالی را داشته باشد. 

«شطرنج با ماشین قیامت»، حبیب احمد‌زاده
««شطرنج با ماشین قیامت» که نمایشی بر اساس رمانی به همین نام نوشته حبیب احمدزاده است در صدر ۱۴ نمایش برتر سال ۲۰۱۴ کانادا قرار گرفت.» این خبر شاید عجیب به نظر برسد که اثری پیش از آنکه در ایران تبدیل به فیلم یا سریال شود در خارج از ایران تبدیل به تئاتر شود. این را هم در نظر بگیرید که آن رمان موضوعش دفاع مقدس هم باشد. 
رمان حبیب احمد‌زاده که حتی کمیک استریپ آن هم منتشر شده تنها منتظر این است که تبدیل به اثری سینمایی و یا حتی سریال شود. اثری که به زبان‌های آلبانیایی، انگلیسی، فرانسوی و عربی ترجمه شده و جزء رمان‌های برتر قلم زرین سال 85 و برنده جایزه ادبی اصفهان هم است. 

«نامیرا»، کریمخانی  
پروژه سینمایی «نامیرا» ازجمله آثار اقتباسی است که تولید اولیه آن از خرداد سال 1402 آغاز شد. این پروژه با کارگردانی شهریار بحرانی جلوی دوربین رفت و بعد از چندماه فیلمبرداری، بحرانی از کارگردانی آن کنار گذاشته شد و محمدحسین لطیفی ادامه کار را برعهده گرفت. اثری که فیلمنامه آن را داوود میرباقری نوشته است. داستان عاشورایی نامیرا از کتابی به همین نام با نویسندگی صادق کرمیار گرفته شده است. 

خرداد امسال بعد از چندماه بی‌خبری از پروژه سینمایی نامیرا، دوباره محسن علی‌اکبری در گفت‌وگو با ایرنا از شروع این پروژه عاشورایی خبر داد و گفت: «نیمه اول این اثر سینمایی ساخته ‌شده و این نیمه‌دوم کار است که آغاز می‌کنیم تا در اسرع وقت آن را به پایان ببریم و به جشنواره فجر چهل‌وسوم برسانیم.» حالا باید دید آیا نامیرا به جشنواره چهل‌وسوم می‌رسد؟ 

«همسایه‌ها»، احمد محمود
رمان «همسایه‌ها»ی احمد محمود به‌عنوان یکی از پرطرفدار‌ترین آثار میان منتقدان محسوب می‌شود. از میان آثار محمود رمان «مدار صفر درجه» از آثاری است که از آن اقتباس سریالی موفقی توسط حسن فتحی انجام شده است اما هنوز اقتباس از آثار این نویسنده جای کار دارد. 

رمان همسایه‌ها در 502 صفحه داستان جوانی به نام «خالد» را پیش از کودتای ۲۸ مرداد و دوران نهضت ملی شدن نفت در شهر اهواز روایت می‌کند. خالد، همچنان که رمان پیش می‌رود از نوجوانی بی‌تجربه به فردی سیاسی تبدیل می‌شود. در این میان عشقش به دختر «سیه‌چشم»، او را در تنگنای انتخاب میان عشق و وظیفه می‌گذارد و عاقبت سر از زندان درمی‌آورد. 

«کلیدر»، محمود دولت‌آبادی
وقتی صحبت از اقتباس از کتاب‌ها به میان می‌آید یکی از پرتکرار‌ترین نام‌ها «کلیدر» محمود دولت آبادی است. کتاب دولت‌آبادی حتی بار‌ها تا دم سینمایی شدن هم پیش‌رفته اما هنوز این اتفاق رخ نداده است. یکی از نزدیک‌ترین کارگردان‌هایی که می‌خواست فیلمنامه کلیدر را بنویسد کیانوش عیاری است؛ عیاری در مصاحبه درباره این علاقه گفته است: «من با آقای دولت‌آبادی صحبت کردم تا با اقتباس از «کلیدر» اثری بنویسیم و ایشان هم موافقت کرد اما تهیه‌کننده از نظر مالی با آقای دولت‌آبادی به توافق نرسید.» کلیدر با حدود 2800 صفحه لقب بلند‌ترین اثر ایرانی را به خود اختصاص داده است؛ اثری که باید دید قرعه ساختن آن به نام چه کسی می‌خورد. 

 در انتظار
آثاری که نام برده شد، تنها گوشه‌ای از آثاری‌اند که می‌توان از آن‌ها اقتباس کرد. در این میان باید به این مطلب اشاره کرد که ما در سال گذشته گزارشی را با عنوان «داستان‌های جذاب گرفتار بروکراسی فیلمسازان» منتشر کردیم که لیست آثاری را آورده بود که در شرف تبدیل شدن به آثار سینمایی یا نمایش خانگی بودند؛ آثاری که حق اقتباس آن‌ها توسط دولت خریداری شده بود و پس از گذشت یک‌سال هنوز در انتظار تبدیل شدن به اثری سینمایی یا حتی سریالند.

آبنبات هل‌دار
«آبنبات هل‌دار» داستانی طنز از زبان یک کودک بجنوردی است. برادر این کودک قرار است به جبهه برود. محسن راوی داستان فرزند آخر یک خانواده پنج‌نفری است. آن‌ها همراه با مادربزرگ‌شان در یکی از محله‌های قدیم بجنورد زندگی می‌کنند. فضای داستان سرتاسر ماجرا‌های خنده‌دار و حیرت‌آور است؛ ماجرا‌هایی که محسن آن‌ها را ایجاد می‌کند. 

آبی و صورتی
«آبی و صورتی» نوشته ناهید طباطبایی یکی از کتاب‌هایی است که بعد از کتاب‌های «بیست زخم‌کاری» و «سالتو» مورد توجه یکی از پلتفرم‌های نمایش خانگی قرار گرفته و می‌خواهند سریالی از این کتاب بسازند. این کتاب داستان دو فرشته به نام آبی و صورتی است که نویسنده را مجبور می‌کنند داستان زندگی مادربزرگ‌های خویش را بنویسد و به او قول می‌دهند در این راه کمکش کنند و اگر نویسنده مانند سال‌های گذشته از این کار سرباز زند سبب نابود شدن فرشته‌ها، فراموش شدن مادربزرگ‌ها و باعث غم و اندوه خود او خواهد شد. 

احتمالاً گم‌شده‌ام
کتاب «احتمالاً گم‌شده‌ام» نام اولین رمان سارا سالار است؛ کتابی زنانه که تناقضات و پیچیدگی‌های روحی یک زن را به‌تصویر می‌کشد. داستان روایتگر زنانی است که روح ماجراجو و پرشیطنتی دارند، اما هنجار‌های جامعه و خانواده و نقش‌هایی که در اجتماع پذیرفته‌اند، آن‌ها را محدود کرده است‌. راوی این قصه دختری همدانی است که پدرش را از دست داده، مادرش معتاد است و دو برادر کوچک‌تر از خودش دارد. 

هفت جن
از کتاب «هفت جن» امید کوره‌چی زیاد گفته‌ایم و با خودش هم گفت‌وگو کرده‌ایم. موضوع کتاب برای ساخت سریال بسیار جذاب است و مطمئناً درصورت ساخت می‌تواند مخاطب را با خودش همراه کند. با اینکه تولید این‌گونه کتاب‌ها در فضای انتشاراتی کشورمان چندان مرسوم نیست، اما کوره‌چی با مهارت تمام توانسته است به‌خوبی از عهده آن برآید. 

کافه خیابان گوته
کتاب «کافه خیابان گوته» نوشته حمیدرضا شاه‌آبادی است. در کافه خیابان گوته قهرمان داستان کیانوش مستوفی، نوه میرزایوسف، شخصیت اول رمان «دیلماج» است. بنابراین این کتاب به ادامه رمان «دیلماج» می‌پردازد. کتاب‌های حمید شاه‌آبادی با توجه به نوع روایتی که در کتاب دارد، برای ساخت اثر همیشه مورد توجه قرار می‌گیرد که دلیل آن، نوع داستان‌هایش و همین‌طور نوع روایت شاه‌آبادی است. این کتاب از آن کتاب‌هایی است که برای ساخت در شبکه نمایش خانگی مورد توجه قرار گرفته اما هنوز به سرانجام نرسیده است. 

فرنگیس
کسی نیست که اسم کتاب «فرنگیس» را شنیده باشد و آن را یک سوژه اثر سینمایی نداند. این کتاب شامل خاطرات فرنگیس حیدرپور متولد سال 1341 در روستای اوازین است. او در حمله نظامیان عراقی به روستای محل سکونتش با یک تبر از خود دربرابر سربازان ارتش بعث عراق دفاع کرد. نکته کتاب فرنگیس این است که روایت زنانه از جنگ و این نوع مقاومت را کم داشته‌ایم. برای همین ساخت فیلم سینمایی یا سریال از این کتاب‌ها بسیار می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد. کتاب سال‌هاست مورد توجه یکی از سازمان‌های سینمایی قرار گرفته است، اما هنوز برای ساخت آن به تصمیمی نرسیده‌اند. 

شکارچیان ماه
«شکارچیان ماه» محمدرضا بایرامی دی‌ماه سال گذشته به بازار نشر رسید؛ کتابی که حوادثش در فضای پس از جنگ رخ می‌دهد. درواقع در این کتاب حوادث دفاع مقدس را از زبان نگهبان یک شرکت تعطیل‌شده در اطراف هور می‌خوانیم. شخصیت اصلی در موقعیتی خاص، مشغول نگهبانی از تأسیسات شرکت است و به تشریح وضعیت هور در دوران جنگ می‌پردازد. 

مستوری
«مستوری» نوشته صادق کرمیار، رمانی درباره زندگی شهید زین‌الدین است. کرمیار، نویسنده کتاب «نامیرا» در این اثر با یک شروع دراماتیک سراغ زندگی و خانواده این شهید دفاع مقدس رفته است. او در این رمان پر از پیام وارد موضوعات حساس روز جامعه شده و سیستم مدیریتی آن را نقد کرده است. او این سیستم را در زمان حال و گذشته با هم مقایسه کرده است. چه رخ می‌دهد که نظام مدیریتی گذشته نیرو‌هایی مخلص مانند شهید زین‌الدین را پرورش می‌دهد و در زمان حال، آدم‌هایی مثل دکتر خسروی کتاب را. 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط