پنج‌شنبه 20 دی 1403 - 01:35

کد خبر 763034

چهارشنبه 19 دی 1403 - 14:30:00


سرمقاله رسالت/ ترامپ؛ رئیس‌جمهوری منهای دکترین


رسالت/ «ترامپ؛ رئیس‌جمهوری منهای دکترین» عنوان یادداشت روز در روزنامه رسالت به قلم حنیف غفاری است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

دونالد ترامپ در حالی ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ رسما فعالیت خود را در مسند رئیس‌جمهور جدید آمریکا آغاز می‌کند که در محافل تحلیلی و رسانه‌ای غرب، فرضیاتی در خصوص دکترین سیاست خارجی وی مطرح می‌شود. بسیاری از تحلیلگران معتقدند ترامپ در دل آنارشیسم ظاهری و پوپولیسمی که در ادبیات و رفتار وی قابل مشاهده است، به دنبال تحقق استراتژی‌ها و اهداف از پیش تعیین‌شده خود است. از سوی دیگر، برخی تحلیلگران می‌گویند، گذشت زمان برخی اهداف ترامپ را تغییر داده یا حتی آن‌ها را به تازگی ایجاد خواهد کرد و وی اساسا تابعی از یک دکترین، استراتژی یا حتی مرام سیاسی نیست.

واقعیت امر این است که ترامپ را نمی‌توان به سبک و سیاق سیاستمدارانی مانند کارتر، بوش پسر و بایدن فردی پایبند به برخی خطوط قرمز راهبردی در عرصه داخلی و خارجی آمریکا قلمداد کرد. خلق دکترین، متغیری وابسته به وجود برخی پیش‌فرض‌ها، اصول و استراتژی‌ها در ذهنیت یک سیاستمدار است. اگرچه در عرصه اقتصادی می‌توان از اصولی مانند «حمایت گرایی اقتصادی»،«گذار از نهادگرایی در عرصه اقتصاد بین‌الملل»و … به‌عنوان برخی مؤلفه‌های ذهنی وی یادکرد اما این گزاره‌های ذهنی، بیش از آنکه مولود یک اندیشه اقتصادی باشد، معلول رویکرد پراگماتیستی ترامپ در عرصه اقتصاد و تجارت است.

فرضیاتی که در خصوص بازگشت ترامپ به دکترین مونروئه مبنی بر تمرکزگرایی آمریکا بر داخل کشور و مداخله حداقلی در نقاط گوناگون دنیا(غیر از آمریکای شمالی و لاتین) صورت می‌گیرد نیز مبنایی برای تشریح عملکرد احتمالی رئیس‌جمهور جدید آمریکا در عرصه سیاست خارجی نیست. ترامپ در نخستین دوره حضور خود در مسند قدرت(۲۰۱۷-۲۰۲۰) بارها دکترین مونروئه را به عناوین گوناگون نقض کرد. مداخله‌گرایی آشکار و پنهان ترامپ در منطقه غرب آسیا، تشدید منازعات ژئو اکونومیک با پکن و مواردی ازاین‌دست، سنخیتی با دکترینی که ۲۰۰ سال قبل توسط جیمز مونرو رئیس‌جمهور وقت آمریکا مطرح کرد، نداشت.

فراتر از آن، ترامپ فرامتن فعالیت خود را “بحران” می‌داند و در کسوت یک “مرد دیوانه” در قبال پرونده‌های گوناگون حوزه پیرامونی و فرا منطقه‌ای آمریکا رفتار می‌کند. حتی نمی‌توان ترامپ را خالق دکترینی ترکیبی در حوزه سیاست خارجی آمریکا قلمداد کرد زیرا زمانی که “ثوابت انتزاعی” در کمترین سطح ممکن در ذهن یک سیاستمدار پردازش گردد، منتج به خلق دکترین (حتی از نوع ترکیبی) نخواهد شد. ترکیب رویکردهای پوپولیستی، آنارشیستی، پراگماتیستی و ناسیونالیستی به‌جای آنکه خالق یک دکترین باشد، مولد نوعی همپوشانی نامتجانس و در مواردی غیرقابل‌پیش‌بینی خواهد بود. بنابراین، در تشریح ماهیت دولت ترامپ نباید به دنبال نسبت دولت وی با دکترین‌های معمول یا اختصاصی حوزه سیاست خارجی آمریکا در ادوار گوناگون تاریخ روابط بین‌الملل، ازجمله تاریخ معاصر بود. ضمن آنکه مرز دو مقوله “کنشگری”و “واکنش” نیز تا حدودی در رویکرد بین‌المللی وی مخدوش است، همچنان که در بسیاری از موارد، رئیس‌جمهور آمریکا برخلاف ادعای همیشگی خود، قادر به تنظیم هزینه‌ها و فواید بازی خود در قبال تحولات گوناگون نیست!


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط