یک‌شنبه 30 دی 1403 - 16:30

کد خبر 776434

یک‌شنبه 30 دی 1403 - 13:59:48


درنگی بر کنسرت «شعله دارم بر زبان»؛ سفر به حافظه شنیداری مخاطب ایرانی


اعتماد/ 28 دی ارکستر ملی یکی از برنامه‌های مهم خود را روی صحنه برد. این ارکستر که در چند کنسرت خود از خوانندگان پیشکسوتی که تا اندازه‌ای توانایی‌های دوره جوانی خود را از دست داده بودند، استفاده کرده بود، این‌بار سراغ نسل جوان‌تری از خوانندگان موسیقی دستگاهی ایران رفته بود که اجرایی قابل‌قبول را به نمایش گذاشتند. تقریبا تمام تصانیفی که در این شب به اجرا رسید قبلا توسط خوانندگان برجسته‌ای به ضبط رسیده بود و پخش مکرر آنها از رسانه‌های گروهی در دو دهه گذشته، خاطره دقیقی از اجرای ماهرانه آنها را در ذهن شنوندگان هک کرده بود. این واقعیت حساسیت و دشواری اجرای این تصانیف را برای خوانندگان آن شب ارکستر ملی بسیار بالا برده بود. خوشبختانه هم حسین علیشاپور و هم مجتبی عسگری از بهترین‌های نسل حاضر هستند و توانستند غیر از ارایه تکنیک لازم برای اجرای این تصانیف، از نظر ادیشن نیز موفق شدند به کیفیت قابل‌تحسینی برسند.  در این کنسرت قطعه‌ای هم به یاد رهبر و آهنگساز فقید ارکستر ملی ایران زنده‌یاد فریدون شهبازیان به نام پرواز که توسط رهبر فعلی ارکستر ملی همایون رحیمیان در چند روز اخیر ساخته شده بود به یاد این هنرمند نامدار اجرا شد.  در این کنسرت ارکستر ملی در میان سازهای همیشگی ایرانی که ارکستر را همراهی می‌کنند، کمانچه نیز دیده می‌شد که نوازنده آن امیر نظری سالاری بود که پیشتر سولیست راپسودی سه‌گاه اثر مشترک اسدالله ملک و همایون رحیمیان بود. او در جایگاه نوازنده کمانچه نیز بسیار خوب ظاهر شد و در بخشی که به اجرای جواب آواز نیز پرداخت، تسلط و پختگی خود را نشان داد.  همچنین تکنوازی نوازنده جوان و مستعد تار مسعود آذین نیز از بخش‌های برجسته این کنسرت بود، آذین در این برنامه با سبکی متفاوت از نوازندگی معمولش به تک‌نوازی تار پرداخت و سونوریته و تکنیک بی‌نقص خود را به نمایش گذاشت. جا دارد اینجا از نوازنده خوب تنبک ارکستر مریم ملا نیز یادی کنیم که چیره‌دستی تحسین‌برانگیزی داشت. لازم است ارکستر ملی به فکر تهیه یک دستگاه تنبک قابل کوک برای ارکستر باشد تا مشکل ناکوکی تنبک نیز حل شود. در پایان لازم است به سه مورد قابل نقد ارکستر ملی که به زعم نگارنده بسیار اهمیت دارد توجه شود.  در ارکستر ملی بارها شاهد این اتفاق بودیم که قطعات به شکل استاندارد خود اجرا نمی‌شود، برای مثال در کنسرت یاد شده در قطعاتی که نی و کمانچه نداشت، این سازها دیگر نوازندگان سازهای ایرانی را همراهی کردند. خصوصا سونوریته ضعیف نوازنده نی که با تقویت میکروفون، صدای سازش به سونوریته نهایی کار ارکستر آسیب وارد می‌کرد. اصولا انتخاب نوازنده ایده‌آل نی برای ارکسترها بسیار مشکل است؛ کسی که هم سونوریته مطلوب و هم کوک و تکنیک قابل قبولی داشته باشد و هم نت‌خوانی دقیق و همگون با ارکستر داشته باشد. بسیاری از نوازندگان نی، عادت به تکنوازی و اجرای پُرزینت قطعات دارند و وقتی در کنار ارکستر قرار می‌گیرند با همین رویه به اجرا می‌پردازند و صدای ارکستر را از یک‌دستی خارج می‌کنند. نکته دیگر آنجاست که گاهی از نوازنده نی آهنگساز بم نرم را خواسته ولی نوازنده برای سهولت کار خود، بم را جایگزین بم نرم می‌کند؛ در صورتی که با وجود میکروفون نیازی به جایگزین کردن بم به جای بم نرم نیست. این جایگزینی باعث افزوده شدن نویزی در صدای ارکستر می‌شود. به عنوان آخرین نقد به اجرای آن شب ارکستر ملی و البته می‌توان گفت تمام کنسرت‌های ارکستر ملی تا به امروز، باید به مشکل صدابرداری اشاره کرد که همواره مورد نقد اعضای ارکستر نیز بوده است. صدابرداران ارکستر ملی با بالا و پایین کردن مداوم صدای سازها، در واقع جا پای رهبر ارکستر گذاشته و خطوط مورد نظر رهبر را مغشوش می‌کنند.  برای مثال در این کنسرت کنترپوآن‌هایی که گلنوش خالقی برای قطعه شور مستی نوشته بود، به سختی شنیده می‌شد یا به کلی در عدم بالانس صدای ارکستر گم می‌شد.  به‌طور کلی صدای ارکستر به شکل آزاردهنده‌ای زیاد شده بود و همچون بسیاری از کنسرت‌های پاپ، صدای خواننده بسیار بالاتر از ارکستر به گوش می‌رسید.  شاید امروز مهم‌ترین معضلی که ارکستر ملی با آن درگیر باشد همین مساله صدابرداری است که کنسرت‌های خوبی مثل این برنامه را که آرزوی شنیدن قطعاتش سال‌ها رویای علاقه‌مندان موسیقی ایرانی بود را در سطحی پایین‌تر از ضبط قدیمی آن قرار داد. در حالی که اصولا باید اجرای زنده بارها و بارها کیفیتی برتر از یک موسیقی ضبط شده دو بانده داشته باشد.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط