چهارشنبه 24 بهمن 1403 - 16:21

کد خبر 805709

چهارشنبه 24 بهمن 1403 - 11:00:40


حراج سیمرغ‌ها!/ بررسی یکی از عجیب‌ترین داوری‌های ادوار جشنواره


فرهیختگان/ از همان زمانی که 33 فیلم برای فجر امسال انتخاب شدند، انبوهی از سؤالات در ذهن مخاطبان و اهالی رسانه نقش می‌بست اما همه این سؤالات کنار گذاشته شد تا فجر تمام شود و نامزد‌های منتخب به سیمرغ‌هایشان برسند. این سکوت پس از اکران هر فیلم، فشار بیشتری به مخاطب می‌آورد، تماشاگری که از اثری اکران‌شده گله داشت و منتظر می‌ماند تا شاید فیلم بعدی بتواند غافلگیرش کند. واقعیتش را بخواهید برای مخاطبان فجر، بد و ضعیف بودن آثار جشنواره تبدیل به اتفاقی تکراری شده. فیلم‌هایی که سراسر ادعا که در ویترین سینمای ایران قرار می‌گیرند و در نشست خبری عواملشان، از پاسخگویی به سؤالات خبرنگاران هم ابا دارند. فجر چهل‌وسوم هم پر بود از این دست فیلم‌ها که با هر لطایف الحیلی در میان آثار فجر چپانده شده بودند. البته تمام فجر را این آثار درجه 3 و 4 پر نکرده بودند و آثار دیگر باکیفیت‌تری هم در میانه فیلم‌های فجر دیده می‌شدند که با اغماض تعدادشان به عدد 10 می‌رسید. 

به دنبال جواب از هیئت‌انتخاب 
حالا فجر 43 تمام شده و می‌شود به دور از مصلحت‌اندیشی‌های رسانه، پرسش‌ها به میدان آورد؛ پرسش‌هایی که نجوای دل مخاطبانی است که در سالن این پا و آن پا کردند و هنگام اعلام نامزد‌ها غافلگیر شدند. اجازه بدهید از اینجا شروع کنیم؛ اصلاً چرا 33 فیلم باید به اکران دربیاید؟ آنچه باعث‌شده در جشنواره فجر پرداختن به فیلم‌ها در سطح باقی بماند، ارجحیت پیدا کردن کمیت به کیفیت است، در زمانی که فجر اصرار داشت تا بیش از 20 فیلم را به سودای سیمرغ بیاورد هم باز آنچه نصیب فجر می‌شد کلافگی مطلق بود. در فجر دوسال اخیر این وضعیت بدتر شده و عدد 20 به 30 کشیده شده است و در چنین وضعیتی هم کیفیت برگزاری فیلم‌ها دچار مشکل می‌شود و هم داوران برای دیدن این حجم از آثار دچار چالش می‌شوند و عملاً میزان خطایشان در داوری افزایش پیدا می‌کند. در میان 33 فیلم جشنواره امسال 10 فیلم در هیچ‌کدام از بخش‌ها نامزد نشدند. این وضعیت برای 10 فیلم حتی در نگاه تماشاگران نیز ادامه یافت و هیچ‌کدام از این 10 اثر در میان آثار منتخب تماشاگران درطول جشنواره حضور نداشتند. این اتفاقاً فیلم‌ها را از همه‌جا مانده و رانده می‌کند و صرفاً راهی را برای آثار درجه 2 و 3 فجر باز می‌کند که کاگردانانشان بتوانند برای خود رزومه‌ای جمع کنند و دست به ساخت اثر ضعیف بعدی بزنند. ماجرا بسیار ساده است، اگر فیلمی ضعیف است، حضورش در فجر برای چیست؟ نمی‌شود به جای این آثار بخش مستند فجر و کوتاه فجر جدی‌تر گرفته شود؟ آیا نمی‌شود به جای آنکه بخواهیم دل همه را شاد کنیم، استاندارد‌های فجر را سخت‌گیرانه‌تر کنیم تا آثاری که با ادعای تجربی بودن کیفیت بد آثارشان را توجیه می‌کنند، از گردونه ویترین سینمای ایران حذف شوند؟ به صورت دقیق‌تر این سؤال را می‌شود مطرح کرد که بر چه اساسی هیئت انتخاب فیلم‌هایی چون لولی، داد، فریاد و آثاری از این قبیل را به فجر آورده؟ فیلم‌هایی که صرفاً برای رساندن فیلم‌های فجر به عدد ۳۰ کنار هم قرار گرفته‌اند.

از نامزد‌ها بپرسیم یا از داوران؟ 
هرسال که اسامی داوران منتشر می‌شود، یک چرای بزرگ در اذهان اهالی رسانه جای می‌گیرد. چرایی که معطوف به افراد و اعداد است. سؤال مهم این است که چرا هر سال باید حتماً هفت داور فجر را قضاوت کنند؟ چرا هرسال در هیئت داوران نماینده‌ای از تدوینگران و فیلمبرداران داشته باشیم اما برای موسیقی متن یا انیمیشن نماینده‌ای نداریم؟ چرا نباید هر بخش را یک گروه تخصصی قضاوت کنند یا حداقل طیف متفاوت‌تری از اهالی جوان‌تر سینما، آثار را بررسی و سیمرغ را اهدا کنند. 
در 10 سال اخیر – البته به غیر از چند دوره- همیشه چند نماینده بازیگر، یک یا چند کارگردان، یک یا چند تهیه‌کننده، نماینده‌ای تدوین و فیلمبرداری و منتقدان و همچنین یک مدیر سینمایی در داوران فجر حضور داشته‌اند. حالا این انتخاب هیئت‌داوران را بگذارید کنار جوایز تخصصی فجر که برگزارکننده روی دست نزدن به آن‌ها بسیار تعصب به خرج می‌دهند، جوایزی از قبیل جلوه‌های ویژه بصری و میدانی و همچنین صداگذاری و صدابرداری که هیچ‌گاه نماینده‌ای از این بخش‌ها در میان داوران فجر دیده نشدند. 
ابهاماتی را که مطرح شد یک گوشه بگذارید و مضاف‌بر آن‌ها این موضوع را اضافه کنید که فجر امسال یک داور اخراجی هم داشت که هیچ‌جایگزینی برای آن اعلام نشد. بهرام رادان که به دلایلی نتوانست از سفر خارجی بازگردد، تعداد داوران فجر امسال را به عدد 6 رساند تا میانگین سنی داوران فجر به بیشتر میزان درطول تاریخ آن برسد و عملاً نماینده بازیگران نیز در فجر امسال حذف شد و صرفاً نماینده کارگردانان و تهیه‌کنندگان باقی بمانند. افرادی که دلیل و چرایی انتخابشان و کنار هم قرار گرفتن آن‌ها هیچ‌گاه از سوی برگزارکننده فجر اعلام نشود صرفاً پیشکسوت بودن ملاکی برای انتخاب آن‌ها باشد. 
مجموع ابهامات فجر امسال درباره داوری و انتخاب فیلم‌ها به‌روز اعلام نامزد‌ها رسید و طبق پیش‌بینی ابهام به‌علاوه انتخاب‌های عجیب، منتج به انتخاب‌هایی دور از ذهن شد. انتخاب‌هایی که چند مورد از آن‌ها را در قالب چند سؤال مورد بررسی قرار می‌دهیم. 
فیلم «مرد آرام» دقیقاً برای کدام طراحی لباس نامزد شده؟ صرفاً برای دو لباس افغانستانی؟ اگر ملاک این است، فیلم‌هایی مانند «ماریا» که خانواده‌ای از بلوچستان را به تصویر کشیده یا «خاتی» که لباس عشایر را مقابل دوربینش برده، به نظر هیئت‌داوران شایسته نامزدی نیستند؟ 
چرا در فیلمی مثل ۱۹۶۸ که تدوین به آن ضربه‌زده، نامزدی تدوین دیده می‌شود؟ آیا آثاری مثل «خدای جنگ» و «بازی را بکش» از نظر تدوین ضعیف‌تر از «1968»، «گوزن‌های اتوبان» یا «شمال از جنوب غربی» هستند؟ دقیقاً کدام مؤلفه در تدوین این آثار را بر دیگر آثار برتری داده؟ 
فیلمی مثل گوزن‌های اتوبان که به‌وضوح در برخی نقاط فیلم نتوانسته صدا را سر صحنه بگیرد و فیلم را زیر دوبله در استودیو برده، چطور از فیلم‌های جنگی امسال مانند «اسفند» و خدای جنگ در صدا بهتر عمل کردند؟ دقیقاً کدام صدا‌برداری و صداگذاری انیمیشنی همچون «پسر دلفینی» را که تماماً دوبله است در میان نامزد‌ها قرار داده؟ آیا داوران فجر نامزد‌های بهترین صدابرداری و صداگذاری را مترادف با دوبله درنظر گرفته‌اند؟ 
شاید یکی از شهری‌ترین آثار فجر امسال «زیبا صدایم کن» باشد، اثری که به نظر می‌رسد از نظر گریم حداقل نتواند از اسفند و «صیاد»- که چهره مقامات رسمی را به‌تصویر کشیده‌اند- پیش بیفتد. با این حال زیبا صدایم کن با کمترین گریم ممکن تبدیل به نامزد بهترین گریم می‌شود، درحالی‌که تنها گریم صورت‌گرفته در اثر پیری مادر دختر بچه داستان است و به‌جز این هیچ گریم مشهود دیگری در اثر وجود ندارد. 
در میان نامزد‌های بهترین فیلمبرداری دقیقاً چه موضوعی باید برای داوران فجر ملاک باشد؟ حرکات اعجاب‌انگیز دوربین و یا کمک آن به قصه‌گویی؟ اگر بنا به جایزه دادن به آثار سانتیمانتال باشد که باید ماریا و خاتی هم درکنار «تاکسیدرمی» نامزد می‌شدند. اگر تصویر‌برداری در خدمت قصه ملاک است، چرا فیلمبرداری اثری چون خدای جنگ و «پیشمرگ» در جشنواره دیده نشده است؟ 
شاید دو فیلمی که به‌صورت جدی فیلمنامه به آن‌ها ضربه می‌زند، گوزن‌های اتوبان و شمال از جنوب غربی باشد که هر دو اثر تعداد نفرات زیادی را از سالن فجر 43 بیرون کرد. بااین‌حال چرا هر دو فیلم در این بخش نامزد شدند؟ دقیقاً کدام بخش از فیلمنامه و کدام گره باعث شده فجر چهل‌وسوم به این آثار اقبال نشان دهد و فیلمنامه آثاری چون بازی را بکش، پیشمرگ و خدای جنگ را نادیده بگیرد؟ 
منوچهر شهسواری در سخنرانی خود پیش از اعلام نامزد‌ها از شباهت میان نظر داوران و تماشاگران در فجر امسال گفت اما به این نکته اشاره نکرد که دو اثر رکورددار در نامزدی، یعنی گوزن‌های اتوبان و شمال از جنوب غربی اصلاً در میان آثار منتخب تماشاگران فجر 43 نیستند. این درحالی است که گوزن‌های اتوبان در میان آثار پرفروش فجر بود اما عدم اقبال مخاطبان به این فیلم باعث شد در میان آثار برتر در آرای مردمی قرار نگیرد. 
انیمیشن‌ها بر چه اساسی ارزیابی می‌شوند وقتی که هیچ نماینده‌ای در هیئت‌داوران ندارند؟ اگر این آثار درکنار باقی آثار ارزیابی می‌شوند، آیا فیلمنامه آثاری چون پسر دلفینی از گوزن‌های اتوبان بهتر نبود؟ دلیل اینکه در برخی بخش‌ها چهار نامزد داریم و در بخش‌های دیگر ۶ نامزد چیست؟ این اتفاق براساس کدام معیار است؟ دلیل این حجم از مسامحه‌گری چیست؟ می‌خواهیم باقی آثار از دست جشنواره ناراحت نشوند؟! 
تمام این سؤالات را حتی اگر بر مبنای نظر شخصی بدانیم، نمی‌شود آنچه را در نشست‌های خبری اتفاق افتاده است کنار بگذاریم، در فجر امسال برخی از عوامل فیلم‌ها خودشان به کیفیت ضعیف آثارشان اذعان داشتند، حتی بحث‌هایی در نشست خبری میان عواملشان درباره ضعف میان آثارشان صورت گرفت. بااین‌حال همان فیلم‌ها در بیش از 6 بخش نامزد شدند و در میان 10 اثر برتر فجر قرار گرفته‌اند. تمام این اتفاقات باعث شده یک سؤال مهم برای مخاطبان رقم بخورد. آیا سیمرغ‌های فجر عادلانه روی شانه هنرمندان می‌نشیند؟ 

پای اخلاق ایرانی در میان است
فجر امسال درکنار جوایزی که به 33 فیلم حاضر در جشنواره اهدا کرد به‌رسم هرساله خود، انبوهی از دیپلم افتخار را هم میان هنرمندان توزیع کرد تا مبادا کسی ناراحت از در‌های سالن میلاد خارج شود. اینکه چنین تصمیمی دقیقاً بر چه اساس، رقم می‌خورد مشخص نیست، تنها دلیل موجهی که می‌شود برای چنین شکلی از توزیع جوایز گفت، اخلاق ایرانی است. اخلاقی که تمایل ندارید کسی را از خودش ناراحت کند و اتفاقاً در چنین موقعیتی اتفاقاً عده بیشتری ناراضی می‌شوند. پس از پایان مراسم بیست ودوم در میلاد هم همین اتفاق رخ داد، پس از گذشت چند ساعت از پایان مراسم اهدای جوایز شهاب حسینی اولین نفری بود که بیانیه‌اش را صادر کرد و منطق اهدای جوایز در فجر را تنها سلیقه دانست و گفت ما به این وضع عادت کردیم. قبل از مراسم هم خدای جنگ بیانیه‌ای داد و گفت ما در مراسم اختتامیه حاضر نمی‌شویم. «ناتوردشت» هم کارگردان و تهیه‌کننده‌اش به سالن میلاد نیامدند و عملاً واکنش‌ها به وضعیت نامزد‌ها شدت گرفت. 
تمامی این حواشی یک طرف و برندگان سیمرغ‌ها طرف دیگر. ابهاماتی که برندگان سیمرغ فجر 43 ایجاد کرد در چندسال اخیر بی‌نظیر بود. بهترین فیلم فجر امسال به‌جز سیمرغ بهترین اثر در هیچ بخش دیگری برنده نشد. خود این مسئله، تبدیل به ابهامی بزرگ شد که اگر زیبا صدایم کن بهترین فیلم است، پس چرا سیمرغ دیگری نبرده؟ 
 در فجر امسال تنها 11 فیلم سیمرغ‌شان را از دست داوران گرفتند که رکورددار بیشترین تعداد سیمرغ «موسی کلیم‌الله» شد و «بچه مردم»، شمال از جنوب غربی و صیاد در رد‌های بعدی بیشتری سیمرغ جای داده شدند. اگر بخواهیم تمام این ابهامات در اهدای سیمرغ را کنار بگذاریم و به مهم‌ترین سؤال بپردازیم باید سراغ برنده سیمرغ مردمی برویم. برنده سیمرغ مردمی توسط داوران فجر در هیچ‌کدام از بخش‌ها کاندیدا نشد و به‌قول تهیه‌کننده پیشمرگ انگار داوران برخی از فیلم‌ها را ندیده‌اند. اقبال مخاطبان به پیشمرگ و عدم اقبال داوران به این فیلم، پرسشی را ایجاد می‌کند که داوران فجر باید به آن پاسخ دهند؛ چرا مخاطبان به این فیلم اقبال نشان دادند؟ آیا نمی‌شد پیشمرگ را حتی در یک بخش نامزد کرد؟ 
سوای این سیمرغ بحث‌برانگیز در جایزه بهترین فیلم اول هم همین ابهام وجود دارد. چطور می‌شود یک فیلم هم جایزه بهترین کارگردان اول را ببرد، هم بهترین فیلمنامه را و درنهایت جایزه بهترین فیلم اول را به اثری واگذار کند که هیچ‌سیمرغی دیگری نبرده؟ آیا باز هم اخلاق ایرانی، کار عدالت را خراب کرده است؟ 
پرونده فجر 43 هم بسته شد و سؤال‌های ماه هم می‌تواند از دوهزار کلمه هم عبور کند، سؤال‌هایی که می‌شود آن‌ها را کنار هم ردیف کرد و جوایز اهدا شده در فجر را یکی پس از دیگری محل سؤال دانست. فجر تمام شده اما ابهامات برای اهدای جوایز در سال بعد هنوز باقی است. آیا سال بعد هم جوایز بر مبنای مسامحه‌گری تقسیم می‌شود؟ آیا بازهم کمیت فیلم‌ها بر کیفیت آثار ارجح دانسته می‌شود؟ آیا هیئت‌داوران و هیئت‌انتخاب فجر 44 سؤالات کمتری را نسبت به اقداماتشان ایجاد می‌کنند. برای پاسخ به این سؤالات باید 11 ماه دیگر صبر کرد؛ 11 ماهی که سینمای ایران چشم به سیمرغی می‌بندد که پایش را به ابهام گره ‌زده‌اند. 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط