جوان آنلاین/ یک سال قبل کارکنان بیمارستانی به پلیس خبر دادند مردی که به دلیل سوختگی به بیمارستان منتقل شده بود، به دلیل شدت جراحت فوت شده که با حضور پلیس در محل معلوم شد پیکر نیمه‌جان کریم را همسرش به بیمارستان منتقل کرده است.

زن جوان در شرح ماجرا گفت: هنگام حادثه شوهرم داخل چادر بود که حادثه آتش‌سوزی اتفاق افتاد. وقتی خودم را به چادر رساندم، او در حال سوختن بود. به آتش‌نشانی زنگ زدم و آتش را خاموش کردیم و او را به بیمارستان رساندم که به دلیل شدت جراحت فوت شد.

با حضور بازپرس، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و بررسی‌های بیشتری در این باره صورت گرفت. همسر کریم در توضیح بیشتر حادثه گفت: شوهرم به مصرف مواد اعتیاد داشت. ما پولی برای اجازه خانه نداشتیم برای همین داخل چادر زندگی می‌کردیم. روز حادثه برای خرید به مغازه رفته بودم و داخل چادر نبودم. وقتی برگشتم، دیدم چادر آتش گرفته، اما نمی‌دانم چه کسی این کار را کرده است. شوهرم به مصرف مواد اعتیاد داشت، اما با کسی اختلاف نداشت.

در شاخه دیگری از بررسی‌ها، مأموران دوربین‌های مداربسته را بررسی کردند و دیدند لحظاتی قبل از حادثه خودروی سواری پرایدی کنار چادر توقف می‌کند. راننده از خودرو پیاده می‌شود و مایعی روی چادر می‌ریزد و لحظاتی بعد از اینکه دور می‌شود چادر شعله‌ور می‌شود. 

بازداشت متهم
مأموران پلیس با بررسی شماره پلاک خودرو، راننده را که مردی به نام سعید بود، بازداشت کردند. سعید وقتی بازجویی شد، گفت: من و کریم با هم دوست بودیم، اما من او را به قتل نرساندم. ما هر دو به مصرف مواد اعتیاد داشتیم و با هم مواد مصرف می‌کردیم. من با خودم مواد می‌آوردم و با سعید می‌کشیدیم. سعید بابت پول مواد به من بدهکار بود و مدام امروز و فردا می‌کرد. آخرین بار خواستم بدهی‌اش را بدهد که گفت پولی ندارد و هر کاری از دستم برمی‌آید بکنم. من هم از حرفش ناراحت شد. 
متهم در توضیح حادثه هم گفت: ساعتی قبل از حادثه به چادرش رفتم و خواستم پولم را بدهد که گفت پولی در بساط ندارد. از من خواست از چادرش بیرون بروم و هر کاری می‌خواهم بکنم. من هم بیرون رفتم و از داخل ماشینم گالن بنزینی برداشتم و روی چادرش ریختم و از آنجا رفتم. احتمالاً بعد از رفتن من کریم فندک کشیده و چادر آتش گرفته است. 

درخواست قصاص
با کامل شدن بررسی‌ها، کریم به اتهام قتل عمد مجرم شناخته شد و پرونده در دادگاه کیفری یک استان تهران بررسی شد. در جلسه رسیدگی به پرونده، اولیای دم گفتند که خواسته‌شان قصاص است و گذشت نمی‌کنند. سپس سعید در جایگاه قرار گرفت و گفت قتل را قبول ندارد.

متهم گفت: قبول دارم روی چادر کریم بنزین ریختم، اما من کبریت یا فندک نکشیدم. وقتی کریم گفت پولم را نمی‌دهد ناراحت شدم. خواستم او را بترسانم برای همین گالن بنزین را روی چادرش ریختم و به او هم گفتم که بنزین روی چادر ریخته‌ام و بعد دور شدم. او حتماً خودش فندک کشیده و چادر آتش گرفته است.

متهم گفت: من از اولیای دم درخواست گذشت دارم و می‌خواهم مرا ببخشند، چراکه من اصلاً قصد آتش زدن دوستم را نداشتم.

هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهم وارد شور شدند و متهم به قصاص محکوم شد.