یک‌شنبه 03 آذر 1404 - 00:18

کد خبر 954472

جمعه 28 تیر 1404 - 19:33:00


تثبیت نفوذ اسرائیل در سوریه با چتر حمایتی آمریکا


آخرین خبر/ متن پیش رو خلاصه ترجمه مقاله‌ای از روزنامه لبنانی الاخبار است و انتشار آن صرفا برای آگاهی مخاطبان از تحلیل‌های رسانه های خارجی است.

حملات اسرائیل حد و مرز توهم حاکمیت دمشق در جنوب سوریه را آشکار کرد. این حملات نقش تل‌آویو به عنوان کارگزار تصمیم‌گیر در آینده نظام جدید سوریه و نقش منطقه‌ای‌ دمشق به عنوان خدمتگزار اهداف اسرائیل را تثبیت کرد. مهم‌ترین درس برای الشرع این بود که منافع آمریکا و اسرائیل تا وقتی در یک محور باشند، با هم حرکت می‌کنند.

علی حیدر-الاخبار| حملات هوایی اسرائیل که ستاد ارتش سوریه و اطراف کاخ ریاست‌جمهوری دمشق را پس از ورود نیروهای احمد الشرع به السویداء هدف گرفت برای اینکه عمق تغییرِ رابطه دمشق و تل‌آویو را پنهان کند، کافی نبود. زیرا بسترهای سیاسی، نقاط تلاقی و تماس به اضافه جاگیری‌ها و موضع‌گیری‌های سوریه جدید است که آینده روابط بین دو طرف و دامنه تحولات سیاسی و میدانی را ترسیم می‌کند.

واقعیت این است که حملات اخیر جزئی از استراتژی بلندمدت اسرائیل در قبال سوریه‌اند، نه یک واکنش آنی. تل‌آویو از سقوط نظام گذشته تاکنون، بر مبنای منافع امنیتی و راهبردی‌اش پیش رفته و می‌کوشد هر نیروی بالقوه‌ای را که ممکن است جبهه شمالی‌اش را تهدید کند، خنثی کند و در عین حال مانعِ بازگشت توانمندی‌های استراتژیک دولت جدید سوریه شود.

بر اساس مطالعه‌ای از «مؤسسه تحقیقات امنیت ملی» اسرائیل، رویکرد تل‌آویو پس از سقوط نظام پیشین سه مرحله کلی داشته:

مرحله اول: تهاجم و بازدارندگی (۲۰۲۴ تا مارس ۲۰۲۵)
حملات متمرکز به ساختار نظامی تازه شکل‌گرفته تحت رهبری الشرع، همراه با برجسته‌سازی ماهیت «القاعده‌ای و جهادی» او. اسرائیل با این بهانه که از اقلیت‌ها حمایت می‌کند، حضور نظامی خود را در جبل‌الشیخ و اطراف دمشق تقویت کرد.

مرحله دوم: کاهش تنش و افزایش تماس (آوریل تا می ۲۰۲۵)
شدت حملات کاهش یافت و شایعاتی درباره مذاکرات مخفی با میانجی‌گری امارات سر زبان‌ها افتاد. به نظر می‌رسید تل‌آویو تحت فشار آمریکا و ملاحظات منطقه‌ای، در حال بازنگری سیاست‌هایش است.

مرحله سوم: مذاکره و گشایش (ژوئن تا ژوئیه ۲۰۲۵)
سفر دونالد ترامپ به ریاض نقطه عطفی بود؛ خبر از گفت‌وگوی مستقیم سوریه و اسرائیل و احتمال پیوستن دمشق به «توافق‌های ابراهیم» رسید. تساحی هنگبی، رئیس شورای امنیت ملی اسرائیل، پایان ژوئن تأیید کرد که این گفت‌وگوها را شخصا مدیریت می‌کند و چشم‌انداز روابط رسمی، جدی شده است.

در همه این مراحل حمایت سیاسی-اقتصادی آمریکا از الشرع، مثل برداشتن تحریم‌ها، شالوده موقعیت تازه سوریه را شکل داده. این یعنی واشنگتن دمشق جدید را بیشتر «فرصتی استراتژیک» دیده تا یک تهدید.

رویدادهای سویداء اما به روشنی نشان داد که ساختار قدرت در جنوب سوریه دیگر صرفا دست دمشق نیست. الشرع وقتی با شعار «بازپس‌گیری حاکمیت» وارد السویداء شد، متوجه نشد که زمام نفوذ واقعی در دست تعادلی پیچیده میان اسرائیل، آمریکا و برخی میانجی‌های منطقه‌ای است. او تصور می‌کرد می‌تواند مشروعیتش را تنها با زورآزمایی نظامی تثبیت کند، غافل از این‌که برای ادامه کار، باید مصالح فرامنطقه‌ای را هم در نظر بگیرد.

توهم حمایت مطلق آمریکا زمانی فرو ریخت که حمله اسرائیل به اطراف کاخ ریاست‌جمهوری نشان داد حتی زیر سایه حمایت واشنگتن هم تل‌آویو می‌تواند قواعد بازی را تغییر دهد. مهم‌ترین درس برای الشرع این بود که منافع آمریکا و اسرائیل تا وقتی در یک محور باشند، با هم حرکت می‌کنند.

پاسخ اسرائیل بیش از آن‌که انتقام باشد، نمایش یک دکترین تازه بود: فراتر از بازدارندگی، کنشگری فعال در عمق سوریه. این بار با عنوان حمایت از دروزی‌ها، اما در واقع برای تحمیل «حق وتوی» خود بر گسترش کنترلِ نظام جدید در جنوب. پیام تل‌آویو روشن است: اگر نظام جدید می‌خواهد مشروعیت یابد، باید نقش اسرائیل را در معادله سوریه بپذیرد.

این‌گونه است که «سوریه خدمتگزار» متولد می‌شود؛ کشوری که برای اسرائیل و آمریکا تهدیدی ندارد، مانع عادی‌سازی نمی‌شود و عضوی از جبهه ضدمقاومت به شمار می‌آید. نبرد السویداء تنها آزمون کنترل الشرع نبود، بلکه محکِ جایگاه او در نظام منطقه‌ای نوظهور بود؛ نظامی که اسرائیل ترجیح می‌دهد آن را بازطراحی کند تا با منافعش همخوانی داشته باشد.


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط