سه‌شنبه 03 مهر 1403 - 01:02

کد خبر 145194

دوشنبه 09 مرداد 1402 - 09:00:00


فغان «فارسی» در همسایگی ایران


خراسان/ گفت و گوی خراسان با سید حکیم بینش ، پژوهشگر ادبی و غزل سرای افغانستانی به بهانه انتشار جدیدترین اثر او با نام «بلخ و نیشابور»
مجموعه شعر «بلخ و نیشابور» سروده سید حکیم بینش، شاعر افغانستانی مقیم ایران به تازگی توسط مؤسسۀ فرهنگی «شاعران پارسی زبان» منتشر شده است. این کتاب، شامل 40غزل است. شاعر در تمامی غزل‌های این کتاب، سعی می‌کند آن چه از جهان پیرامون خود تأثیر پذیرفته، پیاده سازی کند. او در این میان از پیوند و همدلی میان مردم ایران و افغانستان به عنوان دو کشور فارسی زبان غافل نبوده و هشتمین شعر این مجموعه را به این موضوع اختصاص داده است. در یکی از بیت‌های این کتاب می‌خوانیم :«تکه‌ها را دوباره وصله بزن، هر چه درز است بخیه خواهم کرد/ پل بزن بین بلخ و نیشابور، هر دو اقلیم یک خراسان است». در ادامه گفت و گوی ما با سید حکیم بینش را می‌خوانید.
چطور شد به شعر رو آوردید؟
بنده در «یکاولنگِ» بامیان در افغانستان به دنیا آمدم و چند سالی را در این شهر رشد کردم. از همان دوران نوجوانی با شعر مأنوس شدم و سرودن شعر را آغاز کردم. تا امروز دو مجموعه شعر به نام های « سیب های سرخ چیدنی» و مجموعه شعر « بلخ و نیشابور»را منتشر کرده‌ام. در دوران نوجوانی، پدرم مشوق شعرهای آیینی ام بود ولی استاد ابوطالب مظفری مرا به عرصۀ شاعری کشاند. از مدت‌ها پیش به خواندن شعر شاعران ایران و افغانستان، مشغولم و در طول تمام این سال‌ها صمیمیت زبان شعر محمد علی بهمنی، نازک خیالی های حسین منزو ی، کشف های دلنشین قیصر امین پور، رنگ عرفانی غزل های زکریا اخلاقی، شگردهای حامد عسکری و سعید بیابانکی و بازی های زبانی بسیاری از شاعران ایرانی را دوست دارم. از شاعران افغانستان، اندیشه های سیدابوطالب مظفری، طرح و پیرنگ غزل های محمدکاظم کاظمی، زبان روزنامه  ای سیدرضا محمدی و نو آوری های بسیاری از شاعران دیگر برایم جذاب است.
 غزل خوب از نظر شما چه ویژگی هایی دارد؟
به نظر من، غزل باید ساختارمند باشد به این معنی که با برداشتن حتی یک بیت، ساختار آن به هم بریزد. همچنین دارای اندیشه، تازگی زبان، کشف تصاویر، غافلگیری و ... نیز باشد. البته برای سرودن یک غزل خوب، سال‌ها پشتکار، نیاز است.

دربارۀ تأثیرگذاری و تأثیرپذیری شاعران ایران و افغانستان از یکدیگر توضیح دهید.
تا امروز مجموعه  شعرهای مستقل زیادی از شاعران افغانستانی در کنار مجله های «در دری»، «خط سوم» و ... منتشر شده است. در این سال ها بسیاری از آثار شاعران افغانستانی را شاعران ایرانی خوانده اند؛ از طرفی سال هاست که جلسات مختلف کشور ایران از نفس استاد محمدکاظمی کاظمی بهره می گیرد، کتاب «روزنه » استاد کاظمی، راه گشای بسیاری از شاعران بوده ، نقدهای سیدابوطالب مظفری نیز شوری در جلسات شعر می اندازد، شاعران ایرانی در جلسات شعرشاعران مهاجر در مشهد، تهران، قم، اصفهان، شیراز و یزد شرکت می کنند. بی تردید همه این اتفاقات ادبی بر شاعران ایرانی به ویژه جوان ترها تأثیرگذار است. از آن طرف، شاعران مهاجر متأثر از شاعران ایرانی و فضای شعری ایران هستند؛ حتی شاعرانی که در افغانستان بالیده اند. پس نمی‌توان تأثیر گذاری و تأثیر پذیری شاعران دو کشور از یکدیگر را نادیده گرفت.
وضعیت امروز شعر فارسی در کشور افغانستان چگونه است؟
چندی پیش در افغانستان تابلوی دانشکدۀ ادبیات را پایین آوردند. همچنین امروز فشارهای زیادی بر شاعران و فارسی زبانان افغانستان وارد می‌آورند و دولت کنونی سعی دارد زبان پشتو را جایگزین زبان فارسی کند. به همین دلیل، این روزها در افغانستان فضای شعری مه آلود است. در کشور ما طی دو سال گذشته، محفل شعر قابل اعتنایی برگزار نشده است. بسیاری از شاعران، مهاجرت کرده اند، چاپ شعر و داستان با مشکلات فراوانی رو به روست، حتی شاعران از ترانه سرایی منع شده اند؛ در یک جمله وضعیت این روزهای شعر و ادبیات در افغانستان نگران کننده است.
و سخن پایانی
متاسفانه این روزها به دلیل مشکلات زیاد در حوزه چاپ کتاب، شاعران  زیادی دیگر رغبت به انتشار آثارشان ندارند و به نظر من این موضوع به شعر فارسی عصر ما ضربه های جبران ناپذیری را وارد می کند اما باید امیدوار بود و ایمان داشت که برای اعتلای شعر فارسی کارهای زیادی می توان انجام داد. در این میان باید حمایت از شاعران توانمند فراموش نشود. شاعران توانمندی که غم نان دارند. برخی از شاعران، توانایی چاپ مجموعه های شان را ندارند؛ شاعری که حمایت نشود، یا دیگر نمی سراید یا کم فروغ ظاهر می شود.



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط