پنج‌شنبه 29 شهریور 1403 - 19:36

کد خبر 51364

چهارشنبه 20 اردیبهشت 1402 - 09:42:05


سرمقاله اعتماد/ چرا کشاورزان دیده نمی‌شوند؟


اعتماد/ « چرا کشاورزان دیده نمی‌شوند؟ » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته اصغر میرفردی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

بخش کشاورزی به دلیل تولید مواد غذایی از بنیانی‌ترین بخش‌های اقتصادی جامعه است، با این وجود، تاکنون در کشور ما سیاست جامع و واقع‌نگرانه‌ای برای امیدوار کردن کشاورزان به ادامه فعالیت در این بخش پیاده نشده است. «شورای قیمت‌گذاری و اتخاذ سیاست‌های حمایتی محصولات اساسی کشاورزی» بهای محصول راهبردی گندم را برای سال جاری، 15 هزار تومان برای هر کیلوگرم تصویب کرد، آن هم در روزهایی که بهای همه کالاها و خدمات نسبت به گذشته رشد بی‌سابقه‌ای داشته است و برخی کالاها نسبت به سه سال پیش افزایش بهای چند برابری پیدا کرده‌اند. افزون بر این، هزینه نهاده‌ها و خدمات کشاورزی نیز در دو سال گذشته افزایش بی‌سابقه‌ای پیدا کرده است. گویا قطار تحول قیمت‌ها برای محصولات کشاورزی به ویژه محصول راهبردی گندم متوقف شده است. محصولات کشاورزی همیشه در معرض نقش‌آفرینی قاچاقچیان بوده و هست. قیمت‌گذاری نامتناسب با هزینه‌ها، فرصتی گرانبها را برای قاچاقچیان و دلالان آنها فراهم خواهد کرد تا محصولات کشاورزی را با بهایی که کمی بالاتر از قیمت مصوب است، خریداری نموده و از چرخه تامین آرد مصرفی کشور توسط دولت خارج سازند. معلوم نیست چه اندیشه و محاسباتی چنین سیاست‌گذاری و قیمت‌گذاری برای محصولات کشاورزی را پشتیبانی و راهبری می‌کند؟ آیا راهبردی بودن گندم به جای اینکه امتیازی برای کشاورزان باشد، باید این‌گونه آنها را به گوشه فقر و تنگدستی ببرد؟ اگر این بیم وجود دارد که با بالا رفتن بهای خرید گندم، بهای آرد و نان هم افزایش یابد؛ چرا برای تثبیت بهای آرد مصرفی، یارانه بیشتری درنظر گرفته نمی‌شود و همانند برخی هزینه‌های کلان که سودمندی و برونداد آنها برای کشور روشن نیست، برای حمایت از کشاورزان، این قشر سختکوش و غالبا فقیر، چاره‌ای اندیشیده نمی‌شود؟ در شرایطی که برخی نمایندگان در کسوت نمایندگی از موهبت برخی امتیازات چون خودروهای گرانقیمت، برخوردار می‌شوند و انتقاد از این رویه برچسب «گدابازی» دریافت می‌کند، چرا نتیجه زحمت و تلاش کشاورزان به بهایی ناچیز خریداری شود؟ 
این چه شیوه حکمرانی است که به گونه‌ای سیاست‌گذاری انجام می‌گیرد که انگیزه فعالیت زدوده می‌شود و بی‌اعتمادی و ناامیدی جای آن را می‌گیرد؟ چرا کشاورزان این‌گونه در گردونه تورم و رکود مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرند؟ کشاورزان، همانند صنف پزشک و متخصص نیستند که در صورت بی‌انگیزه شدن برای فعالیت در کشور، ساک خود را ببندند و ترک وطن کنند، آنها همچنین مانند فعالان مشاغل تجاری و فنی نیستند که به تناسب تورم، هزینه خدمات‌شان را افزایش دهند. تنها دارایی‌شان محصولی است که با هزینه و رنج بسیار به دست می‌آورند، به این امید که بتوانند با فروش آن، معاش خانواده خود را تامین کنند. این‌گونه سیاست‌ها درحالی درباره کشاورزان به‌کار گرفته می‌شود که شعار حمایت از محرومان در جامعه پرطنین است. مگر محروم‌تر از کارگران و کشاورزان، قشر دیگری وجود دارند؟ کشاورزان که بنکداران و مالکان بنگاه‌های بزرگ نیستند. افراد سختکوشی‌اند که با هزینه‌های بسیار و عایدی کم، روزگار می‌گذرانند. چگونه انتظار داریم جامعه به خودکفایی اقتصادی برسد درحالی که انگیزه فعالیت بخشی از تولیدکنندگان آن با این سیاست قیمت‌گذاری از بین می‌رود؟ خشکسالی‌ها و مشکلات هزینه‌ای، به اندازه کافی عرصه را بر فعالیت کشاورزی تنگ کرده است، بدیهی است که چنین رویه‌ای در قیمت‌گذاری محصولات کشاورزی، تیر خلاص را بر پیکر نحیف بخش کشاورزی وارد خواهد کرد. چرا جوانب اجتماعی و اقتصادی سیاست‌ها در کنار یکدیگر دیده نمی‌شود و با نگاه تک‌بعدی به سیاست‌گذاری در حوزه‌های مهمی چون کشاورزی، پرداخته می‌شود؟ کاهش انگیزه کشاورزان برابر با افزایش مهاجرت به شهرها، افزایش جمعیت بیکار، سرگردان و حاشیه‌نشین در مناطق پیرامون شهرها، افزایش مشاغل کاذب و مسائل اجتماعی دیگر که فهرست آنها در این یادداشت نمی‌گنجد. نمی‌توان هم شعار تلاش برای خودکفایی ملی و حمایت از اقشار ضعیف به ویژه کشاورزان و کارگران داد و هم با قیمت‌گذاری نامتناسب با روند تحولات اقتصادی در شرایط کنونی، عرصه را بر آنها تنگ نمود. سیاست‌های نامناسب، نشانه و پیامد آشفتگی و کارهای غیرکارشناسی است.



پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط