پنج‌شنبه 29 شهریور 1403 - 20:39

کد خبر 51683

چهارشنبه 20 اردیبهشت 1402 - 12:59:00


تراژدی تبدیل به کمدی شد


صبح نو/متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشارش در آخرین خبر به معنای تایید آن نیست

نازنین بنیادی اخیرا با انتشار اطلاعیه‌ای کوتاه، از منشور موسوم به همبستگی و سازماندهی برای آزادی خارج شد و با خروجش، جمع تجزیه‌طلبان را بیش از پیش به فروپاشی نزدیک کرد. بنیادی در این‌باره تصریح کرد: «پنج ‌ماه پیش در راستای انقلاب مردم ایران به شورای همبستگی پیوستم. در این مسیر فراز و نشیب‌های زیادی را تجربه کردم و همواره سعی بر این داشتم که صدای مردم ایران باشم. حال که از این شورا به صورت کامل خارج شدم، به مانند همیشه برای استقرار حکومتی دموکراتیک و سکولار بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر در کنار مردم ایران خواهم بود.» اظهارات او در حالی مطرح می‌شود که از ابتدای شهریورماه سال گذشته، معاندین و مخالفان نظام جمهوری اسلامی تمامی تلاش خود را به کار بستند تا به رؤیاهای پوشالی خود برای تغییر نظام، جامه ‌عمل بپوشانند اما اختلافات درونی ایشان، تحقق هدف منظور را به بن‌بست قطعی کشاند.


نازنین بنیادی؛ پروژه های بی سرانجام
افسانه‌ای در اساطیر یونان باستان وجود دارد که فردی به نام سیزیف، به خاطر فاش کردن راز خدایگان محکوم می‌شود تا تخته سنگی را به دوش گرفته و تا قله یک کوه حمل کند اما همین که به قله می‌رسد، سنگ به پایین‌ می‌افتد و سیزیف مجبور است بارها و بارها این کار را دوباره انجام دهد. بی‌شباهت نیست اگر زندگی نازنین بنیادی را به عنوان یک سیزیف مؤنث در نظر بگیریم که هرکاری که انجام می‌دهد، در نهایت به پوچی و تباهی می‌رسد و هیچ حاصلی برای او باقی نمی‌گذارد. او سال 1359 و زمانی که تنها 20 روز بیشتر نداشت، به لندن مهاجرت کرد، تا 19سالگی در این شهر زندگی کرد و در نهایت به شهر لس‌آنجلس آمریکا رفت. سیزیف مؤنث داستان ما، اگرچه رشته تحصیلی خود را زیست‌شناسی انتخاب کرد اما در نهایت کسب شهرت، او را به وادی بازیگری سوق داد. حرفه‌ای که عملا در آن نیز همچون رشته تحصیلی‌اش، استعدادی نداشت و در ابتدا تنها به عنوان رقاصه‌ موزیک‌ویدئوهای خوانندگان لس‌آنجلسی فعالیت می‌کرد و در ادامه در یک سریال تلویزیونی با عنوان  General Hospitalنقش فرعی را بازی کرد.
با این وجود، این جایگاهی نبود که نازنین بنیادی به دنبالش باشد و وقتی فهمید که راهی برای ورود حرفه‌ای به هالیوود ندارد، به انگلستان بازگشت تا با شرکت در یک دوره فشرده بازیگری بتواند با وضعیت بهتری به آمریکا برگردد. احتمالا تصمیم‌گیری بنیادی برای پررنگ کردن فعالیت‌هایش در حوزه سیاسی از همین‌جا رقم خورد؛ چراکه قبول کردن پیشنهاداتی در حوزه فیلم‌های جاسوسی و سیاسی مرتبط با ایران، عملا برایش به عنوان سکوی پرتاب درآمد. از جمله اینکه می‌توان به حضورش در سریال «Homeland» اشاره کرد که در آن نقش یک تحلیلگر مسلمان را در سازمان جاسوسی سی‌آی‌ای، بازی کرد. علی‌رغم اینکه تمامی نقش‌های سیاسی مرتبط با وضعیت ایران برای بنیادی کنار گذاشته می‌شد، اما بازی در نقش زن‌های خاورمیانه‌ای فیلم‌های سیاسی هم نتوانست دردی از او دوا کند و او همچنان در گمنامی به سر می‌برد.

پروژه ایران‌هراسی با استفاده از مهاجران ایرانی واداده

بنیادی با وجود تلاش برای یافتن اسم و رسم در دنیای بازیگری، موفقیتی در سینمای آمریکا نداشت و تعداد فیلم‌های جدی او به تعداد انگشتان یک دست هم نرسید. موضوعی که خود او هم در سال 2006 در مصاحبه‌ای به آن اذعان کرد و وقتی از او پرسیده شد چه نقش‌هایی در هالیوود به او پیشنهاد شده است، گفت: «متأسفانه با چیزهایی که تازگی در دنیا پیش‌آمده، به افراد اهل خاورمیانه بیشتر نقش‌های تروریستی می‌دهند. البته به نظر من یک هنرپیشه باید بتواند همه نقش‌ها را خوب بازی کند.» 
با این وضعیت، تمامی نقش‌هایی که تاکنون به بنیادی پیشنهاد شده، او را به عنوان یک مهاجر ایرانی در فیلم‌ها نمایش می‌دهد که هدف آنها چیزی جز ایران هراسی نیست.


مأموریتی که شروع نشده به اتمام رسید
در حالی از نازنین بنیادی به عنوان شهروند ایرانی یاد شده و نقش‌های خاورمیانه‌ای به او پیشنهاد می‌شود که عمر حضور او در ایران به یک ماه هم نمی‌رسد، حتی تاکنون اهتمامی برای یادگیری زبان فارسی هم نداشته و نمی‌تواند فارسی را به صورت روان و سلیس صحبت کند. با این حال و با وقوع التهابات اجتماعی در شهریورماه سال گذشته، بنیادی این فرصت را سکوی پرتابی برای مطرح کردن خود به عنوان فعال سیاسی دید و اگرچه هیچ‌کدام از ایرانیان، او را به عنوان یک چهره ایرانی، قبول نداشتند اما کارویژه تعریف شده برای او، تأثیرگذاری روی مخاطبان خارج از کشور بود که حالا با فروکش کردن اعتراضات در ایران و عدم حمایت جریان غربی، مأموریتش به نحوی به اتمام رسیده و نیازی نبود که بیشتر از این، در سیرک اپوزیسیون باقی بماند.

جیب اپوزیسیون که پر شد؛ کار نصفه‌نیمه تمام شد
شورای موسوم به «همبستگی و سازماندهی برای آزادی ایران» که پس از نشست دانشگاه جورج تاون با هشت عضو تشکیل شد، در نهایت به فروپاشی انجامید. ائتلافی که بدون پشتوانه مردمی به دنبال تجزیه ایران بود و نه‌‍ تنها به هیچ کدام از اهداف خود در براندازی و مقابله با ایران نرسید، بلکه با افزایش فشار سایر گروه‌های برانداز که سهمی در شورای مزبور نداشتند، کارش به مرز تجزیه رسید و اکنون تنها ربع پهلوی و مسیح ‌علی‌نژاد در این اتحاد باقی مانده‌اند که آینده کاری آنان نیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. هر چند نباید از این مسأله غافل شد که اپوزیسیون خارجی، تنها به گرفتن حق کمیسیون خود در بده بستان‌های سیاسی پشت‌پرده با محافل ضدایرانی فکر می‌کنند و وقتی بودجه این پروژه هم مانند 40 سال ایران‌هراسی‌شان به اتمام رسید، طبیعی است که کار را نصفه‌نیمه رها کرده و به دنبال مباحث دیگر بروند. در پایان، ذکر این نکته ضروری است که کسانی که از نیمه دوم سال گذشته به امید این افراد نشسته بودند، بهتر است بدانند که این افراد عملا برای خودشان هم نمی‌توانند کاری صورت دهند و دل بستن به این افراد، از اساس باطل است و هیچ‌سرانجامی برای کشور به دنبال نخواهد داشت.
 


پربیننده ترین


سایر اخبار مرتبط